کارفرمانیوز مرجع مشاوره تخصصی کارفرمایان

مشاوره کسب و کار و فروش و بازاریابی وکیل و مشاور اداره کار مالی و مالیاتی و دیجیتال مارکتینگ

۵۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

کارگران ممنوع الکار از نظر قانون کار


کارفرمانیوز - در کشور ما نیز موضوع عرضه و تقاضا در امر اشتغال همیشه با مشکلاتی همراه بوده و به خصوص در سال‌های اخیر، این موضوع از دغدغه‌های مهم مسئولان و مردم است، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این مهم توجه داشته و سیاست‌گذاری در امر اشتغال را از وظایف دولت می‌داند؛ بنابراین، در قانون کار، اشتغال خارجیان منع و شرایطی برای اشتغال آنان پیش‌بینی شده است.

بدون تردید، نقش کارآفرینان را در توسعه و رونق بازار سرمایه، تحقق رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال مولد و کاهش نرخ بیکاری را نمی‌توان نادیده‌ گرفت. همچنین از آن جایی که مهمترین وظیفه و رسالت حقوق کار ایجاد توازن و تعادل بین سرمایه و نیروی کار است، باید ساز و کاری فراهم شود که ضمن حفظ جایگاه کارآفرینی، نیروی جوانی کارگر روز به روز کاسته می‌شود و از این روی، باید به گونه‌ای مورد حمایت قرار گیرد که بتواند مساعی خود را در جهت تعامل، نه تقابل با کارفرما مصروف دارد. این حمایت در قوانین و مقررات کار به نحو نسبتا مطلوبی مورد لحاظ واقع شده است. در عین حال در بعضی از موارد که به توضیح آن خواهیم پرداخت، موانعی قانونی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد قرارداد منعقده از امتیازات و شرایط مندرج در حقوق کار بهره‌مند شود.

اتباع بیگانه

به‌طور کلی بیشتر دولت‌ها جهت ممانعت از حضور اتباع کشورهای دیگر در بازار کشور خود برنامه‌ریزی مشخصی داشته و مقرراتی را تدوین می‌نماید تا حتی‌الامکان مشاغل موجود توسط اتباع داخلی تصدی و اداره شوند.

در کشور ما نیز موضوع عرضه و تقاضا در امر اشتغال همیشه با مشکلاتی همراه بوده و به خصوص در سال‌های اخیر این موضوع از دغدغه‌های مهم مسئولان و مردم است، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این مهم توجه داشته و سیاست‌گذاری در امر اشتغال را از وظایف دولت می‌داند، بر همین مبنا در قانون کار اشتغال خارجیان منع و شرایطی برای اشتغال آنان پیش‌بینی شده است.

به موجب ماده ۱۲۰ قانون کار اصل بر ممنوعیت اشتغال اتباع بیگانه است، مگر دارای شرایط زیر باشند:

اولا: ‌دارای روادید ورود با حق کار مشخص باشند.

ثانیا: مطابق مقررات پروانه کار از وزارت کار و امور اجتماعی دریافت نمایند. بنابراین چنان‌چه تبعه خارجه بدون رعایت شرایط مزبور مبادرت به تنظیم قرارداد کار نماید به دلیل ممنوعیت قانونی، قرارداد وی معتبر نبوده و باطل است. البته در صورت بهره‌گیری از نیروی کار او به دلیل این که موضوع تحت پوشش قانون کار قرار نمی‌گیرد، تأدیه اجرت‌المثل کار او تابع عمومات قانونی خواهد بود.

لازم به ذکر است به ‌رغم عدم اعتبار قرارداد کار و ضرورت تأدیه اجرت‌‌المثل کار انجام شده، کارفرما در صورت به کارگیری نیروی غیرمجازخارجی باید عواقب دیگری را نیز بپذیرد.

البته باید توجه داشت که مواردی نیز به موجب قانون پیش‌بینی شده است که تبعه خارجه از شرط دارا بودن روادید ورود با حق کار مشخص معاف بوده و صرفا ارائه پروانه کار کفایت می‌کند و وزارت کار اقدام به صدور یا تمدید پروانه کار می‌نماید. بر اساس ماده ۱۲۲ قانون کار این افراد عبارتند از:

الف) تبعه بیگانه‌ای که حداقل ده سال مداوم در ایران اقامت داشته باشد.

ب) تبعه بیگانه‌ای که دارای همسر ایرانی باشد.

ج) مهاجرین کشورهای بیگانه به ویژه کشورهای اسلامی و پناهندگان سیاسی به شرط داشتن کارت معتبر مهاجرت و یا پناهندگی و پس از موافقت کتبی وزارت‌خانه‌های کشور و امور خارجه.

به هر حال آن چه برای مراجع قانونی در اعتبار قرارداد کار تنظیم شده توسط تبعه خارجه ملاک می‌باشد، وجود پروانه کار است.

محرومیت از حقوق اجتماعی به موجب حکم دادگاه

دادگاه‌ها به موجب مقررات و برای رعایت مصالح عمومی و فراهم نمودن امنیت اجتماعی مجازند در تکمیل و یا تتمیم برخی از انواع مجازات‌ها، محکوم‌علیه را علاوه بر کیفره بزه، مدتی از بعض یا تمام حقوق اجتماعی محروم و نیز از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع یا به اقامت محل مشخصی مجبور و یا در مدت تعلیق اجرای مجازات، محکوم علیه را از اشتغال به حرفه معینی منع نمایند.

بنابراین در صورتی که به موجب حکم دادگاه کارگر از اشتغال به کار یا حرفه معین و یا فعالیت در محل معینی و یا اقامت در مکان خاصی منع شده باشد، در مدتی که این محرومیت باید اعمال شود، نمی‌تواند بر خلاف مفاد رأی عمل نموده و تا حدی که معارض مفاد رأی دادگاه باشد طرف قرارداد کارقرار گیرد، فی‌المثل شخصی که به تبحر در تولید نرم‌افزار رایانه دارد و به اتهام تولید و توزیع نرم‌افزارهای مستهجن، علاوه بر محکومیت کیفری و در تکمیل مجازات‌های اعمال شده برای مدت معین از فعالیت در امور مربوط به رایانه محروم و ممنوع شده است، در این مدت نمی‌تواند به عنوان کارگر یا کارفرما طرف قرارداد کار قرار گیرد و یا این که ممکن است شخصی به دلیل شرارت برای مدتی از شهر محل اقامتش به شهر دیگری تبعید و ملزم به اقامت اجباری شود، چنانچه در فاصله زمانی مورد نظر قرارداد کار در شهر مبدا منعقد نماید، به دلیل منع حاصله از حکم دادگاه معتبر نخواهد بود. در موارد تعلیق اجرای مجازات نیز در مدت زمانی که برای آن منظور شده، چنان‌چه محکوم علیه از اشتغال‌به حرفه معینی منع شده باشد، حق انعقاد قرارداد کار و اشتغال مورد نظر را ندارد لذا محرومین از حقوق اجتماعی تا جایی که احکام قضایی دلالت نماید از تنظیم قرارداد کار معارض با آن ممنوع می‌باشند.

قرارداد کار موقت

ممنوعیت تنظیم قرارداد با تاجر ورشکسته

ورشکستگی وضعیت خاصی است که صرفا برای تجار حاصل می‌شود و منظور از تاجر اعم از شخص طبیعی است که شغل معمولی او معاملات تجاری می‌باشد و یا شرکت‌های تجارتی که آن را به عنوان شخص حقوقی می‌شناسیم. ورشکستگی تاجر یا شرکت‌های تجارتی در نتیجه توقف از تادیه وجوهی که به عهده او است حاصل می‌شود. این ورشکستگی به موجب حکم دادگاه معین و اعلان می‌گردد.

تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در اموالش ممنوع است. بنابراین پس از صدور حکم ورشکستگی، تاجر ورشکسته نمی‌تواند طرف قراردادی قرار گیرد که موثر در دارایی اوست و در هرگونه معامله‌ای مدیر تصفیه جانشین او خواهد بود.

منبع مداخله تاجر به معنی حجر او نیست و آن چه مورد بحث است عدم دخالت در دارایی موجود است و لذا در صورتی که تاجر ورشکسته که اعتبار شغلی خود را از دست داده بعد از ورشکستگی به عنوان کارگر طرف قرارداد قرار گیرد و بخواهد برای تأمین معیشت خود و خانواده‌اش کار کند مانعی ندارد و چنین قراردادی صحیح است.

البته به حکم قانون تاجر ورشکسته از دخالت در آن چه که ممکن است در مدت ورشکستگی او نیز حاصل شود و عاید او گردد منع شده است و مدیرتصفیه باید ترتیب مصرف آن را معین نماید، بدیهی است چنین عایدی مصروف نفقه ورشکسته و خانواده‌اش شده و چنانچه مازادی داشته باشد داخل در اموال او خواهد شد تا متعلق حق طلبکاران باشد و حتی چنان چه تاجر ورشکسته وسیله‌ای برای اعاشه نداشته باشد نفقه او خانواده‌اش از دارایی وی داده می‌شود.

پرسشی که مطرح است اینکه در فاصله زمانی تاریخ توقف و اعلان حکم ورشکستگی چنان چه تاجری عملا متوقف باشد ولی به فعالیت تجاری خود ادامه دهد، قراردادهایی که پس از تاریخ توقف و قبل از صدور و اعلان حکم ورشکستگی منعقد می‌نماید از جمله در صورتی که مبادرت به انعقاد قرارداد کار با کارگرانی نماید، وضعیت قراردادی آن‌ها چگونه خواهد بود؟ آیا می‌توان گفت چون حکم ورشکستگی صادر نشده و اعلان عمومی صورت نپذیرفته قراردادهای مزبور معتبر است؟ در این راستا ماده ۵۷۷ قانون تجارت مقرر می‌دارد: کلیه قراردادهایی که پس از تاریخ توقف تاجر منعقد شده باشد، نسبت به هرکسی حتی خود تاجر ورشکسته محکوم به بطلان است.

بنابراین با بطلان قراردادکار، موضوع از شمول قانون کار خارج خواهد شد و طبعا زیادتی که به واسطه بهره‌گیری از نیروی کار در اموال کارفرما حاصل شده تابع عمومات بوده و عامل مستحق دریافت اجرت‌المثل خواهد بود و لذا موضوع از حمایت‌های قانونی قانون کار و مزایای مربوطه خارج است، بدیهی است ورشکستگی و یا توقف تاجر تأثیری در قراردادهایی که قبل از توقف منعقد نموده است ندارد.

وضعیت کارمندان دولت و بازنشستگان

همان‌ طوری که می‌دانیم، کارمندان دولت از داشتن شغل دولتی دیگر ممنوع هستند لذا نمی‌توانند در اوقات بعد ازظهر و خارج از وقت اداری با وزارت‌خانه‌ها و یا شرکت‌های و مؤسسات دولتی و مؤسسات عمومی غیردولتی، قرارداد کار منعقد نمایند. هم‌چنین است وضع اشتغال بازنشستگان که نمی‌توانند در وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی و حتی مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی و هر دستگاهی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می‌نماید اشتغال داشته باشند. لذا چنان‌چه اشخاص یاد شده با مؤسسات و وزارت‌خانه‌های مذکور مبادرت به انعقاد قرارداد نمایند، به دلیل ممنوعیت‌های قانونی اشاره شده قرارداد آنان معتبر نخواهد بود.

فعالیت‌ها و مشاغلی که تصدی آن مستلزم پروانه مخصوص است

تصدی برخی از مشاغل و پرداختن به بعضی فعالیت‌های شغلی مستلزم دارا بودن پروانه کار یا گواهی‌نامه معتبری از مراجع قانونی است، برای مثال برای پرداختن به شغل طبابت، عامل باید فارغ‌التحصیل رشته پزشکی و دارای دانش‌نامه معتبر باشد و چنان‌چه شخصی با مدارک جعلی خود را پزشک قلمداد و جهت طبابت قرارداد کار با مؤسسه‌ای تنظیم نماید، چون شخص یاد شده حق دخالت در امور پزشکی را ندارد قرارداد منعقده به علت ممنوعیت قانونی اشتغال وی به امور پزشکی معتبر نخواهد بود.

مثال دیگری که در این ارتباط می‌توان مطرح کرد انعقاد قرارداد کار با شخصی است که بدون دارا بودن گواهی‌نامه پایه یکم رانندگی با مدرک جعلی، خود را دارنده آن قلمداد می‌نماید و چون شخص یاد شده به دلیل نداشتن گواهی‌نامه معتبر از رانندگی با ماشین آلاتی که چنین پروانه‌ای را نیازمند است، ممنوع می‌باشد، لذا قرارداد کار منعقده اعتبار قانونی ندارد. بنابراین در کلیه مشاغلی که ورود و فعالیت در حوزه آن مجوز مخصوص نیاز دارد و افراد بدون داشتن پروانه ممنوع از پرداختن به آن می‌باشند، تنظیم قرارداد کار برای آن ممنوع است.

مشمولان غایب خدمت وظیفه عمومی

به موجب ماده ۲ قانون خدمت وظیفه عمومی مصوب ۲۹ر۷ر۶۳ هر فرد ذکور ایرانی از اول فروردین ماه سالی که طی آن سال وارد نوزده سالگی می‌شود مشمول مقررات خدمت وظیفه عمومی خواهد بود.

لذا افرادی که در شرط سنی مذکور قرار می‌گیرند موظفند با انتشار آگهی احضار، خود را به اداره وظیفه عمومی نیروی انتظامی معرفی نمایند و چنان چه موعد آن گذشت غایب محسوب خواهند شد. هم‌چنین به موجب ماده ۶۲ قانون مزبور، استخدام مشمولان مزبور به طور کلی در وزارت‌خانه‌ها و موسسات وابسته به دولت و رد کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و مؤسسات خصوصی بدون احراز شرایط داشتن معافیت دائم یا موقت ممنوع است.

ممنوعیت مشاغل معین برای کارگران کم‌تر از هجده سال 

با توجه به حمایت‌های گوناگون قانونی از جمله مقررات مندرج در مواد ۸۳ و ۸۴ قانون کار، که امروزه در خصوص حقوق کودکان و نوجوانان در بازار کار از جانب مراجع بین‌المللی و داخلی صورت می‌پذیرد، لهذا موضوع اشتغال کودکان حقوق مکتسبه آنان مبتنی بر ظرفیت‌های عمومات قانون مدنی در نوشتار مستقلی به شرح آن پرداخته شده است.

سایر ممنوعیت‌های قانونی

چنان‌چه مقررات مختلف هر عملی ممنوع اعلام شده باشد و یا برای فاعل آن مجازات منظور گردد، نمی‌توان کسی را برای انجام آن اجیر نمود و به طور کلی اجیر نمودن نسبت به فعل مذکور ممنوع است؛ بنابراین نمی‌توان شخصی را برای ارتکاب جرایم اجیر کرد تا فی‌المثل اقدام به فروش اموال و اشیای ممنوعی مثل مواد مخدر، کشت خشخاش یا تولید اسلحه و مهمات نماید و موارد یاد شده و سایر مواردی که در مقررات جزایی منع شده است نمی‌تواند موضوع قرارداد کار قرار گیرد و به دلیل ممنوعیت مانع از انعقاد قرارداد کار است.



منبع : www.tabnak.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

مقاله ای در باب قانون کار مصوب سال 37


کارفرمانیوز - برابر مفاد قانون مدنی جمهوری اسلامی ، ماه شمسی ۳۰ روز است، لذا در قانون کار ، مزد و مزایای متعلقه به کارگر بر مبنای ۳۰ روز محاسبه میگردد. البته پرداخت مزد و مزایای متعلقه ، در ماههای ۳۱ روزه تقسیم بر ۳۰ شده و در عدد ۳۱ ضرب میگردد و طبیعتا در ماههای ۲۹ روزه نیز بر عدد ۳۰ تقسیم شده و در ۲۹ ضرب میگردد . یعنی تعیین حقوق و دستمزد بر مبنای ماه ۳۰ روزه ، و پرداخت آن بر مبنای تعداد روزهای ماه انجام می گردد.

قانون فعلی کار مصوب۲۶ اسفند ماه ۱۳۳۷کمیسیون مشترک کار مجلسین همانند دو قانون کار قبل ازآن(قانون کار مصوب سال۱۳۲۵و قانون کار سال ۱۳۲۸) جنبه آزمایشی دارد بااین تفاوت که در متن آن،برخلاف دو قانون یادشده،به این جنبه اشاره ای نشده بود و شاید همین امر یکی از علل تاخیر دراصلاح آن و تصویب قانون قطعی و جامع الاطرافی،که جوابگوی نیازهای حقوق کار مدرن باشد،بوده است.اگر این توجیه تاچند سالی قابل قبول بود با تصویب ماده واحده مصوب۲۰/۱۱/۴۳،که در یکی از تبصره های الحاقی به قانون کار(تبصره ماده۴۴مکرر)آزمایشی بودن قانون را تصریح و دولت راموظف کرده است((ظرف مدت شش ماه قانون کار را که تا حال بصورت آزمایشی اجراءم یگردید بصورت لایحه قطعی به مجلس تقدیم دارد))،دیگر پذیرفتنی نیست.اگر چه اصلاحاتی پراکنده از طریق اضافه کردن تبصره هائی به پاره ای مواد انجام شده است اما این اصلاحات بگونه ای نیست که نواقص قانون کار را بکلی مرتفع کند.قوانین دیگری هم که در زمینه مسائل کار تصویب شده اند اگرچه در حد خود مهم هستند جنبه های خاصی از رابطه کاررا در بر میگیرند.از قبیل قانون کارآموزان ویا قانون تشدید مجازات بکارگماردن اطفال کمتر از دوازده سال در کارگاههای فرش بافی. 
بدین ترتیب قانونی که چهارچوب رابطه کار را تعیین میکند و مسائل اساسی مربوط باین رابطه را در برمیگیرد همان قانون سال۱۳۳۷است که از نقض بری نیست از جمله اینکه عدم هم آهنگی آشکاری بین پاره ای مواد آن بچشم میخورد.بیظر رسید مناسب باشد بپاره ای از این نارسائی ها اشاره شود بویژه که این بحث خالی از فائده عملی هم نیست. 
یکی از تناقص های موجود درقانون کار تعارضی است که بین تعریف کارگرو مقررات حاکم بررابطه او با کارفرما وجود دارد ذیلا تعریف کارگر را برابرقانون کارمورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم و سپس بدین نکته میپردازیم که چطور پاره ای از مقررات کار طوری تنظیم شده اند که گوئی مقنن خود کارگر را تعریف نکرده است: 

تعریف کارگر-ماده یک قانون کار در تعریف کارگر میگوید((کارگر از لحاظ این قانون کسی است که بهر عنوان بدستور کارفرما درمقابل دریافت حقوق یامزدکار میکند))با توجه به تعریف فوق میتوان گفت که مقنن برای تشخیص کارگر ملاک تبعیت حقوقی را در نظر گرفته است.منظور از تبعیت حقوقی چیست ودر چه مواردی وجود دارد؟ 

برای توضیح بیشتر باید یادآور شد که پس از وضع مقررات کار،رابطه بین کارگر و کارفرما از جنبه قراردادی خارج شده و تابع قواعدی گردید که بیشتر جنبه امری دارند.چون این قوانین امتیازاتی برای کارگران درنظر میگیرند طبعا این سوال مطرح میشود چه کسانی مشمول این مقرراتند و بعبارت دیگر چه کسانی کارگرند و چگونه میتوان ایشان را از سایر کسانیکه کار میکنند،و تعهد انجام کار در برابر دیگری دارند،تشخیص داد؟درپاسخ این سوال حقوقدانان معیار های مختلفی را پیشنهاد کرده اند برخی طبیعت کار،گروهی نحوه پرداخت اجرت و عده ای شخصیت طرف قرارداد را وسیله مناسبی برای تشخیص کارگر از غیر کارگر دانسته اند اما بدلائلی که در درس حقوق کارآمده است۱هیچیک از این امور به تنهائی نمیتواند وسیله مناسبی برای تعیین کارگر و در نتیجه افراد مشمول حقوق کار باشد.بهمین سبب در قوانین جدید کارگر را برمبنای رابطه تبعیت حقوقی تعریف کرده اند و در کشورهائی هم که قوانین کار سابقه بیشتری دارند و هنگام وضع قانون به تعریف کارگر توجه نشده است رویه قضائی همین رابطه راملاک تشخیص قرار داده است نمونه بارز دسته اخیر فرانسه است که در برابر سکوت قوانین،رویه قضائی کارگر را بر اساس تبعیت حقوقی۲و با در یظر گرفتن ضوابطی در رابطه اش با کارفرما، از غیر کارگر تشخیص میدهد. 

ضابطه اصلی اینست که دررابطه کار، یکطرف یعنیی کارگر تحت اداره دیگری (کارفرما)است که باو دستوراتی در مورد انجام کارمیدهد، براجرای کارنظارت می کند ونتایج حاصله رابررسی می نماید. اما چرا اساسا یکطرف قبول میکند که تحت دستور دیگری کارکند واین دستور شامل چه اموری میتواند باشد؟ 

-درمورد اول یعنی اینکه چرا یکنفر حالت تبعیت راقبول میکند نظرات گوناگونی ابراز شده است درحقوق پاره ای از کشورها موضوع زیانهای اقتصادی وتحمل ویا عدم تحمل آنهاراباحالت تبعیت مرتبط میدانند درحقوق ایطالیا سخن از اینست که این نظریه مکمل مفهوم تبعیت است .بدینترتیب که در قرارداد کارکه پایه واساس رابطه بین کارگر وکارفرما است زیانهای اقتصادی کاررا کارفرما تحمل میکند درحالیکه درسایر قراردادها وضع بدین منوال نیست۳

حقوقدانان فرانسوی نظریه تحمل ضرررامکمل مفهوم تبعیت نمیدانند بلکه آنراتوحیه کننده این حالت میشمارند. اگرکارگرحالت تبعیت را قبول میکند به خاطر آن است که زیانهای اقتصادی فعالیتش رابعهده نمیگیرد.کارگر که مکلف است دستورات کارفرمارا درانجام کاررعایت کند نباید زیانهای اقتصادی را، که ناشی ازتصمیم گیری رئیس کارگاه است ، تحمل کند.اختیاراداره کارگاه بوسیله کارفرما ودادن دستور به کارگران درنظام سرمایه داری درواقع نتیجه تحمل زیان بوسیله کارفرمااست ۴ 

-درمودرد دوم مسئله باین صورت مطرح میشود که دستورات کارفرمادراداره کارگاه که مظهر اختیاروی ونتیجه تحمل ضرراست، شامل چه اموری میشود وچگونه ازدستورات طرف قرارداد، درسایر قراردادهاقابل تشخیص است ؟زیرا درپاره ای عقود دیگر نیز یک طرف دستورالعمل هائی به طرف دیگر میدعد مثلا موکل به وکیل ویا صاحب کاربه مقاطعه کار(متعهدله به متعهد)دستورهائی میدهد. دیوان تمیز فرانسه دردرای ۲۰ژوئن ۱۹۴۷خود۵ نظر داده است که درقرارداد مقاطعه دستورات صاحب کارشامل ،،خط مشی کلی کار،،لسا. صاحب کارنظر خودرادرباره چیزی که باید ساخته شدر ارائه میدهد وهدف رامشخص می کند امامقاطعه کاروبزبان دیگرمتعهد آزادی عمل خودرادرشیوه های اجرائی وراههائی که برای رسیدن باین نتیجه باید انتخاب کرد حفظ میکند. برعکس دررابطه بین کارگر وکارفرما،دستورات کارفرمامستقیما به ،،نحواجراء ،مربوط میشود۶ وکارگر درانتخاب روشهای اجرائی آزاد نیست 
آیا عدم آزادی کارگررا درانتخاب نحوه اجرای کارباید باین معنی گرفت که تعهد وی ، ازقبل بطورکامل مشخص نشده است وکارفرمامیتواند به کارگر دستوراتی بدهد که درابتدا قابل پیش بینی نبوده است وبعبارت دیگرمحتوی وحدود تعهد کارگر را کارفرمامعین میکند . چنین نظری درحقوق هلند ابراز شده است ۷امابرخلاف این عقیده ، کارگر دراختیار مطلق کارفرمانیست وکارفرمانمی تواند هرکاری را ازکارگر بخواهد . کارگر برای انجام امورمعینی استخدام شده است ودرحدود تخصص واطلاعش میتوان از وی کارخواست . تبعیت کارگر مطلق نیست وچه ازنظرنوع کاروچه ازنظر شرایط آن محدودیتهائی می پذیرد ۸رویه قضائی فرانسه پس ازتحول زیاد امروز بدین نتیجه رسیده است ۹توضیح این تحول بطورکامل از حوصله یک مقاله .خارج بوده ومارا ازموضوع بحث دور می کند امایاد آوری خطوط اصلی آن میتواند به روشن شدن مانحن فیه کمک کند. 

رویه قضائی فرانسه ازدیرباز تبعیت حقوقی را بعنوان ملاک تشخیص کارگر پذیرفته است اما مفهوم تبعیت حقوقی، با تحول روابط کار تغییر یافته است . بدین ترتیب که درابتدا برای اینکه کسی را کارگر بشناسد لازم بود که درانجام ،،تعهد اصلی،، ۱۰خود تحت دستور وتبعیت کارفرماباشد . این طرز فکر سبب میشد که بویژه درمورد کارهای فکری وعلمی وتخصصی مانند طبابت ، تدریس ، روزتامه نگاری ونظائر آن که انجام دهنده آن باید از آزادی فکری برخوردار باشد حالت تبعیت رانپذیرند واطباء ومعلمان واستادان وروزنامه نگاران را درهیچ حالتی کارگر نشمارند. برای نمونه یکی از آراء مشهور دیوان تمییز فرانسه را نقل می کنیم : طبیب یک بیمارستان روانی که حقوق ثابت دریافت میداشت وساعات حضورش دربیمارستان ونیز ساعاتی که وی از بیماران عیادت میکرد، از طرف بیمارستان تعیین شده بود روزی ضمن عیادت ، بوسیله یکی از بیماران روانی به قتل رسید همسرش با توجه به قانون خطرات شغلی که درآنزمان مبنای پرداخت خسارت بود مطالبه خسارت کرد . محاکم تالی به نفع اورای دادندوشوهر وی راکارگر شناختند اما دیوان تمیز این نظررا ردکرد ورای رانقض نمود بدین استدلال که دریافت حقوق ثابت (نه حق العلاجبه تعداد بیماران ) والتزام به رعایت مقررات بیمارستان از لحاظ ساعت حضور وغیره ،،شرایط جنسی وفرعی مربوط به نظم داخلی بیمارستان ،،بوده وربط به تعهد اصلی وی (طبابت)نداشته است . بنظر دیوان تمیز چون طبیب مزبور دراجرای وظائف پزشکی خود ومعالجه بیماران از استقلال کامل برخوردار بوده است نمیتوان اورا درحالت تبعیت نسبت به اداره بیمارستان شناخت .۱۱اما سال بعد دیوان تمیز دررای دیگری ، درموردی نطیر مورد یاد شده ، برخلاف نظر قبلی خود رای داد۱۲ و(استقلال کامل شغلی)طبیبی را دراجرای حرفه اش مانع کارگر شمردن وی ندانست زیرا این طبیب از لحاظ ساعات عیادت بیماران ومسائلی نطیر آن ملزم برعایت مقررات داخلی بیمارستان بوده است. 

این رویه که از۱۹۳۸به بعد همواره مورد عمل دیوان تمیز میباشد براین مبنا متکی است که استقلال شغلی درمورد تعهد اصلی با حالت تبعیت مانعه الجمع نییست ۱۳واین طرز فکر نه تنها درمورد کارپرشکی بلکه درمورد کلیه مشاغل فکری وتخصصی معتبر است . اماباید توجه داشت که این افراد حرفه خود را بدوصورت اجراء می کنند یا آنرا مستقیما دراختیار استفاده کننده قرارمیدهند واز هیچ جهتی الزام به رعایت دستور کسی را ندارند مانند پزشکی که درمطب خود بیماران را می پذیرد ویا نقاشی که برای شخصی تابلوی نقاشی می کشد ویا وکیل دادگستری که وکالت فردی راقبول می کند درهمه این حالات قرارداد،تعهدی است که بنامقرارداد مقاطعه خوانده میشود وتابع قواعد حقوق مدنی وساثر نظامات مربوط است .اماهرگاه طبیب دربیمارستانی به کارمشغول شود وحضور وغیاب او مورد کنترل ونظارت بیمارستان باشد ویا وکیل دادگستری درموسسه حقوقی به کارپردازد ویا معلم واستادی دریک موسسه آموزشی بتدریس بپردازد واز لحاظ ساعات کار ملزم برعایت نظم آن موسسه باشد . همه این افراد ، هرچند حرفه اصلی خود را مطابق علم واطلاع خویش اجراء می کنند ،یعنی بیمارستان نسبت به نحوه تشخیص طبیب ویاموسسه حقوقی نسبت به نظر قضائی وهم موسسه آموزشی درمورد نظرعلمی معلم واستاد نمیتواند نظری ابراز دارند ، اما به لحاظ الزام این افرادبرعایت مقررات داخلی نامبردگان کارگر می باشند . به عبارت دیگر هرگاه به تعبیر حقوقدانان فرانسوی ،،تبعیت اداری)وجود داشته باشد، تبعیت حقوقی وجوددارد.۱۴ 

بدینسان فرق عرفی بین کارگر وکارمند ، معلم ، طبیب، هنرمند، روزنامه نگارمهندس وغیره موثر دراطلاع عنوان ،،کارگر تابع ،،درمعنای حقوقی کلمه نمی باشد وهمه این افراد درصورتیکه کارخود را تحت دستور دیگری انجام دهند ، کارگر شناخته میشوند ۱۵از تعریف ماده ۱قانون کارایران نیز همین معنا استفاده میشود قانون مزبور بویژه با ذکر کلمه ،،بهرعنوان ،،مفهوم وسیعی برای حالت تبعیت وبالنتیجه تعریف کارگر قائل شده است .،،کارگر از لحاظ این قانون کسی است که بهر عنوان بدستور کارفرما درمقابل دریافت حقوق یا مزد کارمی کند،، 
ازآنجا که برابر ماده ۶قانون کارکلیه کارگران مشمول قانون مذکور می باشند (باستثنای خدمه ومستخدمین منازل وکارگران کشاورزی ، ماده ۸)وبا توجه باینکه قانون کارهمه کارگاهها را مشمول مقررات خود قرارمیدهد (ماده ۵، باستثنای کارگاههای خانوادگی برابر تعریف ماده ۷)بنابراین کلیه کسانی که دربخش خصوصی ویابخش عمومی کارخود راتحت نطر وبدستور دیگری انجام میدهند کارگر میباشند وفقط ،،اشخاص که مشمول قانون استخدام کشوری یاسایر قوانین ومقررات استخدامی میباشند مشمول مقررات (قانون کار)نخواهند بود،،(تبصره ماده ۱)اما حتی اشخاص اخیرالذکر هم اگر ، خارج از کاراصلی ، کاردیگری داشته باشند (مثلا کارمند دولت ، درشرکت خصوصی بکار بپردازد وکار خود را تحت نظر دیگری انجام دهد)درمورد کاردوم کارگر محسوب میشوند 
با توجه بآنچه گفته شد عده زیادی از افرادی که درعرف کارگر شناخته نمیشوند ، با تعریف قانون کار، کارگر شمرده شده ومشمول این قانونند . اماآیا مقررات دیگر قانون کار بااین تعریف قابل انطباق است یا نه ؟ جواب این سئوال که درواقع نمایانگر نارسائی قانون کاراست ذیلا بررسی میشود. 

حقوق کار

عدم انطباق تعریف (قانونی ) کارگر بادیگر مقررات کار- مطالعه مواد دیگر قانون کاربویژه درمورد تعطیلات ومرخصیها(فصل سوم قانون)ویا مزد وحقوق (فصل پنجم )وحتی پاره ای ازمواد مربوط به قراردادکار، این فکررا بوجود میآورد که مقنن دربرقراری اینمقررات بیشتر نظر به کارگران ، درمعنای عرفی کلمه ، داشته است (یعنی کسانیکه کارشان جنبه یدی دارد ودراجتماع درکنار کشاورزان از آنان یاد میشود)وکسانیراکه عرفا کارمند ، مهندس ، تکنسین ، معلم ، طبیب ، استاد، مشاورحقوقی، حسابدار وغیره می گویند ولی کارخود رازیر نظر دیگری انجام میدهند وحقوق بگیر شخص اخیر هستند ، مورد توجه قرارنداده است . اگر این تعبیر درست باشد درآنصورت تعریف کارگر ، بوجهی که درماده ۱قانون آمده است ، ودرسطور فوق مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت فلسفه وجودی خورا ازدست میدهد وباید قائل شویم که قانونگذاردرتعریف کارگر به منطوق کلام خود توجه نداشته است . آیا باتوجه به تحولی که دررابطه کار، درهمه ممالک وهم کشورما، پدید آمده است باید چنین نتیجه گیری راپذیرفت یا بالعکس باید راهی جستجو کنیم که حقوق کارومقررات کاردرکشورما، درمسیری که لازمه یک حقوق کارپیشرفته است سیر نمایدومنحصر به دسته معینی از افراد جامعه نشود؟ 
ازآنجا که ماباتعریف عرفی کارگر مانوس هستیم اظهار نویسنده اینسطور ، شاید دربادی امر، شگفت آورباشد اما باتوضیحاتی که ذیلا داده میشود امید دارد بتواند مقصود خودرابرای خوانندگان بوضوح بیان نماید. بدین منظور به بررسی پاره ا ی از مقررات کار، بطور مختصر میپردازیم واشکالات عملی ناشی از اجرای مقررات فعلی را درهرمورد یاد آور میشویم . اهم موضوعاتی که دراین بحث مورد توجه میباشند ودربالا به آنها اشاره شد ، بترتیب فصول قانون کار، عبارتند از: مرخصی سالیانه، موعد پرداخت مزد حداقل مزد ومهلت لازم برای انحلال قراردادکار (درمورد قراردادهای مدت نامحدود). 

۱-مرخصی سالیانه – برابر ماده ۱۵قانون کار ،،هرکارگر بازاء دوارده ماه کارحق دوازده روز مرخصی با دریافت مزد خواهد داشت درمورد کارگران کمتراز ۱۶سال مرخصی بااستفاده از مزد هیجده روز درازاء دوازده ماه کارخواهد بود…..، 
بدینترتیب برای همه کارگران بیشتر از ۱۶سال تمام مدت مرخصی استحقاقی قانونی بازاء یکسال خدمت وکار۱۲روز است ، سخن دراین نیست که آیا اینمدت باتوجه به مصوبات سازمان بین المللی کاروحقوق کشورهای صنعتی ۱۶ویادرحال صنعتی شدن ۱۷باندازه ای است که به کارگر امکان استراحت کافی وتجدید قوابدهد (زیرا وضع مرخصی سالیانه وشناختن آن به عنوان یک حق برای کارگران بدینمنظور بوده است ).علاوه برآن بدین امر نظر نداریم که اولین قانون کارایران مصوب سال۱۳۲۵چگونه مدت مرخصی سالیانه را۱۵روز معین کرده بود وقوانین بعدی (۱۳۲۸-وسال۱۳۲۷-قانون فعلی کار)آنراتقلیل دادند. 
هدف از طرح مرخصی سالیانه ، دراین بحث ، بررسی جهات فوق نیست فقط منظور اینست که آیا اجرای مقررات ماده ۱۵قانون کار درمورد هیچیک از کارگران مشمول تعریف ماده ۱قانون کارمشکلی ایجاد نمی کند؟ 
تردید نیست که مقررات مربوط به مرخصی سالیانه به نحوی که درماده ۱۵اشاره شده است ، باوضع عده زیادی از کسانیکه ، برابرتعریف ماده ۱قانون کارکارگرند منطبق نیست . بسیاری از اینان همانند کارمندان دولت حتی از مرخصی سالیانه بمدت یکماه استفاده می کنند. هرگاه مدت مرخصی سالیانه بیش از دوازده روز درآئین نامه داخلی موسسه ای قید شده باشد ویا درقرارداد منعقد بین کارگر وکارفرماذکر شده باشداجرای آن اشکالی ایجاد نمی کند. زیرا طبق مفهوم مخالف ماده ۳۱قانون کارکه مقررمیدارد ،،درقراردادکار نمیتوان مزایائی کمتراز انچه دراینقانون برای کارگر مقررشده منظورنموده ،،قید مزایای بیشتر برای کارگر ، درقرارداد کار ، صحیح است ومخالف قوانین امری نیست همین حکم درموردی جاری است که آئین نامه کارگاه حاوی مزایائی بیش از قانون باشد . اگرچه دراین مورد قانون حکم صریحی ندارد امااز آنجا که کارگر دروقت استخدام ، بطور ضمنی ، به آئین نامه موسسه وکارگاه محل استخدام ملحق شده است حکم قراردادکار ویا حداقل ضمیمه آ را پیدا میکند. 
اما درموردی که نه درقرارداد ونه درآئین نامه کارگاه ذکری از مدت مرخصی نشده است کارمندان موسسه دیگری ، بچه طریق استحقاق خود رابه استفا ده بیش از ۱۲روز اثبات کند؟ آیا شورای کارگاه که تنها مرجع صالح برای رسیدگی باین اختلاف است ورای آنهم قطعی است (ماده ۳۸قانون کار)درخواست کارمند مورد بحث رامتکی بر عرف شغلی واصول کلی حقوق کار (مزایای قانونی حداقل است همه منابع دیگر حق ، از قرارداد کار، پیمان دسته جمعی ویا عرف وعادت شغلی میتوانند امتبازات بیشتری برقرارکنند)است خواهد پذیرفت ؟ یا سکوت قانون وعدم رویه قضائی مانع از آن خواهدشد که شورای کارگاه ، که بیشتر یک مرجع اداری است تاقضائی ، حق کارمند یاد شده رابشناسد ورای بنفع وی صادرکند؟ 
۲- موعد پرداخت مزد – ماده ۲۱قانون درباره موعد پرداخت مزد مقررمیدارد که ،،مزد یا حقوق باید درآخر هر پانزده روز ..بکارگر پرداخت شود ،،قانون کار بانشاء حکم بصورت امری (باید)اکتفا نکرده است وعلاوه برآن کارفرمای متخلف را از نظر کیفری مسئول شناخته است (برابر ماده ۵۸قانون کار تخلف از دستور قانون دراین مورد موجب پرداخت جریمه نقدی از هزار تاده هزارریال خواهد شد). 
الزام کارفرما به پرداخت مزد درفواصل کوتاه بمنظور حمایت کارگر است تازندگی وی که از راه مزد تامین میشود دچار اختلالی نشود واحیانا استیفاء طلب وی از بابت مزد ، بعلت مثلا ورشکستگی کارفرما ویا حوادثی از این قبیل ، مشکل نگردد. اما آیا کارفرما نمی تواندباستناد ماده ۲۱قانون کار، بویژه برای مصون ماندن از تعقیب کیفری مقرردرماده ۵۸مدعی شود که مزد بگیرانیکه حقوق خودرابصورت ماهیانه دریافت میدارند کارگرنیستند وبدینترتیب ایشانرا از مزایای قانون کارمحروم کند !ودربرابر چنین ادعائی چه میتوان گفت ؟تعریف کارگر ، همه کارگران ازجمله کسانیراکه ماهیانه حقوق دریافت میکنند دربرمیگیرد واساسا نباید نحوه پرداخت اجرت (برحسب مدت یا برمبنای نتیجه کار-کارمزد )۱۸ویا موعد آن موثر اراطلاق یا عدم اطلاق عنوان کارگر باشد از طرف دیگر عرفا مزد وحقوق کارمندان ماهیانه پرداخت میشود.برای رفع تعارض مقررات مربوط به پرداخت مزد باتعریف کارگر وبمنظور جلوگیری از سوء استفاده کارفرما ازاینمقررات جادارد که درآن تجدید نظر شود وبنحوی اصلاح گرددکه درشمول مقررات کار نسبت به حقوق بگیرانیکه ماهیانه مزد دریافت میکنند (وحالت تبعیت درموردشان صدق میکند )تردیدی باقی نماند۱۹. 
۳-تعیین حداقل مزد وتاثیر آن درسایر سطوح مزد – برای چلوگیری ازاجحاف کارفرما به کارگران ،که از حالت احتیاج دسته اخیر بهره برداری میکردند ومزد ناچیزی بدیشان میپرداختند واز آنجا که اصول قراردادی برای حمایت کارگران دراینمورد کافی نبود بتدریج فکر تعیین مبلعی بعنوان حداقل مزد پیش آمد . دراینراه دولت زلاند نوپیشقدم شد وسپس ایالات متحد امریکا وبعدا کشورهای اروپائی بنوبه خود این فکررا پذیرفتند ۲۰امروز درقوانین بیشتر کشورها تعیین حداقل مزد بعهده مقامات عمومی مملکت قرارداده شده است . 
درقوانین ایران از سال ۱۳۲۵تاکنون همواره اصل موضوع تعیین حداقل مزد پیش بینی شده است اما تاسال گذشته این تکلیف فقط شامل تعیین حداقل مزد کارگر عادی وتجدید نظر درآن بوده ودرمورد سایر سطوح مزد اصل تعیین آن بتوافق طرفین ، بازهم بقوت خود باقی بود. 
ملاحظاتی که تعیین حداقل مزد وتجدید نظر مرتب درآن را ایجاب میکند یعنی تامین وسیله معاش کارگر وانطباق مزد با هزینه زندگی ، برای جلوگیری از کاهش قوه خریدارکارگر ، باعث شد که درمورد سایر کارگران هم تعیین مزد وتغییر آن از اختیار مطلق طرفین خارج شود ولزوم مداخله مقامات عمومی احساس گردد. اما از آنجا که این امر درقانون پیش بینی نشده بود ، شورایعالی کار وهیئت تعیین حداقل مزد نمی توانستند دراینمورداقدامی معمول دارند وبیم آن میرفت که تصمیم مقامات وزارت کار مخالفت کارفرمایا ن رابرانگیزد واز ایشان ،،مجوز قانونی،،کنند . تبصره ۵ماده واحده ،،قانون اجرای طرح طبقه بندی مشاغل درکارگاهها ،،مصوب سال ۱۳۵۳ این مشکل را حل کرد برابر تبصره مذکور ،،حداقل مزد موضوع ماده ۲۲قانون کار با توجه به ضروریات وحوائج زندگی یک خانواده کارگری وتاثیر آن برسایر سطوح مزد از تاریخ تصویب این قانون هریکسال یکبار تعیین وپس از تصویب شورایعالی کاربمورد اجراءخواهد شد.،، 
پس از تصویب این قانون شورایعالی کاردر تصمیم مورخ ۱۹/۳/۵۳ خود فرمولهائی برای تعیین نحوه تاثیر تغییر میزان حداقل مزد درسایر سطوح مزد تصویب کرد وسپس دراسفندماه ۵۳فرمول واحدی تصویب کرد که از فروردین ۵۴باید بموقع اجراءگذاشته شود. 
برابر این فرمول ۱۲+۱۳/۱×مزد دریافتی اسفند ماه = مزد ریافتی فروردین ۵۴ 
این فرمول شامل کلیه سطوح مزد (غیراز حداقل مزد کارگر عادی)میشود .حال این سئوال پیش میآید که آیا کلیه مشمولین تعریف ماده ۱قانون کارواز جمله کارمندان موسسات غیر دولتی میتوانند افزایش ۱۳./.مزد را نسبت بدریافتی اسفند ماه درخواست کنند ؟وآیا بدین تقاضا درشورای کارگاه وهیئت حل اختلاف ترتیب اثر داده خواهدشد؟یااینکه وزارت کارفقط به شکایت کارگران وکارمندانی رسیدگی میکندکه مراتب به کارگاهی که درآن کارمیکنند ابلاغ شده باشدواین حکم را مخصوص پاره ای کارگاهها میداند ؟ (یعنی درواقع آنرا درباره کسانیکه عرفا کارگرشناخته میشوند اعمال میکند). 
۴-مهلت اخطار قبلی فسخ قراردادکار- قراردادکار، درصورتیکه بدون قید مدت منعقد گردد وبتغییر قانون کارمدت آن نامحدود باشد ، ممکن است بوسیله هریک از طرفین ، درهرزمانی که اراده کند ومایل باشد ، فسخ گردد، چنین وضعی رابطه طرفین را بسیار سست ونامطمئن میگرداند واعمال حق فسخ ، بطور مطلق برای طرف دیگر مشکلاتی ببار میآورد . کارگریکه ناگهان از کاراخراج شود ویا کارفرمائی که بااستعفای بدون مقدمه کارگر روبرو شود طبعا دروضع دشواری قرارمیگیرد مسلما این اشکال درمورداخراج ناگهانی بیشتراست. 
برای جلوگیری ازاین امر، قوانین مختلف لازم میدانند که هریک از طرفین موظف باشد مدتی قبل ، تصمیم خود را دائر برفسخ قرارداد ، بطرف دیگر اعلام دارد .قانون کاردرماده ۳۳مدت این اخطاررا برای هریک از طرفین ۱۵روز قرارداده است وهیچ نوع استثنائی براین قاعده ، برحسب نوع کار ویاشغل ، قائل نشده است حال اگر درقراردادی این مهلت ، همچنانکه برای عده ای از کارمندان معمول است بیش از ۱۵روز معین شود تکلیف چنین شرط وقراردادی چیست ؟ 
اگر برای مدت اخطار قبلی مذکور درقانون ، بطورکلی وبرای طرفین آن (کارگر وکارفرما)خاصیت نظم عمومی قائل شویم همچنانکه پاره ای از اساتید حقوق کارچنین نظری دارند۲۱باید قائل به بطلان قراردادی شویم که مهلت رابیش از ۱۵روز ، مثلا مطابق معمول یکماه ، قرارداده است ، اما حتی اگر نظر کسانیرا هم بپذیریم که معتقدند مقررات کاردرآنچه جنبه برقراری حق برای کارگردارد مربوط به نظم عمومی است ، وهرچه حق کارفرماشمرده شود قابل صرفنطرکردن است ۲۲باز هم صحت قرارداد های یاد شده خالی از اشکال نخواهد بود زیرا درست است که کارفرمامیتواند از حق خود صرفنظر کند و به نفع کارگر مهلت اخطار کتبی مربوط به اخراج را بیش از ۱۵روز قرار دهد اما الزام کارگر به اعلام تصمیم خود دائر بر استعفادر مهلتی زائد بر۱۵روز وجهی ندارد و برخلاف نظم عمومی است.اشکال در این مورد،همانند مواردیکه قبلا ذکر شد،در اینست که حکم قانون کار در مواردی با تعریفی که از کارگر کرده است قابل انطباق نیست یعنی مثلا در همین مورد اخطار قبلی،حکم قانون بطور کلی مهلت را۱۵روز ذکر کرده است که شاید نسبت به کارگران،درمعنای عرفی کلمه،قابل اجرا باشد اما در پاره ای مشاغل و بویژه در مورد کارمندان اجرای آن خالی از اشکال نیست بهمین جهت هم در عمل قراردادها مدت بیشتری را در نظر میگیرند ولی ملاحظه شد که ذکر این مدت،باتوجه باینکه مستخدمین مشمول قرارداد کارگرهستند،با مقررات فعلی ماده ۳۳قانون قابل تطبیق نیست و باید همچنانکه در کشورهای دیگر معمول است این مدت را با توجه به عرف شغلی و نوع کار و اقتضای آن متفاوت قرار داد. 

نتیجه-در خاتمه این بحث میتوان به یکی از دو صورت زیر نتیجه گیری کرد: 
۱-قانون کار فقط برای تنظیم روابط حقوقی کسانی بوجود آمده است که در عرف کارگر شمرده میشوند.دلیل این امر هم مقررات مختلف مربوط به مرخصی،مزد و اخراج است که بدانها اشاره شد. یامقررات دیگری که درباره مثلا نماینده کارگران در شورای کارگاه و یا عضو هیئت مدیره سندیکا و نظائر آن وجود دارد(شرائطی که برای این نمایندگی یاعضویت در نظر گرفته شده است فرض فوق را تائید میکند.) 
بر چنین نتیجه گیری دو اثر نامطلوب بار است اول اینکه باید قائل شویم که قانونگزار در تعریف کارگر به مدلول کلام خود توجه نداشته است و آنرا از قوانین دیگر بدون در نظر گرفتن مفهوم واقعی آن اقتباس کرده است وگرنه منطقی نخواهد بود که کسی به معنای عبارات خود واقف باشد(و بگوید((کارگر از لحاظ این قانون کسی است که…)و سپس احکامی مقررکند که قابل انطباق بر مصادیق این مفهوم نباشد.روشن است که انتساب چنین فکری به قانونگزار شایسته نیست 
دومین اثر نامطلوب چنین فکری که خود زائیده اثر اول است اینستکه محدود کردن شمول قانون کار به کسانی که عرفا کارگر شناخته میشوند عملا عده زیادی از کسانی را که در حال تبعیت کار میکنند از حمایت این قانون محروم میکند و چون قانون دیگری هم بر رابطه ایشان با طرف قراردادشان حکومت نمیکند.(احکام قراردادی اجاره اشخاص بهیچوجه در اینمورد کافی نیست)۲۳این افراد از هر نوع حمایت قانونی بی بهره میمانند. 
۲-قانونگزار با تعریف کارگر،بصورت مندرج درماده یک قانون کار،قصد داشته است که کلیه کسانیراکه زیر نظر دیگری و بدستور وی کارمیکند تحت حمایت قانون کار قرار دهد و بهمین سبب با ذکر کلمه((بهر عنوان))برای کارگر و حالت تبعیت او مفهوم وسیعی قائل شده است اما چون از طرفی،افرادی که بیش از همه احتیاج به حمایت قانونی داشته اند همانهائی هستند که در عرف بدیشان کارگر گفته میشود و از طرف دیگر قانون جنبه موقت و آزمایشی داشته است و آنچه هم مقررکرده است جنبه حداقل دارد برای اینکه بامخالفت کارفرمایان در موقع تصویب قانون روبرو نشود از گسترش حمایت قانون و برقراری امتیازات بیشتر خودداری کرده است.بنظر میرسد که نتیجه بحث،بصورت اخیر،پاره ای از ایرادات سابق رامرتفع میکند اما برای رفع تعارض مقررات کار باتعریف کارگر باید قانونگزار در اصلاح قانون کار(که ضروری بنظر میرسد)باتکیه بر این تعریف،از طریق وضع مقررات دقیقتری اشکالات موجود را رفع کند.نواقص قانون کار منحصر بآنچه گفته شد نیست،شاید در فرصتی دیگر،برخی از آنها رامورد بحث قرار دهیم. 
منبع:
1) حقوق کار، درس پلی کپی شده نگارنده از انتشارات دانشکده حقوق وعلوم سیاسی ص80به بعد.. 
2)اصطلاح تبعیت حقوقی درفارسی معادل Subordination Juridique فرانسه قرار داده شده است .برخی از حقوقدانان فرانسوی ملاک دیگری برای تشخیص کارگر درنظر گرفته اند تحت عنوان Subordination economiqu که میتوان آنرا به تبعیت اقتصادی ترجمه کرد .بنظر این عده درراس آنان پل کوش Paul Ccuche (که طی مقالاتی نظریه خودرا به تفصیل بیان کرد)هرکس ازنظراقتصادی تحت تبعیت دیگری باشد کارگراست وباید زیر چتر حمایتی قوانین قرارگیرد .امابیشتر حقوقدانان این نظریه را بعلت وسعت وعدم وضوحش ردکردند زیرا عقیده داشتند که باعتباری همه افراد مملکت از نظر اقتصادی بیکدیگر وابسته اند اما نمیتوان همه راکارگر دانست . 
نظریه تبعیت اقتصادی بریک فلسفه انسان دوستی مبتنی است .پل کوش این نظررا برااثر مشاهده وضع نامساعد کسانی اعلام داشت که درخانه خود بامواد اولیه متعلق بدیگری مشغول مثلا نخ ریسی بودند وچون درکارگاه متعلق به کارفرماوزیر نظر مستقیم اوکارنمی کردند کارگر محسوب نمیشدند پل کوش عقیده داشت که تبعیت اقتصادی هنگامی وجود دارد که از طرفی کاربرای انجام دهنده آن تنها ممر درآمد یاوسیله اصلی معاش باشد واز طرف دیگر کسی که اجرت (عوض)را میپردازداز کارطرف دیگر کا ملاوبطور منظم استفاده کند .(برای مطالعه این نظریه بطور مفصلتررجوع شود به حقوق کار درس نویسنده ص85به بعد ومراجعی که ذکرکرده ایم 
تردید نیست که تبعیت اقتصادی بطور مطلق نمیتواند تعیین کننده کارگر باشد اما بنظر میرسد با توجه به دودلیل فوق عده زیادی راکه حتمامیبایست از مزایای قانون کار استفاده کنند وبعلت عدم نظارت مستقیم کارفرما تحت تبعیت حقوقی اونیستند ، میتوان مشمول قانون کاردانست بویژه که درکشورما، درصنعت قالی بافی اکثریت فرشبافان درمنازل خود ونه درکارگاه متعلق بکارفرما، ولی با مواد اولیه متعلق به او به کار مشغولندوچون از نظر ساعات شروع وختم کار مثلا تحت نظارت دقیق صاحبکار نستند کارگر محسوب نمیشوند روشن است که چنین نظری با فلسفه حقوق کارکه حمایت کارگران است منطبق نیست واین افراد باید درصورتیکه صاحبکار بطور منظم ازکارایشان استفاده می کند وممر اصالی درآمدشان هم عوض کارشان است مشمول قانون کارباشند .آیا نمیتوان به تعریف ماده 3قانون کار درمورد کارفرما که میگوید ((کارگر شخصی حقیقی یا حقوقی است که کارگر بدستور یابحساب اوکارمیکند ))برای کارگر شناختن این عده استنادچیست؟باید بآنچه باختصار ذکرشد وبویژهذکرکلمه ((بحساب))بعد از کلمه ((بدستور))جواب مثبت ، هم به مصلحت است وهم مخالف نص نیست . 
3 )G. bold; G. H. Camerlynck; P. Horion…etc.: ((Lecontrat de travail dans le droit pays membres dela C. E. C. A)) P.30 et 449. 
4) Durand - Vitu(( T raite de Droit du travail )) Tome 2. N. 136. 
Camerlynck - Lyon - C aen (( D roit du tra vail )) N. 109. R ivero - S avatier. 
(( Droit du travail )) P.278. Camerlynck (( C ontrat de travail )) N. 31. 
5)J.C.P.1974.II. 3984 
در همین زمینه رجوع شود به: 
Brun-Galland<> II.50,Brun: 
<>P. 114.Camerlynck.N.44 bis. 
6)Ch.Sociale.8 juillet 1960. Bulletin Civil IV.P.587. 
7)قرارداد کار در کشور های عضو C.E.C.A(یاد شده )ص 31. 
8)برن((رویه قضائی در حقوق کار)): (یاد شده)ص 12 
9و10)همان کتاب صفحه 83به بعد بویژه 89 
11)Cassation (Civile) 17, Mars 1937. Sirey 1937 .I.188 
12)Cass.Civ. 26 Juillet 1938. Gazette du Palais 1938.II. 472. 
13)برن همان کتاب ص 90به بعد. 
14)کامرلنگ ((قرارداد کار))شماره 45 
15)تردید نیست که درجه تبعیت نسبت به مشاغل متفاوت است دیوان کشور فرانسه در آرء متعدد باین معنی اشاره کرده است که مثلا حالت تبعیت یک نفر روزنامه نگار باصاحب روزنامه،ویا معلم با اداره آموزشگاه با درجه تبعیت یک نفر کارگر صنعتی یکسان نیست بهمین نحو درجه تبعیت کارگر(بمعنای عرفی کلمه)و کارمند متفاوت است. 
16)در این مورد رجوع شود بویژه به کتاب <>تالیف بلز BLAISEشماره های 98 تا 185 مخصوصا شماره های 99تا 103. 
17)برای نمونه ماده 58قانون کار مصر را نقل میکنیم((کارفرما مکلف است بهر کارگری که یکسال کامل کار کرده است 14روز مرخنصی با استفاده کامل از مزد بدهد.کارگرانیکه 10سال متوالی در استخدام کارفرما بوده اند از مرخصی 21روزه استفاده میکنند))و برای تفصیل بیشتر رجوع شود به ((الو جیزفی قانون العمل و التاء مینات الا جتماعیه))تالیف محمد حلمی مراد ص 262به بعد قانون کار کویت هم همین ترتیب را مقرر میدارد با این تفاوت که سابقه خدمت 5سال متوالی برای استفاده از مرخصی 21روزه کافی است.در مورد کارگران شرکت نفت مرخصی حقوق بگیران ماهیانه یکماه و بقیه 21روز است و پس از 5سال خدمت دسته اول حق 40روز و دسته دوم حق 30روز مرخصی دارند(قانون العمل الکویتی-محدود جمال الدین زکی شماره های 129و130). 
18)پلا نیول چنین نظری را ابراز داشته بود اما عقیده وی مورد قبول قرار نگرفت برای تفصیل بیشتر رجوع شود به حقوق کار نویسنده ص 82به بعد. 
19)جالب اینجاست که هم قانون کار سال 1325امکان استثناءاز این مقررات پیش بینی کرده بودند اما قانون فعلی کار،در اینمورد،مانند پاره ای موارد دیگر،شاید بتصور وضوح مطلب!از تعیین تکلیف خودداری کرده است. 
20)برن-گالان-حقوق کار شماره 198-2. 
21)دوران-ویتو-حقوق کار جلد دوم-شماره 403. 
22)کامرلنگ قرارداد کارشماره 90. 
23)رجوع شود به مقاله نگارنده در شماره 14بهمین نشریه تحت عنوان ((نقش قراردادکار در تنظیم روابط بین کارگر و کارفرما)). 
نوشته: دکتر عزت الله عراقی 
سایت قوانین ایران 
تاریخ انتشار مقاله : 1354



منبع : www.hvm.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

حقوق کار اشتغال و نیروی انسانی


حقوق کار


دانلود پی دی اف



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

نحوه محاسبه حقوق ماهیانه بر اساس قانون کار


کارفرمانیوز - برابر مفاد قانون مدنی جمهوری اسلامی ، ماه شمسی ۳۰ روز است، لذا در قانون کار ، مزد و مزایای متعلقه به کارگر بر مبنای ۳۰ روز محاسبه میگردد. البته پرداخت مزد و مزایای متعلقه ، در ماههای ۳۱ روزه تقسیم بر ۳۰ شده و در عدد ۳۱ ضرب میگردد و طبیعتا در ماههای ۲۹ روزه نیز بر عدد ۳۰ تقسیم شده و در ۲۹ ضرب میگردد . یعنی تعیین حقوق و دستمزد بر مبنای ماه ۳۰ روزه ، و پرداخت آن بر مبنای تعداد روزهای ماه انجام می گردد.

گفته بالا به این معنی است که وقتی از سوی شورایعالی کار ، حداقل مزد کارگران اعلام میگردد ، این مبلغ بر مبنای ماه شمسی ( ۳۰ روزه ) اعلام شده ، ولی هنگام پرداخت آن بایستی به تناسب تعداد روزهای ماه مورد نظر محاسبه گردد.
با توجه به اینکه ساعات کاری در روز ۷ ساعت و ۲۰ دقیقه میباشد پس هر شخص باید در ماه ۳۰ تا ۷.۳۳ کار کند که میشود ۲۲۰ ساعت حالا اگه جمعه ها و نصف روز پنج شنبه ها و سایر روزهای تعطیل رو ازش کم کنیم میشود خالص کارکرد شخص .

مثلا وقتی شخصی در ماه ۱۸۰ ساعت کار میکند و کل حقوق یک ماه را دریافت میکند در واقع قسمتی از حقوق که دریافت میکند بابت ساعاتی است که شخص فعالیتی نداشته.

در قانون کار ۴۴ ساعت کار در هفته اعلام شده و یک روز جمعه هم استراحت ولی حقوق پرداخت میشود پس:

۴۴ ساعت / ۶ روز کاری =۷.۳۳ که همان ۷ ساعت و بیست دقیقه میشود.

خوب روز جمعه هم باید حقوق پرداخت شود پس مشخص شد روز کاری از نظر قانون کار ۷.۳۳ است و این را در ۳۰ روز ضرب کنید عدد۲۲۰ ساعت در ماه بدست خواهد آمد که شما حقوق ماهانه فرد را بر اساس ۳۰ روز یا ۲۲۰ ساعت محاسبه میکنید.

مزد مبنا =حقوق روزانه *روزهای کارکرد

هر ساعت اضافه کار=(حقوق روزانه/۷.۳۳۳)*۱.۴

حق اولاد به ازای هر فرزند=۳*حداقل حقوق روزانه 

حق مسکن =ماهانه ۴۰۰۰۰۰ریال

بن کارگری=ماهانه ۱۱۰۰۰۰۰تریال

سایر مزایا براساس تشخیص کارفرما می باشد

حقوق =مزد مبنا+حق اولاد+حق مسکن+حق بن

بیمه سهم کارگر= (حقوق-مزایای غیر مشمول)* ۷%

مالیات حقوق پرداختی کارگر=(حقوق – موارد غیر مشمول -(معافیت مالیاتی ماهانه حقوق)
کارهای نوبت کاری

۱- کار نوبت کاری که بین صبح وعصر قرار میگیرد

حقوق = ساعات نوبت کاری * ۱۱۰% * ۲۲۰ ساعت / حقوق پایه

۲- کار نوبت کاری که بین صبح وعصر وشب قرار گیرد

حقوق = ساعات نوبت کاری * ۱۱۵% * ۲۲۰ ساعت / حقوق پایه

۳-کار نوبت کاری که صبح وشب یا عصر وشب قرار گیرد

حقوق = ساعات نوبت کاری * ۱۲۲.۵% * ۲۲۰ ساعت / حقوق پایه

(ساعات شب کاری از ۲۲ تا ۶ بامداد می باشد)

دلالی و کارگری

در رابطه با محاسبه ی مزایای پایان خدمت و عیدی ؛

سنوات = تعداد روزهای کارکرد * ۳۶۵ روز / حقوق پایه

ماده ۲۴ – کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد، یکسال یا بیشتر ……. براساس آخرین حقوق مبلغی معادل یکماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار .

عیدی = دو برابر پایه حقوق مشروط به اینکه از سه برابر حداقل حقوق همان سال بیشتر نباشد .

اگر بیشتر نبود = دو برابر پایه حقوق

اگر بیشتر بود = روزهای کارکرد * ۳۶۵ / ۳ * حداقل پایه حقوق

باقی مانده بر اساس نرخ ماده ۱۳۱ قانون مالیات های مستقیم

وجوهی که مشمول کسر حق بیمه است ،زیر است:

۱- حقوق، دستمزد و کارمزد.

۲- فوق العاده های شغل.

۳- اضافه کار، شب کاری و نوبت کاری.

۴- فوق العاده خارج از مرکز.

۵- فوق العاده انجام کارهای سخت و زیان آور.

۶- کمک هزینه خواربار و مسکن.

۷- مزد ایام تعطیل و مرخصی استحقاقی.

۸- فوق العاده های ثابت و مانند آنها.

۹- پاداش به جز مواردی که مشمول کسر حق بیمه نیست.

وجوهی که مشمول کسر حق بیمه نیست، به شرح زیر است:

۱- بازخرید ایام مرخصی.

۲- کمک هزینه اولاد.

۳- هزینه سفر و فوق العاده ما موریت.

۴- عیدی و پاداش نهضت سوادآموزی.

۵- حق شیر و پاداش افزایش تولید.

۶- خسارت اخراج و مزایای پایان کار.

۷- حق همسر که در اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت به کارکنان دولت که مشمول قانون تامین اجتماعی هستند، پرداخت می شود.

در مورد حداقل و حداکثر دستمزد و نیز دستمزد مقطوع توجه شما را به توضیحات ذیل جلب می کنیم:

الف – حداقل دستمزد حداقل دستمزد مشمول کسر حق بیمه مشمولان قانون تامین اجتماعی، برابر حقوق پایه ای است که هر سال با توجه به هزینه زندگی، از طرف شورای عالی کار، تعیین و به وسیله وزارت کار و امور اجتماعی اعلام می شود.

ب – حداکثر دستمزد حداکثر حقوق و مزایای مشمول کسر حق بیمه ماهانه هر سال، طبق مصوبات شورای عالی تامین اجتماعی تعیین می شود.

ج – دستمزد مقطوع علاوه بر دستمزدهای مذکور، طبق ماده ۳۵ قانون تامین اجتماعی، سازمان می تواند در موارد لزوم با تصویب شورای عالی تامین اجتماعی، مزد یا حقوق بیمه شدگان بعضی از فعالیت ها را طبقه بندی و حق بیمه را به ما خذ درآمد مقطوع وصول و کمک های نقدی را بر همان اساس محاسبه و پرداخت کند




منبع : www.tabnak.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

ورود مجلس به دستمزد سال 98 کارگران


کارفرمانیوز - رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس از نشست ویژه این کمیسیون برای بررسی دستمزد ۹۸ و ارائه راهکار عملیاتی برای جبران کاهش یک میلیون و ۸۹ هزار تومانی قدرت خرید کارگران نسبت به سال گذشته خبرداد.

سلمان خدادادی با اشاره به آغاز مذاکرات برای تعیین دستمزد سال آینده کارگران در شورای عالی کار از یکشنبه هفته جاری اظهار داشت: بر اساس اطلاعات و ارقامی که نمایندگان کارگری و کارفرمایی در کارگروه دستمزد شورای عالی کار استخراج کردند، حداقل هزینه معیشت ماهیانه یک خانوار کارگری با 3.3 نفر، در سال ۹۷  معادل ۳ میلیون و ۷۶۰ هزار تومان تعیین شد و طبق بررسی های صورت گرفته در این نشست، قدرت خرید جامعه کارگری در سال جاری نسبت به سال گذشته یک میلیون و ۸۹ هزار تومان کاهش یافته است.

وی ادامه داد: ما اعتقاد داریم عقب ماندگی یک میلیون و ۸۹ هزار تومانی قدرت خرید کارگران صرفا در سال جاری نسبت به سال گذشته باید جبران شود اما این موضوع باید با این ملاحظه که کارفرمایان نیز به دلیل شرایط خاص اقتصادی متضرر نشوند، مورد توجه قرار گیرد.  

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس با تاکید بر اینکه، قطعا باید «شکاف ایجاد شده طی یکسال گذشته» به نحوی در دستمزد سال آینده کارگران جبران شود، گفت: از همین جهت کمیسیون اجتماعی مجلس به سازوکارها و راهکارهای عملیاتی جبران این شکاف وارد می شود و هفته آینده نشستی با دعوت از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با دستور کار بررسی دستمزد ۹۸ کارگران برگزار خواهد کرد.

خدادادی افزود: همانطور که نمایندگان کارگری و کارفرمایی نیز بر موضوع جبران بخشی از عقب ماندگی قدرت خرید کارگران اتفاق نظر دارند، پیشنهاد مشخص ما به عنوان کمیسیون اجتماعی مجلس این است که بخشی از این یک میلیون ۸۹ هزار تومان کاهش قدرت خرید، به صورت نقدی و افزایش مستقیم دستمزد و بخش دیگر به صورت توزیع ماهیانه اقلام اساسی و مورد نیاز با مشارکت کارفرمایان و دولت تامین شود.

وی با بیان اینکه دولت به عنوان کارفرمای بزرگ کشور باید در این قضیه نیز همراه کارفرمایان بخش خصوصی باشد و بخشی از جبران کاهش قدرت خرید کارگران را بر عهده بگیرد، ادامه داد: قطعا نظر ما این است علاوه بر افزایش مستقیم دستمزد،  کالاهای اساسی کارگران به صورت ماهیانه از محل ارز ۴۲۰۰ تومانی که دولت در بودجه سال آینده ۱۴ میلیارد دلار پیش بینی کرده است، تامین شود.  

کارگر روزمزد

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس افزود: طی چندین جلسه با شخص وزیر کار دغدغه های این کمیسیون و همچنین نمایندگان کارگری را اعلام کردیم تا تدبیری اندیشیده شود و فشار اقتصادی بر روی جامعه کارگری کشور کمتر شود.

خدادادی با تاکید بر اینکه روند افزایشی دستمزد سالانه کارگران طی سال های گذشته کُندتر از میزان افزایش حقوق کارکنان دولتی و دستگاه های اجرایی بوده است، گفت: در این زمینه دولت باید سه گام اساسی بردارد؛ نخست اینکه حاکمیت بپذیرد دستمزد کارگران فاصله زیادی با تامین حداقلی معیشت ماهیانه دارد؛ دوم اینکه باید این شکاف جبران شود و در نهایت باید گام های عملیاتی برای سال ۹۸ در مذاکرات دستمزد شورای عالی کار برداشته شود.

وی با بیان اینکه تامین بخشی از کاهش قدرت خرید کارگران نسبت به سال گذشته به صورت کالایی می تواند از افزایش تورم و رشد نقدینگی در جامعه نیز بکاهد، افزود:  اگر شکاف ایجاد شده بین دستمزد تا قدرت خرید کارگران صرفا به صورت مستقیم و افزایش دستمزد باشد اولا که کارفرمایان بنگاه ها و صنایع کوچک و متوسط توان پرداخت آن را ندارند و اینکه ماهیت افزایش قابل توجه دستمزد می تواند مجدد در جامعه تورم ایجاد کند و قدرت خرید را باز هم کاهش دهد.

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: خوشبختانه جامعه کارگری نیز از ظرفیت تعاونی ها بهره مند است و می تواند از طریق شبکه توزیع تعاونی های کارگری، کالاهای اساسی ماهیانه را توزیع کند.

خدادادی تاکید کرد: در همین راستا افزایش ترکیبی قدرت خرید کارگران به صورت «نقدی و تامین کالاهای اساسی» در جلسه هفته آینده کمیسیون اجتماعی با حضور وزیر کار مورد بررسی قرار می گیرد تا در جلسات شورای عالی کار نیز با حضور نمایندگان کارگری و کارفرمایی در خصوص سازوکار آن به توافق برسند.




منبع : www.mehrnews.com


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار