کارفرمانیوز مرجع مشاوره تخصصی کارفرمایان

مشاوره کسب و کار و فروش و بازاریابی وکیل و مشاور اداره کار مالی و مالیاتی و دیجیتال مارکتینگ

۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قانون کار» ثبت شده است

سرانجام قانون کار همچنان در ابهام


کارفرمانیوز - لایحه اصلاح قانون کار که توسط دولت دهم تقدیم مجلس نهم شد، از همان ابتدا با انتقادات و مخالفت‌های بسیاری از سوی هر دو گروه کارگران و کارفرمایان رو به رو بود که البته انتقادات جامعه کارگری بیش از کارفرمایان بوده است.

حذف تبصره ۱ از ماده ۷

تبصره ۱ ماده ۷ اعلام می‌دارد که «حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیر مستمر دارد توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.» حذف این تبصره در حالی است که در چند سال اخیر تمامی صاحبنظران و کارشناسان حقوق کار به این نکته تأکید داشته‌اند که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید پس از گذشت ۲۰ سال از تصویب قانون کار، به وظیفه خود عمل نماید و اقدامی شایسته برای استاندارد‌سازی مدت موقت قراردادهای کار انجام دهند. زیرا این خلأ، آشفتگی و سوء برداشت‌های زیادی را برای نبود امنیت شغل کارگران و نیز دغدغه مدیران ایجاد کرده است. حال به جای تأکید بر این موضوع، به یکباره پیشنهاد حذف این تبصره ارائه می‌شود که جای بسی سؤال دارد.

اضافه شدن تبصره مجهول به ماده ۱۷:

تبصره جدید تصریح می‌دارد که «چنانچه توقیف کارگر منجر به مجازات سه ماه حبس یا بیشتر شود کارفرما می‌تواند قرارداد کار را فسخ نماید.» این تبصره فقط مدت مجازات را شرط فسخ قرار داده است، در حالی که ضروری است نوع اتهام و جرمی را که منجر به حبس کارگران می‌شود مدنظر قرار بدهد. محکومیت‌هایی را در قانون داریم که حتی در حساس‌ترین مرتبه حقوقی یعنی سوء پیشینه افراد هم بلا اثر نامیده می‌شوند این یعنی برخی  مجازات‌ها به شکل غیر ارادی و قصد و نیت است. مانند چک برگشتی، مهریه، دیه و… نکته حائز اهمیت بازداشت‌های موقت است که با دستور قضایی برای تحقیقات انجام می‌شود که در این خصوص نیز باید تعیین و تکلیف مشخص انجام شود، تا افرادی که در بازداشت موقت بیش از سه ماه قرار می‌گیرند و جرمی علیه آنها اثبات نمی‌شود از این قاعده مستثنی شوند.

موارد الحاقی به ماده ۲۱

بند ح: توافق بین کارگر و کارفرما

در خصوص بند «ح»شاید بتوان گفت وقوع یک فاجعه حقوقی را شاهد هستیم. اختیار فسخ به توافق طرفین قرارداد کار در حالی داده شده که با اصل قانون کار که اعلام می‌دارد: «در قراردادهای موقت هیچ یک از طرفین حق فسخ قرارداد کار را ندارد» مغایرت دارد. این اختیار، باعث می‌شود که در قرارداد کار توافق انجام شود و مانند قراردادهای مدنی و تجاری هر یک از طرفین بتوانند در هر زمان قرارداد را فسخ نمایند که در این صورت جای هیچ گونه اعتراض و شکایتی باقی نمی‌ماند.

متن جایگزین ماده ۲۳ قانون فعلی

در متن جایگزین تمامی امتیازات کارگران را که از لحاظ دریافت و مستمری ناشی از فوت، بیکاری، تعلیق، از کار افتادگی کلی و جزئی بوده است و تابع قانون تأمین اجتماعی است، به طور کلی حذف کرده و تمام امتیازات کارگران فقط در صورت خاتمه یا فسخ قرارداد کار به پرداخت سنوات خدمت خلاصه می‌شود که این ظلم فاحشی در حق قشر زحمتکش کارگری است.

متن اضافه شده به ماده ۲۴ قانون کار

این متن کارفرمایان را مکلف کرده است که حق سنوات کارگران را به حساب سپرده بلند مدت نزد مؤسسات مالی و اعتباری مورد تأیید شورای عالی کار و به نام کارگر واریز کرده، واریز به صورت ماهانه، فصلی یا سالانه خواهد بود و کارگر تا زمان بازنشستگی یا از کارافتادگی کلی مجاز به برداشت از این حساب نیست. این متن اضافه شده مغایرت روشنی با اصل قانون اساسی و دیگر قوانین ایران دارد چرا که به چه مجوزی نمی‌توان افراد را از رسیدن و استفاده از حقوق قانونی خود منع کرد؟ حق سنوات منحصراً  مربوط به خود شخص است و زمان استفاده و برداشت و منفعت را شخص ذینفع تعیین می‌کند. به هیچ عنوان دولت یا دستگاه‌های دولتی دیگر نمی‌توانند کارگران را تا موعد مدنظر خود از دسترسی به این حق محروم دارند.  موضوع دیگر روش پرداخت حق سنوات است که با توجه به ماهیت و تعریف سنوات خدمت این مزایا به‌ عنوان مزایای پایان کار تلقی می‌شود و پرداخت ماهانه آن توجیه قانونی نداشته و فقط می‌توان به‌عنوان پرداخت علی‌الحساب محسوب کرد.

اصلاح ماده ۲۷ قانون کار

رسیدگی به تخلفات کارگران در این اصلاحیه به عهده کمیته انضباطی است و در صورت نبود کمیته در اختیار مراجع حل اختلاف کار خواهد بود. حذف تبصره یک این ماده قانونی در عمل حذف نهاد کارگری از این تصمیم‌گیری است و در کنار آن بی‌توجهی به توبیخ های کتبی یا شفاهی که ممکن است کارفرما را متضرر سازد نادیده گرفته شده است که این موضوع از بین برنده جایگاه قانونی نماینده کارگری و نماینده کارفرمایی است.

حذف شرط سنی از ماده ۱۲ قانون کار

در قانون فعلی شرط سنی کارآموزان ۱۵ تا ۱۸ سال است که در اصلاحیه مورد بحث این شرط سنی حذف شده است. نبود کارشناسی و تدوین عجولانه باعث می‌شود که برخلاف قوانین داخلی و کنوانسیون‌های حقوق کودک و نیز رعایت نکردن موازین حقوق کودکان ، بهره کشی از کودکان کار را آزاد نماییم.

حذف ماده ۱۱۵ قانون کار

این حذف هم در ادامه اصلاح ماده ۱۱۲ است و پیامد بهره کشی از کودکان کار را در پی خواهد داشت. امید است که دولت تدبیر و امید با درایت و کارشناسی خاص به موضوع لایحه اصلاحیه قانون کار پرداخته تا هر دو سوی این رابطه جنس کارگر و کارفرما بدون تحمل آسیب‌های جدید و فشارهای بیرونی در توسعه کسب و کار و ایجاد ایرانی آباد تلاش نمایند.


متن کامل قانون کار


منبع : www.atnanews.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

بررسی حقوقی سه جانبه گرایی در قانون کار


کارفرمانیوز - سه جانبه گرایی واقعی برون داد اجتماعیِ حاصل از تعامل یک دولت مردم سالار, با سازمان های کارگری و کارفرمایی مستقل می باشد در این نوشتار بستر حقوقی تحقق سه جانبه گرایی را با تمرکز بر قانون کار مورد بررسی قرار می دهیم

کارگران و کارفرمایان به عنوان دوطبقه یا دو قشر، با قابلیت تأثیرگذاری بر روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، برای ایفای مؤثر نقش خود به سازمان دهی آزادانه تشکل های مستقل نیاز دارند. سازمان دهی تشکل ها به عنوان یک رفتار اجتماعی از سوی کارگران و کارفرمایان مبتنی بر بسترهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی است. سه جانبه گرایی واقعی برون داد اجتماعیِ حاصل از تعامل یک دولت مردم سالار، با سازمان های کارگری و کارفرمایی مستقل می باشد. در این نوشتار بستر حقوقی تحقق سه جانبه گرایی را با تمرکز بر قانون کار مورد بررسی قرار می دهیم.

سه جانبه گرایی معادل فارسی واژه tripartism در اصطلاح حقوق کار به معنای دخالت دادن نمایندگان دولت، سازمان های کارگری و کارفرمایی در تنظیم روابط کار، طرح و تدوین مسایل و امور مربوط به کار می باشد. به عبارت دیگر مشارکت نمایندگان دولت و شرکای اجتماعی یعنی سازمان های کارفرمایی و کارگری برای اتخاذ تصمیم در زمینه مسایل کار، ناشی از اعمال اصل سه جانبه گرایی است.

این اصل در کنفرانس عمومی ( که غالباً سالی یک بار برگزار می گردد) و هیأت مدیره سازمان بین المللی کار ( که معمولاً سالی سه بار تشکیل جلسه می دهد) اعمال می شود. امروزه این اصطلاح در حوزه مسایل کار در پاسخ به چالش های روند رو به رشد جهانی شدن برای هماهنگی الزامات عدالت اجتماعی با توسعه اقتصادی، در ارتباط با گفتگوی اجتماعی social dialog بیش از پیش مطرح می باشد.

جمهوری اسلامی ایران هم اکنون با درخواست عضویت خود در سازمان تجارت جهانی، وقوع رو به تزاید جهانی شدن را مورد پذیرش قرار داده و برای حضور رسمی در این بستر تلاش می نماید. اینک در آستانه حضور در بستری جهانی این س‍ؤال به طور جدی مطرح است که آیا جمهوری اسلامی ایران بسترهای انعطاف پذیر لازم برای حضور در چنین دنیایی را آماده ساخته است؟ آیا جامعه ایران که اینک در آستانه جهانی شدن ایستاده است از نهادهای مستقل و در همان حال پیچیده برای حضور مؤثر برخوردار است؟ و سرانجام این که آیا جمهوری اسلامی ایران بستر قانونی لازم را، برای

شکل گیری سازمان های کارگری و کارفرمایی مستقل به عنوان پیش نیاز سه جانبه گرایی واقعی و گفتگوی اجتماعی مؤثر، دارا می باشد؟

این نوشتار در صدد پاسخ به آخرین سؤال است. در مقام پاسخ گویی استانداردهای قابل قبول در سطح جهانی بر گرفته از مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار را به عنوان حداقل معیار برای سنجش در نظر داریم. به عبارت دیگر ما باید بستر قانونی شکل گیری انجمن های صنفی را در کشور مورد بررسی قرار دهیم. در ابتدا اذعان به این نکته حایز اهمیت است که اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آزادی انجمن های صنفی را مشروط به عدم نقض اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته است.

بعد از قانون اساسی در حوزه مورد بحث قانون کار از اهمیت بسیار برخوردار است. قانون کار جمهوری اسلامی ایران زمینه شکل گیری برخی نهادها و رویه های سه جانبه را فراهم نموده است؛ شورای عالی کار بر اساس ماده ۱۶۷ از مهمترین نهادها در زمینه سیاست گزاری در حوزه کار و هیأت های تشخیص بر اساس ماده۱۵۸ و هیأت های حل اختلاف بر اساس ماده ۱۶۰ مهمترین نهادهای رسیدگی کننده به دعاوی مربوط می باشند.

با این وجود جای این سؤال هم چنان باقی است که در قانون کار جمهوری اسلامی ایران

سه جانبه گرایی واقعی تا چه میزان از قابلیت تحقق برخوردار است؟ به عبارت دیگر آیا قانون کار جمهوری اسلامی ایران امکان شکل گیری سه جانبه گرایی را بر اساس پیش شرط های منطبق بر استانداردهای بین المللی (به طور مشخص مقاوله نامه ۸۷ با عنوان آزادی انجمن و حمایت از حق تشکل) فراهم آورده است؟

در ادامه سعی خواهیم کرد تا فصل ششم قانون کار جمهوری اسلامی ایران با عنوان تشکل های کارگری و کارفرمایی را در ترازوی استانداردهای بین المللی مورد سنجش قرار دهیم. برآیند این سنجش می تواند ما را نسبت به ضرورت و اهمیت اصلاح این فصل از قانون کار برای دست یابی به مردم سالاری در یکی از مهم ترین عرصه های اجتماعی که به تقویت بعد جمهوریت، جمهوری اسلامی می انجامد، ر هنمون گردد.

این نوشتار را با ارائه تعریف از انجمن صنفی پی می گیریم. ماده ۱۰ مقاوله نامه ۸۷ سازمانی را که برای حفظ و توسعه منافع کارگران و کارفرمایان تأسیس شده است انجمن صنفی (که مترادف sandica در زبان فرانسه trade union, در انگلیسی بریتانیا وunion در انگلیسی آمریکایی می باشد) تلقی می کند.

بر این اساس تشکل هایی نظیر انجمن های اسلامی، تعاونی های مسکن، تعاونی های مصرف، کانون کارگران و مدیران بازنشسته به ترتیب موضوع مواد ۱۳۰، ۱۳۲، ۱۳۳ و ۱۳۴ قانون کار با کارکردهای فرهنگی و رفاهی، اگر چه تشکلات کارگری به معنای عام محسوب می گردند اما از آن جا که تشکل های کارگری و کارفرمایی مصطلح تشکل هایی هستند که نمایندگی اعضای خود را در امور مربوط به روابط کار با هدف حفظ و ارتقاء منافع حرفه ای اعضای خود به عنوان یک طرف قرارداد کار بر عهده دارند، انجمن صنفی به شمار نمی روند و در نتیجه ذکر این قبیل تشکلات در قانون کار از منظر روابط کار ضرورتی ندارد.

طبق ماده ۲ مقاوله نامه ۸۷ اصل آزادی انجمن اقتضا دارد که کارگران و کارفرمایان به عنوان اشخاص حقیقی بتوانند انجمن صنفی تشکیل دهند و یا به انجمن های صنفی موجود با رعایت اساسنامه آنها بپیوندند. اطلاق این ماده، یک یا چند واحد، صنعت و حرفه را در گستره جغرافیایی منطقه، استان و کشور شامل می شود. بنا بر این قیودی مانند «یک حرفه یا صنعت» مذکور در ماده ۱۳۱ با اطلاق مورد نظر منافات دارد. در نتیجه هر گونه اصلاحی در فصل ششم قانون کار باید این اطلاق در نظر داشته باشد.

کارفرمانیوز

اطلاق یاد شده انجمن های صنفی را در هر سه سطح (با توجه به این که ماده ۶ مقاوله نامه ۸۷ مواد سابق بر خود را به فدراسیون ها و کنفدراسیون های کارگری و کارفرمایی نیز تسری می دهد) در بر می گیرد:

۱) سطح اول انجمن های صنفی متشکل از کارگران یعنی اشخاص حقیقی

۲) سطح دوم که می توان از آن با عناوین اتحادیه انجمن های صنفی، کانون انجمن های صنفی و فدراسیون یاد کرد، تشکلات در این سطح از عضویت تشکلات سطح اول به وجود می آیند

۳) سطح سوم که می توان آن را با عناوینی چون اتحادیه مرکزی، کانون عالی و کنفدراسیون از دو سطح دیگر متمایز ساخت از به هم پیوستن تشکلات سطح دوم ایجاد می گردد.

بنا بر این تشکلات سطح اول می توانند در یک منطقه مشخص نظیر استان چندین کانون اتحادیه صنفی فعال در یک یا چند صنعت و حرفه تشکیل دهند. همین امر در مورد تشکلات سطح سوم که غالباً در گستره کشور می باشد قابل تصور است یعنی تشکلات سطح دوم می توانند در یک یا چند صنعت و حرفه اقدام به تشکیل کانون عالی نمایند. بنا بر این نمی توان تشکلات سطح یک را مقید به تشکیل یک کانون و تشکلات سطح دوم را مقید به تشکیل یک کانون عالی نمود. به نظر می رسد تبصره های ۱ و ۳ ماده ۱۳۱ قانون کار دچار این نقیصه می باشد. نتیجه می گیریم که قانون باید در مورد صنعت، حرفه، وحدت، تعدد و گستره جغرافیایی تشکلات کارگری و کارفرمایی ساکت بوده و تحقق هر یک را به خواست آزادانه کارگران و کارفرمایان و تشکلات مربوطه واگذار نماید.

از آن چه بیان شد روشن می گردد که تبصره ۳ ماده ۱۳۱ و ماده ۱۳۶ از فصل ششم قانون کار، که به ترتیب انتخاب نمایندگان کارفرمایان و نمایندگان کارگران ایران را در مجامع و شوراهای مختلف ملی و بین المللی به کانون عالی انجمن های صنفی کارفرمایان و کانون عالی انجمن های صنفی کارگران واگذار نموده، به دلیل آن که فرض را بر وحدت تشکلات سطح سه گذاشته نیاز به بازنگری دارد. بنا بر این چنان چه کارگران یا کارفرمایان آزادانه اقدام به ایجاد تشکل های متعدد نمودند، این سازمان های کارگری و کارفرمایی که نماینده اکثریت هستند، نمایندگان کارگران و کارفرمایان را جهت شرکت در مجامع ملی و بین المللی انتخاب می کنند؛ چنان که در بند ۱ ماده ۳ مقاوله نامه ۱۴۴ سازمان بین المللی کار با عنوان مشاوره سه جانبه، در مورد خاص خود امر به اعمال همین رویه نموده است.

تبصره ۲ ماده ۱۳۱ قانون کار «کلیه انجمن های صنفی و کانون های مربوطه را موظف به تنظیم اساسنامه با رعایت مقررات قانونی و طرح و تصویب آن در مجمع عمومی و تسلیم به وزارت کار و امور اجتماعی جهت ثبت» می نماید. الزام موجود در این تبصره مادامی که با استانداردهای لحاظ شده در اصل آزادی انجمن منافات نداشته باشد بی اشکال است، زیرا ثبت مقدمه اعطای شخصیت حقوقی به این تشکل ها و به دنبال آن جریان حقوق و تکالیف بر آنها می باشد.

ماده ۷ مقاوله نامه ۸۷ ضمن قبول تکلیف ثبت برای این سازمان ها اذعان می دارد که شرایط ثبت نباید از اجرای اصل آزادی انجمن که در قالب مواد سابق این مقاوله نامه بیان شده است، مانع شود. بدین سان رویه های اعمالی در امر ثبت، آن چنان که در بند ۲ ماده ۳ مقاوله نامه ۸۷ آمده است، نباید موجبات مداخله دولت در این سازمان ها را به گونه ای که حق آزادی انجمن را محدود و یا ممنوع نماید، فراهم آورد. مقررات و رویه های ثبت این سازمان ها باید ضمن اکتفا به تسلیم حداقل مدارک و اسناد و خالی از هر گونه تبعیض به صورت شفاف انتشار یابد و حق این سازمان ها برای شکایت به یک مرجع مستقل در صورت امتناع دولت از ثبت به رسمیت شناخته شود.

با این وجود طبق بند ۱ ماده ۸ مقاوله نامه ۸۷ کارگران و کارفرمایان و سازمان های آنان در استفاده از حق آزادی انجمن لحاظ شده در مقاوله نامه ۸۷ همچون سایر اشخاص و مجامع، ملزم به رعایت قوانین جاری کشورها می باشند. البته همان گونه که بند ۲ این ماده اعلام می نماید قوانین کشورها نباید استانداردهای مذکور در این مقاوله نامه را نقض نمایند. به عبارت دیگر این استانداردها بر قوانین داخلی کشور ملحق به این مقاوله نامه مقدم است.

به طور یقین یکی از حساس ترین موارد اصلاحی فصل ششم قانون کار از نظر سیاسی و حقوقی به بحث شوراهای اسلامی کار اختصاص دارد. تبصره ۴ ماده ۱۳۱، شورای اسلامی کار را در مقابل انجمن صنفی قرار داده گارگران را مجاز به داشتن هر دوی آنها نمی داند. این در حالی است که اگر بتوان این شوراها را یک سازمان کارگری مصطلح دانست، اجبار کارگران به داشتن تنها یکی از آن دو با اصل آزادی انجمن منافات دارد.

این در صورتی است که به درستی می توان ادعا کرد که این شوراها یک سازمان کارگری مصطلح نیستند. اگر چه این شوراها در سابقه خود کارکردهای سازمان کارگری مصطلح را دارند اما از آن جا که در قانون شوراهای اسلامی کار همکاری کارکنان و مدیریت برای مقاصد مختلف از اهداف آنها بیان شده و کارفرما هم می تواند یک نماینده در این شوراها داشته باشد، نمی توان این قبیل تشکلات را ماهیتاً یک سازمان کارگری مصطلح دانست.

البته نزاع بر سر نام انجمن صنفی و شورای اسلامی کار نیست. این شوراها می توانند با اصلاح در قوانین و آیین نامه های مربوط منطبق با استانداردهای بین المللی به کار خود ادامه بدهند. با این وجود به نظر می رسد برای شفافیت در امور و احتراز از ابهام های بعدی بهتر است از جعل عناوین متعدد با ماهیت و کارکرد یکسان در متن قانون کار اجتناب نمود.

در پایان باید یادآور گردم که آن دسته از مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار که به حقوق بنیادین کار مربوط می شود از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار است. از آن جهت که استانداردهای مندرج در این مقاوله نامه ها در ارتباط با یکی از آزادی های اساسی و جنبه های حقوق بشر است، کنفرانس بین المللی کار در سال ۱۹۹۸ با تصویب بیانیه ای رسمی در باره اصول بنیادین حقوق کار کشورهای عضو را، حتی در صورت عدم الحاق به این مقاوله نامه ها، ملزم به احترام و رعایت این اصول نمود.

بدین سان جمهوری اسلامی ایران اگر چه تاکنون به مقاوله نامه ۸۷ نپیوسته است اما بر اساس تعهدات ناشی از عضویت در سازمان بین المللی کار ملزم به رعایت این اصول می باشد. کمیته آزادی انجمن وابسته به هیأت مدیره سازمان بین المللی کار مسؤول رسیدگی به شکایات مطرح در مورد عدم رعایت حق آزادی انجمن از سوی دولت های عضو است. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران چهار پرونده مفتوح در این کمیته دارد.

نتیجه آن که، با توجه به الزامات حقوقی نظیر عمل به اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و انجام تعهدات عضویت در سازمان بین المللی کار در مورد آزادی انجمن و الزامات توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور، بازنگری و اصلاح فصل ششم قانون کار مطابق با استانداردهای بین المللی ضرورتی غیر قابل انکار است. این بازنگری می تواند ضمن فراهم نمودن بستر قانونی برای شکل گیری سازمان های کارگری و کارفرمایی مستقل، مسیر را برای شکل گیری سه جانبه گرایی واقعی و گفتگوی اجتماعی مؤثر هموار سازد.



منبع : www.0aftabir.com

www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

قانون کار رنج کارگر بغض کارفرما


کارفرمانیوز - قانون کار که روزگاری قراربود به مثابه قانون حمایتی نقش آفرینی کند اینک با جرح و خراش دائمی آن نه تنها این وجهه خود را ازدست داده که حتی فلسفه آغازین آن یعنی آرمان عدالتخواهی و منع تبعیض را از بیخ و بن نفی می کند

شاید زمانی­‌که والی کرمان در ۲۵ آذر ۱۳۰۲ خطاب به صاحبان کارگاه­‌های قالیبافی آن دیار فرمانی صادرکرد و از آنها طلب­ نمود که ساعت بکارگران در کارگاه‌­های قالیبافی ه ۸ ساعت در روز کاهش­‌یابد، روز جمعه و ایام تعطیلات رسمی کارگران تعطیل و حقوق یک­‌روز کار به آنها پرداخت ­شود، سن اشتغال به کار برای پسران ۸ سال و برای دختران ۱۵ سال کمتر نباشد، کارگاه مرطوب و نمناک نباشد، پنجره­ای برای تابیدن نور و آفتاب در آنها تعبیه‌­گردد؛ از دیدگاه بسیاری از تاریخدانان و حقوقدانان، قدمی بزرگ برای احقاق حقوق کارگران برداشته‌شده ‌است. هرچند ازلحاظ حقوقی این دستاورد از جانب قانون­گذار فاقد وجاهت به­‌شمارمی­‌آمد چراکه دستگاه قانون­گذاری ایران تا ۱۳۳۷ راضی به تصویب قانون کار در مجلس نبود. حتی این قانون که از آغاز ۱۳۳۸ تا پایان ۱۳۶۹ در ایران حکم­فرما بود نیز به­‌طور کامل به تصویب قوه مقننه نرسید.

با این مقدمه می­‌توان از منظر دیگر نیز سیر احقاق حقوق کارگران در ایران را بررسی‌ کرد. به­ معنای دیگر این تنها یک روایت از تکامل رابطه قانونی کارگر و کارفرما در ایران است. در این نگرش حق، آن امتیازی است که دولت به مردم اعطا می‌کند. براین اساس است که از ۱۳۰۲ تا ۱۳۳۷ مصوبات دولت است که رابطه کارگر و کارفرما را شکل می‌دهد.

در برابر این ایده و تلقی از تکامل جوامع با اشاره به بخش دهم مرامنامه جمعیت اجتماعیون در ۱۳۰۱ می‌شود اولین تلاش‌های نهادهای مدنی و خارج از دایره دولت را در حمایت از حقوق کارگران مشاهده کرد. در ۱۹ ماده بخش هشتم این مرامنامه درخواست‌های پیشرویی چون ۸ ساعت کار در روز، تعطیل اجباری یک روز در هفته با پرداخت مزد، منع کارهای خلاف حفظ‌الصحه، منع کار در شب از ساعت ۹ الی ۶ صبح به غیر از موسساتی که در آن شب کاری به موجب تصدیق سندیکای کارگران لازم است و اجرت آن دوبرابر روز است، قدغن کردن کار اطفال خردسال و... پیشنهادشده بود (این امر نشان دهنده آن است که تا پیش از این هیچ سازوکاری برای کنترل روابط کارگر و کارفرما وجود نداشته است.

به معنای دیگر در برابر آن تلقی از حقوق که گرایش به حفظ و ساختاربندی نظم دارد همیشه در بطن اجتماع نهادها و گروه‌هایی حضور دارند تا برای دستیابی به امتیازات و حقوق بیشتر پا را از وضع موجود فراتر نهند. ازطرفی جنبه‌های بین‌المللی دگرگونی روابط کار در کشورهای اروپایی به دنبال انقلاب صنعتی، رشد و گسترش طبقه کارگر و تحول و انقلابات به ویژه پس از انقلاب اکتبر نقش عمده‌ای در توجه به معیارهای شرایط کار در ایران داشت.

متن کامل قانون کار

به هر روی حرکت به سوی وضعیت عادلانه و انسانی‌تر طبقه کارگر درخلال یک روند و رزم تاریخی پاگرفت. رشد نیم بند جامعه مدنی و نهادهای آن در سال‌های بعد منجر به تنظیم و تصویب لوایح و قوانین کار در ایران شد. در ماه‌های پایانی ۱۳۵۸ موسسه پژوهشی کار و تامین اجتماعی دست به تدوین پیش‌نویس قانون کار جدیدی زد.

اختلاف دیدگاه‌ها در وزارت‌کار این پیش‌نویس پیشرو را به فراموشی سپرد تا آنکه در بهمن ۱۳۶۲ کار نگارش پیش‌نویس جدیدی آغاز شد. از این سال تا ۱۳۶۹ دو دیدگاه برای نگارش قانون کار در ایران حاکم بود. دیدگاه شورای نگهبان که براساس مبانی فقهی رابطه کارگر و کارفرما را یک رابطه قراردادی می‌دانست و الزاما کارفرما به اجرای مواد مختلف قانون را غیرشرعی می‌شمارد. از دیگرسو دیدگاه حاکم در وزارت کار معتقد به دخالت دولت در روابط کار به ظرفیت کارگر بود. دیدگاه شورای نگهبان تا آنجا پیش رفته بود که حتی با اجازه قیم یا ولی به کارگماردن کارپذیر نابالغ را هم مجاز می‌شمارد. سرانجام مجمع تشخیص مصلحت با سیاست میانجی‌گری قانون بینابینی را در ۱۳۶۹ به تصویب رساند. چراکه حتی با دخالت در قانونگذاری بدل از قوه مقننه پاره‌ای مواد را تغییر داد و مواد دیگری به آن افزود.

امروزه روز از میان همین ورق پاره‌ها و متن قانون کار هنوز می‌توان برای احقاق حقوق کارگران به آن استناد کرد. هرچند قرارداد موقت، تعیین حداقل دستمزد و مجوز اخراج کارگران می‌رود تا شرایط اسفباری را رقم زند.

قانون کار که روزگاری قراربود به مثابه قانون حمایتی نقش‌آفرینی کند اینک با جرح و خراش دائمی‌ آن نه تنها این وجهه خود را ازدست داده که حتی فلسفه آغازین آن یعنی آرمان عدالتخواهی و منع تبعیض را از بیخ و بن نفی می‌کند.

اما در بهترین حالت قانون کار همان میانجی سازشگری است تا کارگر رنج تبعیت از کارفرما را با قناعت به حداقل حقوق قانونی خود برتابد و ازطرف دیگر برای کارفرما به عنوان مالک ابزار کار و سرمایه نظم و امنیت را تامین کند. حقوق کار هم دربردارنده ثمرات مبارزات تاریخی کارگران و جنبش‌های کارگری- اجتماعی است و هم ازطرف دیگر مصالحه برای برپاداشتن و پایدارماندن نظم موجود است.

اگر چه قانون کار خود را یک قانون حمایتی بنامد اما در تعریف حقوقی آن، کارگر و کارفرما تفاوتی جدی با مفهوم اجتماعی خود دارند. کارگر به عنوان تولیدکننده ارزش چون مالک ابزار تولید نیست باید نیروی کار خود را درمقابل حداقل دستمزد در اختیار کارفرما قراردهد و این درحالی است که قانون کار در ماده ۲ بیان می‌دارد: «کارگر ازلحاظ این قانون کسی است که به هر عنوان درمقابل دریافت حق‌السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می‌کند»؛ و فقط همین.



منبع : www.aftabir.com


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

وکالت و شیوه دادرسی در اداره کار


کارفرمانیوز - با توجه به گسترش اختلافاتی که در محیط های کاری رخ می دهد و این امر موجب شده است که اشخاص با پیچیدگی های روابط کار مواجه شوند قانونگذار برای رسیدگی به این روابط و اختلافات مراجع اختصاصی را تعیین نموده است که شبه قضایی بوده و صرفا به این گونه روابط رسیدگی می کند که در مورد روابط کار هم مراجع شبه قضایی اداری وجود دارد . در این مقاله به بررسی شیوه دادرسی در اداره کار که مرتبط با روابط بین کارگر و کارفرما می باشد می پردازیم.

در مورد آیین دادرسی ویژه ای که در مراجع حل اختلاف بین کارگر و کارفرما موضوعات مهمی وجود دارد که به شرح ذیل بیان می دارم:

نکته اول این است که طرح دعوی در این مراجع اختصاص به کارگر ندارد بلکه کارفرما نیز خواهد توانست در صورتی که حقوق خود را مورد تضییع ببیند به مراجع حل اختلاف در اداره کار مراجعه نماید. مثلا هر گاه کارگری خواسته باشداز حق استعفای موضوع ماده ۲۱ قانون کار استفاده نماید در این صورت بایستی یک ماه به کار خود ادامه داده و سپس محل کار خود را ترک کند. در این فرصت کارفرما خواهد توانست نیروی جدید خود را جایگزین نماید. حال اگر کارگر بدون رعایت مقررات مربوط به استعفاء ترک کار کرده باشد و این عمل موجب گردد تا تعهدات کارفرما در قبال اشخاص ثالث به تعویق بیافتد و موجب بروز خسارت شود در این صورت کارفرما نیز حق خواهد داشت که با مراجعه به مراجع حل اختلاف در اداره کار علیه کارگر طرح دعوی نموده و مطالبه خسارت بنماید.

نکته دومی که بایستی مدنظر قرار داد این است که  دادرسی ها در اداره کار از مراجع دادگستری دارای سرعت بیشتری می باشد و امور تشریفاتی که مراجع داگستری برای سازش رعایت می کنند در این مورد اعمال نخواهد شد و همچنین برخلاف طرح دعوی در دادگاه ها  طرفین معاف از پرداخت هرگونه هزینه دادرسی خواهند بود. نکته دیگری که وجود دارد این است که مسائل و موضوعات مطروحه به گونه‌ای خواهد بود و طرفین مایلند سریع‌تر به نتیجه قابل اجراء دست پیدا کنند در این راستا قانونگذار ترتیبی را اتخاذ نموده است تا با ترکیب نمایندگانی از سوی کارگر و کارفرما و همچنین وزارتین کار و کشور و نیز دستگاه قضایی، ضمن توجه به تجربه و تخصص لازم جهت رسیدگی، موجبات دادرسی دو مرحله‌ای شامل رسیدگی بدوی در هیأت تشخیص و اعتراض در هیأت حل اختلاف بنحوی فراهم گردد تا حتی‌الامکان حقی از طرفین تضییع نشود.

اجرای حکم اداره کار

طرح دعوی در مراجع حل اختلاف به چه صورتی است:

در ابتدا حل و فصل  در خصوص  اختلافات ناشی از رابطه کار و همچنین اجرای قانون کار و مقررات مرتبط با اداره کار اعم از اختلاف بین کارگر و کارفرما و یا کارگر و کاراموز و موافقت نامه ها و قراردادهای مرتبط با روابط کار از طریق سازش انجام می گردد. این سازش به صورت مستقیم و فی مابین نمایندگان طرفین در شورای اسلامی کار و در صورت نبودن شورای اسلامی کار در انجمن های صنفی کارگری صورت می پذیرد.

حال بایستی ببینیم کدام اختلافات بین کارگر و کارفرما قابلیت طرح دعوی در مراجع حل اختلاف را دارد.

 در ۲ مورد طرح دعوی صورت خواهد گرفت:

مورد اول:  در صورتی که اختلاف حادث شده ناشی از اجرای قانون کار و سایر مقررات کار، قرارداد کارآموزی، موافقت‌نامه‌های کارگاهی یا پیمان‌های دسته جمعی کار بوده باشد.
مورد دوم: هرگاه در خصوص اختلاف به وجود آمده بین طرفین  سازشی حاصل نشده باشد.

نکته مهم این می باشد که رسیدگی در این مراجع  دردو مرحله صورت می پذیرد مرحله اول که مرحله بدوی هست در هیأت تشخیص رسیدگی شده و مرحله بعدی که تجدیدنظر خواهد بود در هیأت حل اختلاف صورت خواهد پذیرفت.

تقدیم دادخواست

به موجب قانون اولین گام جهت طرح دعوی در مراجع کار طرح دادخواست از سوی ذی‌نفع یا نماینده قانونی وی به واحد کار و امور اجتماعی می‌باشد. دادخواست باید کتبی باشد که برروی برگه‌های مخصوص نوشته خواهد شود برگ های نمونه دادخواست در واحدها و امور اجتماعی وجود دارد و در اختیار خواهان قرار خواهد گرفت.لازم به ذکر است که منظور از واحد کار و امور اجتماعی همان اداره کل کار و امور اجتماعی یا اداره کار و امور اجتماعی است که در آخرین محل کار کارگر واقع شده است.

نکته مهم دیگری وجود دارد که هر گاه خوانده کارفرما  بوده باشد و کارگاه  او مشغول به فعالیت نیز هست اقامتگاه قانونی وی همان محل کارگاه محسوب خواهد شد.  پس از تقدیم دادخواست، وقت رسیدگی با روز و ساعت مشخص تعیین و به کارگر و کارفرما ابلاغ خواهد شد در نتیجه طرفین باید در وقت مقرر در هیأت تشخیص که در همان اداره کل مربوطه خواهد بود حاضر شده و به دفاع و ارائه مدارک خود بپردازند.

در پایان بایستی اشاره نمایم تمام این مراحل برای تسریع در رسیدگی به موضوع اختلافات ناشی از روابط کار می باشد که با رعایت آن و البته با مراجعه به افراد و موسسات حقوقی که با ساز و کارهای قانونی آن آشناتر هستند. می توانید سریعتر به حق و حقوق خود دست یابید.



منبع : www.saminedalat.com


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

رویه قضایی در مقررات بیمه کار و تأمین اجتماعی

وکالت



رویه قضایی در کار ، بیمه و تامین اجتماعی 



دانلود پی دی اف



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار