کارفرمانیوز مرجع مشاوره تخصصی کارفرمایان

مشاوره کسب و کار و فروش و بازاریابی وکیل و مشاور اداره کار مالی و مالیاتی و دیجیتال مارکتینگ

۶۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

تخمین حداقل حقوق کارگران در سال 98


کارفرمانیوز - میزان افزایش حداقل حقوق و دستمزد کارمندان دولت و کارگران در سال 98 و بررسی میزان افزایش حداقل حقوق سال‌های مختلف نسبت به نرخ تورم آن‌سال تیترهایی هستند که در این مطلب می‌خوانید.

حد اقل حقوق سال 98 چقدر افزایش می‌یابد؟

طبق ضوابط مالی ناظر بر تهیه و تدوین لایحه بودجه سال 98 کشور دستگاه‌های اجرایی ملی و استانی در بند اول موظف شدند : ضریب ریالی افزایش حقوق سال 98 را به طور متوسط 20 درصد لحاظ نمایند. رقم قطعی ضریب به تصویب هیات وزیران خواهد رسید. افزایش حقوق 98 و دستمزد مشمولین قانون کار و مستمری‌ها 20 درصد تعیین می‌گردد. رقم قطعی افزایش به تصویب شورای عالی کار خواهد رسید.

به احتمال زیاد افزایش حداقل حقوق و دستمزد سال 98 مشمولین قانون کار و مستمری‌ها 20 درصد تعیین می‌گردد. حداقل حقوق و دستمزد سال 97 برابر با 11,140,573 ریال بود.

در بند (ب) ضوابط مالی آمده است سقف اعتبار مربوط به سرانه اضافه کار کارکنان را در بودجه سال 98 حداکثر معادل اعتبار سرانه اضافه کار در سال 97 پیش‌بینی نمایند. 

بند (ج) مبلغ پاداش پایان سال (عیدی) را در بودجه سال 98 معادل 1078000 ریال پیش‌بینی نمایند. مبلغ قطعی پاداش پایان سال به تصویب هیات وزیران خواهد رسید. 
معمولا طبق سنوات گذشته آنچه برای تهیه و تدوین لایحه بودجه براساس منابع و میزان افزایش هزینه‌ها پیش‌بینی می‌شود مورد تایید هیات وزیران نیز خواهد بود. بنابراین به نظر می‌رسد افزایش 20 درصدی حقوق کارکنان و عیدی سال 98 تعیین شده همان رقم گفته شده، قطعی شود. 

همچنین طبق ضوابط تهیه شده در بخش هزینه‌ها به غیر از 20 درصد افزایش حقوق سال 98 سایر هزینه‌ها صفر در نظرگرفته شده است و در نتیجه، سقف اعتبارات هزینه‌ای دولت برای سال آینده نیز حدود همان 20 درصد افزایش حقوق خواهد یافت مگر آنکه تغییرات جدید در سایر هزینه‌ ها ایجاد شود. 

ضوابط مالی ناظر بر تهیه و تدوین لایحه بودجه سال 98 کشور توسط رئیس جمهور اول آبان ماه ابلاغ شده بود.

افزایش حقوق کارگران

میزان افزایش حداقل حقوق و دستمزد در سال‌های مختلف

بررسی وضعیت افزایش حقوق کارمندان دولت نشان می دهد در پانزده سال گذشته بیشترین افزایش حداقل حقوق در سال ۱۳۹۲ اتفاق افتاده است . در این سال حقوق کارمندان افزایشی ۲۵ درصدی را تجربه کرد . با این حال میزان افزایش حقوق در این سال همچنان ۹.۷ درصد کمتر از نرخ تورم بود.

بر این اساس در پانزده سال گذشته هفت سال میزان افزایش حداقل دستمزد کمتر از نرخ تورم و هشت سال کمی بیش از نرخ تورم بوده است .

 بیشترین شکاف حقوق و تورم در سال ۱۳۹۱ اتفاق افتاده است . در این سال نرخ تورم ۳۰.۵ درصد بود اما حقوق کارمندان ۱۵ درصد افزایش یافت این به معنای تحلیل قابل توجه قدرت خرید در کشور است .

پس از آن در سال ۱۳۸۶ نیز میزان افزایش حقوق نسبت به تورم عقب ماندگی مشهودی داشت. جدول زیر میزان افزایش حقوق کارمندان دولت و نرخ تورم هر سال را نشان می دهد.



منبع : شبکه


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

همه چیز درباره حق اولاد کارکنان


کارفرمانیوز - حق عائله‌مندی یا حق اولاد یکی از مزایای جانبی حقوق و دستمزد شاغلان مشمول قانون کار است. طبق ماده ۸۷ قانون تامین‌اجتماعی، پرداخت کمک عائله‌مندی به عهده کارفرماست و باید هنگام پرداخت مزد یا حقوق به بیمه‌شده پرداخت شود. این مبلغ هرساله با افزایش حداقل دستمزد بیشتر می‌شود، چون ضریبی از افزایش حداقل مزد روزانه است. میزان کمک‌هزینه عائله‌مندی معادل ۳ برابر حداقل مزد روزانه کارگر ساده برای هر فرزند در هرماه است. در سال ۹۷ این مبلغ برای هر فرزند ۱۱۱ هزار تومان است. طبق مقررات، حق اولاد تا قبل از سال ۱۳۹۴ فقط تا ۲ فرزند قابل‌پرداخت بود که با توجه به تغییرات اخیر در حال حاضر محدودیتی از نظر تعداد فرزندان وجود ندارد و در صورت وجود شرایط بابت کلیه فرزندان قابل‌پرداخت است.

شرایط پرداخت کمک‌ هزینه عائله‌مندی (حق اولاد) بر اساس ماده ۸۶ قانون تامین‌ اجتماعی عبارت است از:

١- کارگر یا بیمه‌شده باید حداقل سابقه پرداخت حق‌بیمه ۷۲۰ روز کار را نزد سازمان تامین‌ اجتماعی داشته باشد.
٢- سن فرزندان از هجده سال کمتر باشد و یا منحصرا به تحصیل اشتغال داشته باشند یا در اثر بیماری یا نقص عضو طبق گواهی کمیسیون‌های پزشکی قادر به کار نباشند.
٣- حق اولاد یا عائله‌مندی به زن و شوهر هر دو در صورت اشتغال در کارگاه‌های مشمول قانون کار و تامین ‌اجتماعی باید پرداخت شود.

مقررات مختلف حق اولاد

در ضوابط مربوط به پرداخت کمک هزینه عائله مندی ماده (۸۶) قانون تامین اجتماعی در خصوص پرداخت کمک هزینه مذکور به کارگران زن مشمول قانون کار استثنائی به عمل نیامده است و کلیه مشمولین قانون کار بدون توجه به جنسیت در صورت داشتن شرایط مندرج در ماده فوق الذکر مشمول دریافت کمک هزینه عائله مندی می باشند.

کمک عائله مندی به بیمه شدگانی تعلق می گیرد که علاوه بر داشتن فرزند واجد شرایط، سابقه پرداخت ۷۲۰ روز حق بیمه را به سازمان تأمین اجتماعی داشته باشند و لذا پرداخت حق بیمه به سایرصندوق ها که مورد تأیید سازمان تأمین اجتماعی نباشد موجبی جهت استحقاق فرد به دریافت کمک عائله مندی مذکور نخواهد بود.

به صراحت ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی کمک عائله مندی تنها در صورتی به فرزندان بیش از ۱۸ سال تعلق خواهد گرفت که آنان منحصراً به تحصیل اشتغال داشته (تا پایان تحصیل)، و یا در اثر بیماری و یا نقص عضو، طبق گواهی کمیسیونهای پزشکی موضوع ماده ۹۱ این قانون قادر بکار نباشند.

هرگاه کارگری ازدواج نماید و همسر وی از ازدواج قبلی دارای اولاد باشد کارگر موصوف محق به دریافت حق عائله مندی از بابت فرزند همسر خود نخواهد بود مگر اینکه با رعایت مقررات قانونی فرزند مزبور را به فرزندی پذیرفته باشد.

در اجرای مواد ۸۶ و ۸۷ قانون تأمین اجتماعی، زن و شوهری که در یک کارگاه و یا در کارگاههای جداگانه اشتغال بکار داشته باشند در صورت داشتن شرایط پیش بینی شده (پرداخت ۲ سال حق بیمه) هر کدام به تنهائی محق به دریافت کمک عائله مندی خواهند بود.

از آنجا که کمک  عائله مندی از مواردی است که بر اساس مقررات تأمین اجتماعی، حق بیمه از آن کسر نشده و در نتیجه در ایام بیماری که کارگر از سازمان مزبور غرامت مزد دریافت می دارد جزء غرامت پرداختی به کارگر نیست.

چون در ایامی که کارگران از مقرری بیمه بیکاری استفاده می کنند فاقد رابطه کاری و مزدی با کارفرمای واحد مربوط می باشند و از طرفی در ایام مذکور سهم حق بیمه کارگر و کارفرما نیز به سازمان تأمین اجتماعی تادیه نمی گردد لذا پرداخت کمک  عائله‌مندی موضوع ماده ۸۶ قانون تامین اجتماعی به کارگران مشمول قانون کار در ایام فوق مورد پیدا نمی کند.

مستنبط از مواد ۸۶ و ۸۷ قانون تأمین اجتماعی که در آنها به “بیمه شده” اشاره شده و زمان پرداخت کمک عائله مندی “موقع پرداخت مزد یا حقوق به بیمه شده” اعلام گردیده است، شرط لازم برای برخورداری از کمک یاد شده، شمول مقررات قانون تأمین اجتماعی در هنگام دریافت کمک مزبور بوده و صرف سابقه پرداخت دو سال حق بیمه در مواردی که شخص بعدها در دایره شمول مقررات دیگر قرار گرفته باشد کافی نخواهد بود.

با عنایت به مفاد ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی، فرزندان اعم از ذکور و یا اناث چنانچه منحصراً به تحصیل اشتغال داشته باشند پس از رسیدن به سن هجده سال نیزاستحقاق دریافت کمک عائله مندی موضوع ماده فوق را خواهند داشت و وضعیت تاهل فرزندان در این رابطه موثر نخواهد بود.

حق اولاد کارکنان

در رابطه با تکلیف کارفرمایان به پرداخت کمک عائله مندی کارگرانی که به علت بیماری از غرامت دستمزد پرداختی توسط سازمان تأمین اجتماعی استفاده می کنند باید دانست که اصولاً مستند به تبصره الحاقی به بند یک تصویبنامه شماره ۶۲۶۰۲ مورخ ۷/۷/۵۷ هیأت وزیران مصوب ۳۱/۳/۵۹ کمیسیون شماره ۲ شورای انقلاب و به استناد ماده ۷۴ قانون کار ایام بیماری کارگرانی که به موجب تشخیص سازمان تأمین اجتماعی قادر به کار نباشند جزء روزهای کار آنان محسوب بوده و لذا به جز مزد و مزایایی که در این ایام غرامت آنها بر اساس مقررات قانون تأمین اجتماعی توسط سازمان تأمین اجتماعی پرداخت می شود، دیگر مزایایی که ماخذ پرداخت حق بیمه نبوده و لذا در ایام بیماری غرامت مربوط به آن نیز از سوی سازمان یاد شده پرداخت نمی شود، همچون کمک عائله مندی موضوع ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی، همانند ایام اشتغال در کارگاه می باید توسط کارفرما پرداخت گردد.

از آنجا که کمک عائله مندی موضوع ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی به صراحت ماده در ارتباط با “بیمه شدگان” بوده و منحصر به مشمولان قانون کار نمی باشد لذا خود سازمان تأمین اجتماعی که مجری این قانون (قانون تأمین اجتماعی) می باشد نیز طبیعتاً صالح به اظهار نظر در مسائل و موضوعات مربوط به عائله مندی خواهد بود و صرفاً در صورت بروز اختلافات فی‌مابین “بیمه شده” و “کارفرما” مستند به تبصره ماده ۸۷ قانون تأمین اجتماعی مراجع حل اختلاف موضوع فصل نهم قانون کار صلاحیت رسیدگی خواهند داشت.

اصولاً پرداخت کمک عائله مندی موضوع ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی در ارتباط با بیمه شدگان سازمان تأمین اجتماعی می باشد و ارتباطی با نوع مقررات استخدامی حاکم بر روابط بیمه شده با دستگاه ذیربط پیدا نمی کند به این ترتیب غیرمشمولین قانون کار نیز مشروط بر اینکه نزد سازمان تأمین اجتماعی بیمه بوده و سابقه پرداخت ۷۲۰ روز حق بیمه را داشته باشند ذیحق استفاده از کمک عائله مندی خواهند بود.

در مقررات مربوط به پرداخت کمک عائله مندی شرط تحت تکفل بودن فرزندان پیش بینی نشده است و ملاک عمل این پرداختها بیمه بودن کارگر با رعایت مفاد ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی می باشد لذا زنان مطلقه و کارگرانی که همسرانشان فوت نموده اند بشرط داشتن سابقه پرداخت ۷۲۰ روز حق بیمه مشمول برخورداری از حق اولاد خواهند بود.

بند دو ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی یکی از شرایط استفاده از کمک عائله مندی را منوط به این دانسته که “سن فرزندان کارگر بیمه شده از هیجده سال کمتر باشد و یا منحصراً به تحصیل اشتغال داشته باشند تا پایان تحصیل”
با عنایت به شرح فوق اشتغال به تحصیل فرزندان بیمه شده که ادامه برخورداری از کمک عائله مندی بعد از سن ۱۸ سالگی را موجب می شود منوط به این است که فرزندان بیمه شده قبل از ۱۸ سالگی مشغول تحصیل بوده و اشتغال به تحصیل آنان بعد از ۱۸ سالگی نیز همچنان تداوم یابد.

در ضوابط مربوط به پرداخت کمک عائله مندی که در ماده ۸۶ قانون تأمین اجتماعی به آن پرداخته شده قید محدودیت سنی جهت ادامه تحصیل برای استفاده از حق‌اولاد پیش بینی نگردیده است ضمناً گواهی های اشتغال به تحصیل که از سوی مراکز و موسسات آموزشی رسمی صادر می گردد ملاک احراز ادامه تحصیل خواهد بود.

شرط استفاده از کمک عائله مندی، داشتن سابقه پرداخت ۷۲۰ روز حق بیمه است که مقررات آن در ماده ۸۵ قانون تأمین اجتماعی پیش بینی شده است بدیهی است کارگرانی که در مقطعی از ماه به کار گمارده شده و یا فرزندان آنان در بین ماه به دنیا می آیند و یا کسرکار دارند، کمک عائله مندی آن نیز به نسبت ایام کارکرد و یا از زمان تولد فرزندقابل پرداخت خواهد بود.



منبع : وزارت کار


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

آئین‌نامه‌ اجرائی‌ ماده‌ 50 قانون‌ تأمین‌ اجتماعی


فصل‌ اول- صدور اجرائیه‌


ماده 1- مطالبات‌ سازمان‌ تأمین‌ اجتماعی‌ بابت‌ حق‌ بیمه‌، خسارات‌ تأخیر و جریمه‌های‌ نقدی‌ ناشی‌ از اجرای‌ قانون‌ تأمین‌ اجتماعی‌ یا قوانین‌ سابق‌ بیمه‌های‌ اجتماعی‌ و قانون‌ بیمه‌های‌ اجتماعی‌ روستائیان‌ و قانون‌ تأمین‌ آموزش‌ فرزندان‌ کارگران‌ و مطالبات‌ مندرج‌ در موارد 42 و 46 و 66 و 90 و 98 و 100 و 101 و 108 قانون‌ تأمین‌ اجتماعی‌ از طریق‌ صدور اجرائیه‌ بوسیله‌ مسئولین‌ و مأمورین‌ اجرای‌ سازمان‌ قابل‌ مطالبه‌ و وصول‌ می‌باشد.


ماده 2- واحدی‌ که‌ در سازمان‌ مسئولیت‌ عملیات‌ اجرائی‌ را بعهده‌ خواهد گرفت‌ و به‌ اختصار اجرا نامیده‌ می‌شود مرجع‌ عملیات‌ اجرائی‌ موضوع‌ ماده‌ یک‌ این‌ آئین‌نامه‌ می‌باشد.


ماده 3- در صورتیکه‌ اشخاص‌ حقیقی‌ یا حقوقی‌ مشمول‌ مقررات‌ قانون‌ تأمین‌ اجتماعی‌ با اخطار کتبی‌ سازمان‌ ظرف‌ مدت‌ 48 ساعت‌ از تاریخ‌ ابلاغ‌ اخطار به‌ سازمان‌ مطالبات‌ قطعی‌ شده‌ را پرداخت‌ نکنند یا ترتیب‌ پرداخت‌ آن‌ را ندهند سازمان‌ می‌تواند با رعایت ‌مفاد این‌ آئین‌نامه‌ علیه‌ آنها اقدام‌ به‌ صدور اجرائیه‌ بنماید.


تبصره 1: فرم‌ اخطاریه‌ از طرف‌ سازمان‌ تهیه‌ خواهد شد.


تبصره 2: ابلاغ‌ اخطاریه‌ بوسیله‌ مأمورین‌ اجرای‌ سازمان‌ براساس‌ این‌ آئین‌نامه‌ بعمل‌ خواهد آمد.


ماده 4- برگ‌ اجرائیه‌ که‌ فرم‌ آن‌ توسط‌ سازمان‌ تهیه‌ می‌شود شامل‌ نکات‌ ذیل‌ خواهد بود: 


- نام‌ واحد صادرکننده‌ برگ‌ اجرائیه‌ و محل‌ اقامت‌ آن‌ و امضاء شخص‌ مسئول‌.


- نام‌ و نام‌ خانوادگی‌ بدهکار و محل‌ اقامت‌ او و در صورت‌ فوت‌ بدهکار نام‌ و نام‌ خانوادگی‌ وراث‌ یا قیم‌ و ولی‌ با تعیین‌ اقامتگاه‌ هر یک‌.


- موضوع‌ و مبلغ‌ اجرائیه‌ و شماره‌ و تاریخ‌ اخطاریه‌ و تاریخ‌ ابلاغ‌.


- تبصره- برگ‌ اجرائیه‌ به‌ تعداد هر یک‌ از بدهکاران‌ در دو نسخه‌ تنظیم‌ می‌گردد، یک‌ نسخه‌ به‌ هر بدهکار تسلیم‌ و نسخه‌ ثانی‌ با قید تاریخ‌ ابلاغ‌، بوسیله‌ مامور اجرا به‌ اجرا اعاده‌ می‌گردد.


فصل‌ دوم‌- ابلاغ‌


ماده 5- اجراء مکلف‌ است‌ براساس‌ تقاضانامه‌ صدور اجرائیه‌ و برگ‌ اخطاریه‌ ابلاغ‌ شده‌ به‌ بدهکار نسبت‌ به‌ صدور اجرائیه‌ اقدام‌ نماید. تقاضاهای‌ واصله‌ ظرف‌ 24 ساعت‌ در دفتر مخصوص‌ اجراء، ثبت‌ و نسبت‌ به‌ تقاضاهای‌ ثبت‌ شده‌ در دفتر مذکور به‌ ترتیب‌ اقدام‌ خواهد شد. چنانچه‌ بدهکار مقیم‌ محل‌ صدور اجرائیه‌ باشد نام‌ مامور اجرا در برگهای‌ اجرائی‌ قید و برگهای‌ مذکور برای‌ ابلاغ‌ به‌ مامور اجرا تسلیم‌ خواهد شد. در صورتیکه‌ بدهکار در حوزه‌ دیگر مقیم‌ باشد برگهای‌ اجرائی‌ از طریق‌ واحد سازمان‌ در محل‌ اقامت‌ او ابلاغ‌ و اقدام‌ خواهد شد و در صورتیکه‌ در محل‌ اقامت‌ شخص‌ مذکور سازمان‌ فاقد شعبه‌ و یا نمایندگی‌ باشد برگهای‌ اجرائی‌ باید ظرف‌ مدت‌ 48 ساعت‌ به‌ شهربانی‌ یا ژاندارمری‌ و در مورد مقیمین‌ در کشورهای‌ خارجی‌ بوسیله‌ سازمان‌ مرکزی‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ ارسال‌ شود که‌ طبق‌ مقررات‌ ابلاغ‌ نمایند.


ماده 6- اقامتگاه‌ بدهکار همان‌ است‌ که‌ در پرونده‌ امر منعکس‌ می‌باشد و مادام‌ که‌ بدهکار تغییر محل‌ اقامت‌ خود را به‌ سازمان‌ اعلام‌ ننموده‌ است‌ برگهای‌ اجرائی‌ و سایر اوراق‌ مربوط‌ به‌ محل‌ سابق‌ او ابلاغ‌ خواهد شد.


تبصره- بدهکار مکلف‌ است‌ محل‌ اقامت‌ جدید خود را به‌ مرجع‌ مربوط‌ اطلاع‌ دهد و دلیل‌ اقامت‌ خود را که‌ عبارت‌ خواهد بود از گواهی‌ شهربانی‌ یا ژاندارمری‌ محل‌ در داخل‌ کشور و کنسولگری‌ و یا مأمورین‌ سیاسی‌ در خارج‌ از کشور به‌ ضمیمه‌ اطلاعیه‌ خود ارسال‌ نماید. در غیر اینصورت‌ به‌ تغییر محل‌ اقامت‌ اعلام‌ شده‌ ترتیب‌ اثر داده‌ نخواهد شد و در هر حال‌ ابلاغات‌ قبلی‌ به‌ قوت‌ قانونی‌ خود باقیست‌.


ماده 7- مأمور اجرا مکلف‌ است‌ ظرف‌ 48 ساعت‌ یک‌ نسخه‌ از اجرائیه‌ را به‌ شخص‌ بدهکار تسلیم‌ و در نسخه‌ دوم‌ با ذکر تاریخ‌ رسید بگیرد. در صورتیکه‌ بدهکار در محل‌ حاضر نباشد به‌ یکی‌ از اهل‌ خانه‌ و یا کارگاه‌ ابلاغ‌ می‌شود، مشروط‌ بر اینکه‌ به‌ نظر مأمور سن‌ ظاهری‌ این‌ اشخاص‌ برای‌ تمیز اهمیت‌ برگ‌ اجرائیه‌ کافی‌ باشد و مشروط‌ بر اینکه‌ بین‌ بدهکار و شخصی‌ که‌ برگ‌ را دریافت‌ می‌دارد تعارض‌ منفعت‌ نباشد و هرگاه‌ اشخاص‌ نامبرده‌ نباشند و یا نخواهند رسید بدهند مأمور اجراء موظف‌ است‌ اجرائیه‌ را به‌ اقامتگاه‌ بدهکار الصاق‌ نموده‌ و مراتب‌ را در نسخه‌ ثانی‌ قید نموده‌ و به‌ اجراء عودت‌ دهد. 


ماده 8- احتساب‌ مواعد طبق‌ مقررات‌ مندرج‌ در آئین‌ دادرسی‌ مدنی‌ است‌. 


ماده 9- در صورتیکه‌ اجرائیه‌ علیه‌ اشخاص‌ حقوقی‌ باشد اجرائیه‌ به‌ مدیر و یا قائم‌مقام‌ او و یا اشخاصی‌ که‌ حق‌ امضاء دارند ابلاغ‌ خواهد شد و چنانچه‌ مأمور نتواند اجرائیه‌ را به‌ اشخاص مذکور ابلاغ‌ نماید به‌ مسئول‌ دفتر ابلاغ‌ می‌نماید. 


تبصره 1: اجرائیه‌ علیه‌ اشخاص‌ حقوقی‌ منحل‌ شده‌ به‌ مدیر یا مدیران‌ تصفیه‌ ابلاغ‌ خواهد شد.


تبصره 2: چنانچه‌ ابلاغ‌ اجرائیه‌ علیه‌ اشخاص‌ حقوقی‌ در محل‌ تعیین‌ شده‌ ممکن‌ نگردد برگهای‌ اجرائی‌ در آخرین‌ محلی‌ که‌ به‌ اداره‌ ثبت‌ شرکتها معرفی‌ شده‌ ابلاغ‌ خواهد شد.


ماده 10- در صورتیکه‌ اجرائیه‌ علیه‌ وزارتخانه‌ها و ادارات‌ رسمی‌ و سازمانهای‌ وابسته‌ به‌ دولت‌ و موسسات‌ مأمور به‌ خدمت‌ عمومی‌ و شهرداریها و مؤسساتی‌ که‌ سرمایه‌ آن‌ جزئاً یا کلاً متعلق‌ به‌ دولت‌ است‌ صادر گردد، اجرائیه‌ به‌ رئیس‌ دفتر مربوطه‌ یا قائم‌مقام‌ او ابلاغ‌ می‌گردد. 


ماده 11- در موارد زیر مأمور اجراء نمی‌تواند متصدی‌ امر ابلاغ‌ و اجراء شود: 


- مأموری‌ که‌ با بدهکار قرابت‌ سببی‌ و یا نسبی‌ تا درجه‌ سوم‌ از طبقه‌ دوم‌ داشته‌ باشد.


- در صورتیکه‌ بین‌ مأمور اجراء و بدهکار دعوی‌ مدنی‌ یا جزائی‌ در دادگاه‌ مطرح‌ باشد و یا اینکه‌ دعوی‌ جزائی‌ سابق‌ مطرح‌ بوده‌ و در جرم‌ جنحه‌ بیش‌ از دو سال‌ و در جنائی‌ بیش‌ از پنج‌ سال‌ از تاریخ‌ ختم‌ آن‌ نگذشته‌ باشد.


فصل‌ سوم‌- ترتیب‌ اجراء


ماده 12- همین‌ که‌ اجرائیه‌ به‌ بدهکار ابلاغ‌ شد نامبرده‌ مکلف‌ است‌ ظرف‌ یکماه‌ بدهی‌ خود را پرداخت‌ نماید و یا ترتیبی‌ برای‌ پرداخت‌ آن‌ بدهد و یا مالی‌ معرفی‌ نماید که‌ استیفای‌ طلب‌ از آن‌ میسر باشد و در صورتیکه‌ بدهکار خود را قادر به‌ اجرای‌ مفاد اجرائیه‌ نداند باید ظرف‌ مهلت‌ مذکور صورت‌ جامعی‌ از دارائی‌ خود را به‌ مسئول‌ اجراء تسلیم‌ کند و بهر صورت‌ مشمول‌ مقررات‌ قانون‌ منع‌ بازداشت‌ اشخاص‌ در قبال‌ مقررات‌ و الزامات‌ مالی‌ مصوب‌ آبان‌ماه‌ سال‌ 1352 خواهد بود.


تبصره: قیمت‌ مالی‌ که‌ برای‌ فروش‌ نشان‌ داده‌ می‌شود باید متناسب‌ با دین‌ بوده‌ و تعلق‌ آن‌ به‌ بدهکار محرز باشد.


ماده 13- اجراء می‌تواند پس‌ از ابلاغ‌ اجرائیه‌ عندالاقتضاء قبل‌ از انقضای‌ مهلت‌ مقرر در ماده‌ 12 از اموال‌ بدهکار معادل‌ مبلغ‌ مورد اجراء به‌ اضافه‌ 30 درصد بازداشت‌ نماید. 


ماده 14- هر گاه‌ بدهکار در حین‌ اجراء فوت‌ شود تا زمان‌ تعیین‌ ورثه‌ یا قیم‌ (در صورت‌ صغیر بودن‌ ورثه‌) عملیات‌ اجرائی‌ متوقف‌ می‌شود. 


ماده 15- هر گاه‌ محل‌ اقامت‌ بدهکار معلوم‌ نباشد و امکان‌ ابلاغ‌ اجرائیه‌ هم‌ میسر نگردد ولی‌ به‌ اموال‌ او دسترسی‌ باشد مسئول‌ اجراء در عین‌ حال‌ که‌ برگهای‌ اجرائیه‌ را صادر می‌کند اموال‌ بدهکار را هم‌ معادل‌ بدهی‌ او تحت‌ توقیف‌ احتیاطی‌ درخواهد آورد. 


فصل‌ چهارم - بازداشت‌ اموال‌ منقول


ماده 1۶- عدم‌ حضور بدهکار مانع‌ از بازداشت‌ اموال‌ او نخواهد بود و هر گاه‌ محلی‌ که‌ مال‌ در آن‌ موجود است‌ بسته‌ یا قفل‌ باشد و بدهکار یا کسان‌ او از باز کردن‌ آن‌ امتناع‌ نمایند باید با حضور نماینده‌ دادسرا، یا شهربانی‌ و یا ژاندارمری‌ و یا دهبان‌ محل‌ باز شده‌ و اموال‌ او بازداشت‌ گردد.


ماده 1۷- مامور اجراء در موقع‌ بازداشت‌ اموال‌ یکنفر ارزیاب‌ سازمان‌ تأمین‌ اجتماعی‌ همراه‌ خود خواهد داشت‌ و از اموال‌ بدهکار معادل‌ مبلغ‌ اجرائیه‌ به‌ اضافه‌ 30 درصد بازداشت‌ خواهد کرد و در صورتی‌ که‌ مورد بازداشت‌ مال‌ منقول‌ غیر قابل‌ تجزیه‌ و بیش‌ از میزان‌ مقرر در این‌ ماده‌ ارزش‌ داشته‌ باشد تمام‌ آن‌ بازداشت‌ خواهد شد.


تبصره: ارزیاب‌ از طرف‌ سازمان‌ تعیین‌ خواهد شد و چنانچه‌ بدهکار به‌ نظر ارزیاب‌ معترض‌ باشد می‌تواند با تودیع‌ حق‌الزحمه‌ ارزیابی‌ طبق‌ مقررات‌ مربوط‌ به‌ دستمزد کارشناسان‌ رسمی‌ دادگستری‌ تقاضا کند که‌ ارزیابی‌ اموال‌ وسیله‌ ارزیاب‌ رسمی‌ بعمل‌ آید و در این‌ صورت‌ نظریه‌ کارشناس‌ رسمی‌ از لحاظ‌ بدهکار قطعی‌ است‌.


ماده 18- اشیاء زیر از مستثنیات‌ دین‌ محسوب‌ و توقیف‌ نمی‌شود: 


- لباس‌ و اشیاء و اسبابی‌ که‌ برای‌ ایفای‌ حوائج‌ ضروری‌ مدیون‌ و خانواده‌ او لازم‌است‌.


- اسناد مدیون‌ به‌ استثنای‌ اوراق‌ بهادار و سهام‌ شرکتها.


- لباس‌ رسمی‌ و نیمه‌ رسمی‌ بدهکار و همچنین‌ اسباب‌ و آلات‌ کشاورزی‌ و صنعتی‌ و ابزار کار که‌ برای‌ شغل‌ مدیون‌ لازم‌ است‌.


ماده 19- مامور اجرا نمی‌تواند اموال‌ بازداشت‌ شده‌ را با قربای‌ نسبی‌ یا سببی‌ خود تا درجه‌ سوم‌ از طبقه‌ دوم‌ بسپارد. در مواردی‌ که‌ اشخاص‌ معتبر و امین‌ برای‌ حفظ‌ اموال‌ توقیف‌ شده‌ حاضر نشوند اموال‌ بازداشت‌ شده‌ به‌ محلی‌ که‌ اجراء تعیین‌ خواهد کرد ارسال‌و توسط‌ اشخاصی‌ که‌ از طرف‌ اجراء تعیین‌ می‌شوند محافظت‌ خواهد شد. 


ماده 20- مامور اجراء رونوشت‌ صورت‌ اموال‌ بازداشت‌ را به‌ حافظ‌ اموال‌ داده‌ قبض‌ رسید می‌گیرد و به‌ تقاضای‌ بدهکار رونوشت‌ گواهی‌ شده‌ از صورت‌ اموال‌ را به‌ اومی‌دهد. 


ماده 21- در صورتیکه‌ حافظ‌ اموال‌ توقیف‌ شده‌ (غیر از کارکنان‌ سازمان‌ و سازمان‌ تأمین‌ خدمات‌ درمانی‌ که‌ مجاز به‌ مطالبه‌ حق‌الحفاظه‌ نیستند) مطالبه‌ حق‌الحفاظه‌ نماید میزان‌ آن‌ را اجراء معادل‌ با میزان‌ کرایه‌ محلی‌ که‌ برای‌ حفظ‌ اموال‌ بازداشت‌ شده‌ لازم‌ است‌ تعیین‌ خواهد کرد اگر چه‌ آن‌ محل‌ متعلق‌ به‌ خود حافظ‌ باشد. میزان‌ حق‌الحفاظه‌ را اجراء تعیین‌ خواهد نمود. 


ماده 22- هر گاه‌ حافظ‌ از تسلیم‌ اموال‌ مورد حفاظت‌ امتناع‌ و یا نسبت‌ به‌ آن‌ تعدی‌ و تفریط‌ نماید معادل‌ آن‌ از اموال‌ شخصی‌ او استیفاء خواهد شد 


ماده 23- هر گاه‌ اموال‌ بازداشت‌ شده‌ منافعی‌ داشته‌ باشد حافظ‌ اموال‌ مزبور مسئول‌ منافع‌ آن‌ نیز می‌باشد.


ماده 24- در صورتیکه‌ بخواهند قسمتی‌ از اموال‌ بدهکار را بازداشت‌ نمایند و مدیون‌ یا کسان‌ او غایب‌ باشند باید از بقیه‌ اموالی‌ که‌ توقیف‌ نشده‌ است‌ صورت‌ جامعی‌ با قید کلیه‌ مشخصات‌ تهیه‌ نمایند و همچنین‌ اگر بخواهند مال‌ بازداشت‌شده‌ را از محلی‌ که‌ اموال‌ دیگر بدهکار در آنجا است‌ خارج‌ نمایند باید با حضور نماینده‌ دادسرا یا شهربانی‌ یا ژاندارمری‌ و یا دهبان‌ محل‌ صورت‌ مذکور را تهیه‌ و اجراء شخص‌ امینی‌ را برای‌ حفاظت‌ سایر اموال‌ مدیون‌ تعیین‌ نماید. 


ماده 25- بازداشت‌ اموال‌ ضایع‌ شدنی‌ ممنوع‌ است‌ و باید اموال‌ مذکور به‌ تدریج‌ که‌ بدست‌ می‌آید فوراً بدون‌ صدور آگهی‌ بطریق‌ مزایده‌ حضوری‌ فروخته‌ شده‌ و صورت‌ آن‌ برداشته‌ شود. 


ماده 26- بازداشت‌ اموال‌ منقولی‌ که‌ در تصرف‌ غیر است‌ و متصرف‌ نسبت‌ به‌ آن‌ ادعای‌ مالکیت‌ می‌کند ممنوع‌ است‌. 


ماده 27- قبل‌ از بازداشت‌ اموال‌ باید صورتی‌ تهیه‌ شود که‌ در آن‌ اسامی‌ کلیه‌ اشیاء بازداشت‌شده‌ نوشته‌ شود و در موقع‌ لزوم‌ کیل‌ و وزن‌ و عدد اشیاء معین‌ شود و در مورد طلا و نقره‌آلات‌ هر گاه‌ عیار آنها معین‌ باشد در صورت‌ مجلس‌ قید گردد و در مورد جواهر عدد و اندازه‌ و صفات‌ و اسامی‌ آنها معین‌ شود، در کتب‌، اسم‌ کتاب‌ و مصنف‌ و تاریخ‌ طبع‌ و در تصویر و پرده‌های‌ نقاشی‌ موضوع‌ پرده‌ طول‌ و عرض‌ آنها و اسم‌ نقاش‌ اگر معلوم‌ باشد. در مال‌التجاره‌ نوع‌ مال‌التجاره‌ و تعداد عدل‌ تصریح‌ شود. در سهام‌ و کاغذهای‌ قیمتی‌ عدد و قیمت‌ اصلی‌ و نوع‌ آنها در صورت‌مجلس‌ معین‌ شود و همچنین‌ در صورت‌ ریز اشیاء نو و مستعمل‌بودن‌ آنها باید قید گردد. 


تبصره 1: عدد و کیل‌ و وزن‌ باید با تمام‌ حروف‌ نوشته‌ شود، صورت‌ تنظیمی‌ از اموال‌ توقیف‌شده‌ در صورتیکه‌ بیش‌ از یکبرگ‌ باشد باید به‌ یکدیگر ملصق‌ و منگنه‌ شده‌ و به‌ مهر مامور اجراء برسد.


تبصره 2: اگر در صورت‌ ریز اشیاء سهو و اشتباهی‌ بعمل‌ آید در آخر صورت‌ تصریح‌ و به‌ امضاء مامور اجراء می‌رسد. تراشیدن‌ و پاک‌ کردن‌ و نوشتن‌ بین‌ سطرها ممنوع‌ است‌.


تبصره 3: صورتمجلس‌ روی‌ برگهای‌ چاپی‌ تهیه‌ و تنظیم‌ خواهد شد.


ماده 28- هر گاه‌ نسبت‌ به‌ اشیائی‌ که‌ بازداشت‌ می‌شود اشخاص‌ ثالث‌ اظهار حقی‌ نمایند مامور اجراء اسم‌ مدعی‌ و چگونگی‌ اظهار او را قید می‌کند. 


ماده 29- در مواردی‌ که‌ بدهکار و یا نماینده‌ دادسرا و مامورین‌ ژاندارمری‌ و شهربانی‌ و دهبان‌ حضور داشته‌ باشند صورت‌ ریز به‌ امضاء آنها می‌رسد. 


ماده 30- اشخاص‌ مذکور در ماده‌ قبل‌ می‌توانند ایرادات‌ خود را در باب‌ صورت‌ تنظیم‌شده‌ به‌ مامور اجراء اظهار نمایند و مامور اجراء اظهارات‌ آنان‌ را با جهات‌ رد و قبول‌ آن‌ در صورتمجلس‌ قید می‌کند. 


ماده 31- هر گاه‌ اموال‌ منقول‌ توقیف‌ شده‌ در جای‌ محفوظ‌ و معینی‌ باشد مامور اجراء مدخل‌ آنها را بسته‌ و مهر و موم‌ می‌نماید و هر گاه‌ اشیاء در جای‌ محفوظ‌ و معین‌ نباشد به‌ هر کدام‌ از اشیاء کاغذی‌ الصاق‌ کرده‌ و مهر می‌نماید. بدهکار نیز می‌تواند پهلوی‌ مهر مأمور اجراء مهر نماید. 


ماده 32- هر گاه‌ طول‌ مدت‌ بازداشت‌ باعث‌ فساد بعضی‌ از اشیاء بازداشت‌شده‌ شود از قبیل‌ فرش‌ و پارچه‌های‌ پشمی‌ و غیره‌ اشیاء مذکور را باید جدا کرده‌ و طوری‌ بازداشت‌ نمایند که‌ بتوان‌ از آنها سرکشی‌ و مراقبت‌ نمود. 


ماده 33- چنانچه‌ بدهکار در موقع‌ عملیات‌ بازداشت‌ حاضر باشد و ایرادی‌ ننماید دیگر حق‌ شکایت‌ از اقدامات‌ مأمور اجراء نخواهد داشت‌. 


ماده 34- هر گاه‌ بدهکار یکی‌ از زوجین‌ باشد که‌ در یک‌ خانه‌ زندگی‌ می‌نماید از اثاث‌ خانه‌ آنچه‌ عادتاً مورد استعمال‌ زنانه‌ است‌ مال‌ زن‌ و آنچه‌ عادتاً مورد استعمال‌ مرد است‌، متعلق‌ به‌ شوهر و مابقی‌ مشترک‌ بین‌ زوجین‌ محسوب‌ خواهد شد مگر اینکه‌ خلاف‌ ترتیب‌ فوق‌ ثابت‌ شود. 


ماده 35-  هر گاه‌ مالی‌ که‌ بازداشت‌ می‌شود بین‌ بدهکار و شخص‌ یا اشخاص‌ دیگر مشاع‌ باشد شرکت‌ بین‌ آنها به‌ نحو تساوی‌ فرض‌ می‌شود مگر اینکه‌ خلاف‌ آن‌ ثابت‌ شود. 


طرح مشوق بیمه ای


فصل‌ پنجم‌- بازداشت‌ اموال‌ منقول‌ بدهکار نزد اشخاص‌ ثالث


ماده 3۶- هر گاه‌ معلوم‌ شود که‌ وجه‌ نقد یا اموال‌ منقول‌ دیگری‌ از بدهکار نزد اشخاص‌ ثالث‌ می‌باشد مراتب‌ توقیف‌ آن‌ کتباً به‌ شخص‌ ثالث‌ ابلاغ‌ و رسید دریافت‌ می‌شود و جریان‌ امر کتباً به‌ بدهکار نیز اعلام‌ خواهد شد.


ماده 37- ابلاغ‌ بازداشت‌نامه‌ شخص‌ ثالث‌ را ملزم‌ می‌نماید که‌ وجه‌ یا اموال‌ بازداشت‌شده‌ را به‌ صاحب‌ آن‌ ندهد والا اجرا معادل‌ وجه‌ نقد یا قیمت‌ اموال‌ را از او وصول‌ خواهد کرد (این‌ نکته‌ در بازداشت‌نامه‌ باید قید شود).


ماده 38- هر گاه‌ اموال‌ بازداشت‌شده‌ در نزد شخص‌ ثالث‌ وجه‌ نقد یا طلب‌ حال‌ باشد شخص‌ مزبور باید آن‌ را فوراً در قبال‌ اخذ رسید به‌ مامور اجرا تأدیه‌ نماید.


ماده 39- هرگاه‌ شخص‌ ثالثی‌ که‌ مال‌ یا طلب‌ حال‌ بدهکار نزد او بازداشت‌ شده‌ است‌ از تأدیه‌ آن‌ خودداری‌ نماید بازداشت‌ اموال‌ او مطابق‌ مقررات‌ این‌ آئین‌نامه‌ بعمل‌ خواهد آمد.


ماده 40- هر گاه‌ شخص‌ ثالث‌ منکر وجود تمام‌ یا قسمتی‌ از وجه‌ نقد یا اموال‌ منقول‌ بدهکار نزد خود باشد باید ظرف‌ ده‌ روز از تاریخ‌ ابلاغ‌ بازداشت‌نامه‌ مراتب‌ را به‌ اجراء اطلاع‌ دهد والا خود مسئول‌ پرداخت‌ وجه‌ یا تسلیم‌ مال‌ خواهد بود.


ماده 4۱- در صورتیکه‌ شخص‌ ثالث‌ منکر وجود مال‌ یا طلب‌ بدهکار نزد خود باشد و ظرف‌ مدت‌ مقرر در ماده‌ 40 مراتب‌ را به‌ اجراء اطلاع‌ دهد عملیات‌ اجرائی‌ نسبت‌ به‌ او متوقف‌ شده‌ و سازمان‌ تأمین‌ اجتماعی‌ می‌تواند برای‌ اثبات‌ وجود وجه‌ یا مال‌ یا طلب‌ بدهکار نزد شخص‌ ثالث‌ به‌ دادگاه‌ صالح‌ مراجعه‌ کند و یا از اموال‌ دیگر بدهکار استیفاء طلب‌ نماید.


تبصره: در مواردی‌ که‌ وجه‌ و مال‌ یا طلب‌ نزد شخص‌ ثالث‌ به‌ موجب‌ سند رسمی‌ محرز باشد صرف‌ انکار شخص‌ ثالث‌ مانع‌ از تعقیب‌ عملیات‌ اجرائی‌ نسبت‌ به‌ او نمی‌باشد.


ماده 42- چنانچه‌ مورد و موضوع‌ بازداشت‌نامه‌ مال‌الاجاره‌ اموال‌ منقول‌ و یا غیر منقول‌ متعلق‌ به‌ بدهکار نزد مستأجر بوده‌ باشد رعایت‌ مقررات‌ مواد فوق‌ برای‌ مستأجر (شخص‌ ثالث‌) تا پایان‌ استهلاک‌ مبلغ‌ اجرائیه‌ لازم‌الرعایه‌ می‌باشد. 


ماده 43- بازداشت‌ وجوه‌ زیر ممنوع‌ است‌: 


- بیش‌ از یک‌چهارم‌ حقوق‌ یا مستمری‌ بازنشستگی‌ یا از کارافتادگی‌.


- بیش‌ از یک‌چهارم‌ حقوق‌ یا دستمزد شاغلین‌ معیل‌.


- بیش‌ از یک‌سوم‌ حقوق‌ یا دستمزد شاغلین‌ مجرد.


- هزینه‌ سفر و فوق‌العاده‌ مأموریت‌ کارکنان‌ دولت‌ و مؤسسات‌ و شرکتهای‌ دولتی‌.


- حقوق‌ کارکنان‌ نیروهای‌ مسلح‌ که‌ در جنگ‌ هستند.


تبصره: در مورد این‌ ماده‌ پس‌ از ابلاغ‌ بازداشت‌نامه‌ اداره‌ یا مؤسسه‌ متبوعه بدهکار مکلف‌ است‌ در کسر و ارسال‌ مبلغ‌ بازداشت‌شده‌ به‌ اجراء بطوریکه‌ تقاضا شده‌ است‌ اقدام‌ نماید والا مسئول‌ خواهد بود (مراتب‌ در بازداشت‌نامه‌ باید قید شود).


فصل‌ ششم‌- بازداشت‌ اموال‌ غیر منقول


ماده 44- بازداشت‌ اموال‌ غیرمنقول‌ به‌ نحوی‌ که‌ در ماده‌ 16 و 17 مقرر است‌ بعمل‌ می‌آید. مامور صورتی‌ که‌ حاوی‌ مراتب‌ ذیل‌ باشد روی‌ نمونه‌ چاپی‌ برای‌ اموال‌ بازداشت‌ شده‌ ترتیب‌ خواهد داد:


- تاریخ‌ و مفاد اجرائیه‌ که‌ بموجب‌ آن‌ بازداشت‌ بعمل‌ می‌آید.


- محل‌ وقوع‌ مال‌ غیر منقول‌ در شهرستان‌ و بخش‌ و کوی‌ و کوچه‌ و شماره‌ آن‌ اگر داشته‌ باشد.


- در صورتیکه‌ ملک‌ ثبت‌ شده‌ باشد شماره‌ پلاک‌ ثبتی‌ ملک‌ و در غیر اینصورت‌ مشخصات‌ ملک‌ و توصیف‌ اجمالی‌ آن‌ از قبیل‌ مساحت‌ تخمینی‌ زمین‌ و زیربنا و سایر اوصاف‌ ملک‌.


- در صورتیکه‌ ملک‌ مزروعی‌ باشد علاوه‌ بر مراتب‌ فوق‌ باید متعلقات‌ آن‌ از قبیل‌ ماشین‌آلات‌ و توضیحات‌ دیگری‌ که‌ در تسهیل‌ فروش‌ ملک‌ موثر باشد در صورت‌ مزبور قید شود.


ماده 45- هر گاه‌ حدود یا قسمتی‌ از ملک‌ مورد اختلاف‌ باشد مراتب‌ در صورت‌مجلس‌ قید و در صورت‌ امکان‌ تصریح‌ می‌شود که‌ طرف‌ اختلاف‌ کیست‌ و در چه‌ مرجعی‌ تحت‌ رسیدگی‌ می‌باشد. 


ماده 46- اجراء مکلف‌ است‌ فوراً بازداشت‌ را به‌ بدهکار و ثبت‌ محل‌ اطلاع‌ داده‌ و صورت‌ وضعیت‌ و جریان‌ ثبتی‌ ملک‌ مورد بازداشت‌ را از اداره‌ ثبت‌ بخواهد و اداره‌ مزبور در صورتیکه‌ ملک‌ ثبت‌ شده‌ باشد در ستون‌ ملاحظات‌ دفتر املاک‌ بازداشت‌ را یادداشت‌ می‌نماید و اگر ملک‌ به‌ موجب‌ دفتر املاک‌ متعلق‌ به‌ غیر باشد ثبت‌ محل‌ فوراً مراتب‌ را به‌ اجراء اطلاع‌ می‌دهد و اجراء از آن‌ رفع‌ بازداشت‌ می‌کند. 


ماده 47- چنانچه‌ ملک‌ مورد بازداشت‌ ثبت‌ شده‌ نباشد در این‌ صورت‌ مطابق‌ شقوق‌ زیر رفتار خواهد شد: 


- هر گاه‌ ملک‌ مزبور از طرف‌ بدهکار تقاضای‌ ثبت‌ شده‌ و یا اینکه‌ مجهول‌المالک‌ باشد بازداشت‌ در دفتر بازداشتها قید و در پرونده‌ ثبتی‌ یادداشت‌ می‌شود.


- هر گاه‌ نسبت‌ به‌ ملک‌ از طرف‌ شخصی‌ دیگر تقاضای‌ ثبت‌ شده‌ و یا اینکه‌ اساساً مورد بازداشت‌ جزء نقاطی‌ باشد که‌ مقررات‌ ثبت‌ عمومی‌ املاک‌ به‌ مورد اجراء گذارده‌ نشده‌ است‌ مراتب‌ به‌ اجراء اطلاع‌ داده‌ می‌شود.


ماده 48- پس‌ از ابلاغ‌ بازداشت‌نامه‌ به‌ صاحب‌ مال‌ نقل‌ و انتقال‌ از طرف‌ صاحب‌ مال‌ نسبت‌ به‌ مال‌ بازداشت‌ شده‌ ممنوع‌ است‌ و نسبت‌ به‌ انتقال‌ مزبور مادام‌ که‌ بازداشت‌ باقی‌ است‌ ترتیب‌ اثر داده‌ نمی‌شود، مگر با اجازه‌ اجراء و یا ترتیب‌ پرداخت‌ بدهی‌ از ناحیه‌ بدهکار. 


ماده 49- بازداشت‌ اموال‌ غیر منقول‌ ثبت‌ شده‌ که‌ در تصرف‌ غیر است‌ بلامانع‌ می‌باشد و ادعای‌ شخص‌ ثالث‌ اگر چه‌ متصرف‌ هم‌ باشد مسموع‌ نیست‌ ولی‌ بازداشت‌ اموال‌ غیر منقول‌ ثبت‌ نشده‌ که‌ در تصرف‌ مالکانه‌ غیر است‌ ولو اینکه‌ بدهکار مدعی‌ مالکیت‌ آن‌ باشد مادام‌ که‌ حکم‌ قطعی‌ از مراجع‌ صلاحیتدار صادر نشده‌ ممنوع‌ است‌. 


ماده 50- بازداشت‌ مال‌ غیر منقول‌ موجب‌ بازداشت‌ منافع‌ آن‌ نیست‌ مگر اینکه‌ مورد تقاضای‌ اجراء بوده‌ و اصل‌ ملک‌ و سایر دارائی‌ بدهکار کفاف‌ تأدیه‌ بدهی‌ و هزینه‌ اجرائی‌ را ننموده‌ و یا خود بدهکار رضایت‌ به‌ بازداشت‌ منافع‌ بدهد. 


تبصره: در صورتیکه‌ تقاضای‌ بازداشت‌ منافع‌ از طرف‌ اجراء نشده‌ باشد از تاریخ‌ بازداشت‌ به‌ بعد بدهکار حق‌ انتقال‌ منافع‌ را زائد بر یکسال‌ نخواهد داشت‌.


ماده 51- در بازداشت‌ محصول‌ املاک‌ مزروعی‌ دخالت‌ مأمور اجراء در محصول‌ تا موقع‌ برداشت‌ و تعیین‌ سهم‌ بدهکار ممنوع‌ است‌ ولی‌ مأمور اجراء باید برای‌ جلوگیری‌ از تفریط‌ نظارت‌ و مراقبت‌ نماید. 


ماده 52- بدهکار می‌تواند در ظرف‌ مدت‌ بازداشت‌ مال‌ منقول‌ و یا غیر منقول‌ بازداشت‌شده‌ را با اطلاع‌ اجراء بفروشد و یا رهن‌ بدهد مشروط‌ بر اینکه‌ قبلاً یا در حین‌ وقوع‌ معامله‌ بدهی‌ مورد اجراء و هزینه‌های‌ اجرائی‌ مربوط‌ را پرداخت‌ نماید. 


ماده 53- مال‌ غیر منقول‌ بعد از بازداشت‌ موقتاً در تصرف‌ بدهکار باقی‌ می‌ماند و نامبرده‌ مکلف‌ است‌ مال‌ مورد بازداشت‌ را طبق‌ صورتی‌ که‌ تحویل‌ گرفته‌ تحویل‌ دهد. 


ماده 54- در صورتیکه‌ منافع‌ مال‌ غیر منقول‌ بازداشت‌ شده‌ باشد منافع‌ حاصله‌ و محصول‌ املاک‌ مزروعی‌ به‌ امینی‌ که‌ اجراء و بدهکار به‌ تراضی‌ تعیین‌ خواهند کرد سپرده‌ می‌شود. در صورتی‌ که‌ بدهکار ظرف‌ مدت‌ یک‌ هفته‌ نسبت‌ به‌ تعیین‌ امین‌ توافق‌ ننماید اجراء رأساً امین‌ تعیین‌ خواهد کرد در این‌ صورت‌ بدهکار حق‌ اعتراض‌ نخواهد داشت‌. 


فصل‌ هفتم‌- ارزیابی‌


ماده 55- پس‌ از بازداشت‌ مال‌ طبق‌ مواد 16 و 17 نتیجه‌ ارزیابی‌ به‌ بدهکار ابلاغ‌ و اعلام‌ می‌شود که‌ چنانچه‌ به‌ نتیجه‌ ارزیابی‌ معترض‌ است‌ اقدامات‌ زیر را بعمل‌ آورد:


- دستمزد کارشناس‌ تجدید نظر را به‌ میزان‌ تعیین‌ شده‌ از طرف‌ اجراء در صندوق‌ اجراء تودیع‌ نماید.


- قبض‌ صندوق‌ را ضمیمه‌ لایحه‌ اعتراضی‌ حداکثر ظرف‌ 5 روز از تاریخ‌ ابلاغ‌ به‌ اجراء تسلیم‌ نماید.


ماده 56- اجراء در صورت‌ وصول‌ لایحه‌ اعتراض‌ و قبض‌ صندوق‌ در مهلت‌ مقرر روز و ساعت‌ انتخاب‌ کارشناس‌ را با توجه‌ به‌ دفتر اوقات‌ تعیین‌ و به‌ بدهکار ابلاغ‌ می‌کند که‌ در وقت‌ مقرر برای‌ انتخاب‌ کارشناس‌ حاضر گردد. 


تبصره 1: انتخاب‌ کارشناس‌ رسمی‌ به‌ قید قرعه‌ انجام‌ خواهد گرفت‌. و در صورت‌ توافق‌ در انتخاب‌ کارشناس‌ استقراع‌ ضرورت‌ ندارد.


تبصره 2: عدم‌ حضور بدهکار مانع‌ انتخاب‌ کارشناس‌ رسمی‌ نخواهد بود در این‌ صورت‌ اجراء ضمن‌ تنظیم‌ صورتمجلس‌ از بین‌ سه‌ نفر کارشناسان‌ رسمی‌ یکنفر را به‌ قید قرعه‌ انتخاب‌ خواهد نمود.


ماده 57- در صورتی‌ که‌ بدهکار در مدت‌ مقرر در ماده‌ 55 دستمزد کارشناس‌ را تودیع‌ ننماید و یا لایحه‌ اعتراضی‌ تسلیم‌ نکند نتیجه‌ ارزیابی‌ قطعی‌ تلقی‌ شده‌ و آگهی‌ مزایده‌ به‌ همان‌ میزانی‌ که‌ ارزیاب‌ نخستین‌ تعیین‌ کرده‌ است‌ منتشر می‌شود و در صورتی‌ که‌ دستمزد کارشناس‌ تودیع‌ شده‌ باشد عیناً مسترد می‌گردد. 


ماده 58- پس‌ از انجام‌ ارزیابی‌ توسط‌ کارشناس‌ رسمی‌ و تسلیم‌ نظریه‌ کارشناس‌ مذکور به‌ اجراء آگهی‌ مزایده‌ منتشر خواهد شد. 


تبصره: اموال‌ منقولی‌ که‌ دارای‌ نرخ‌ ثابت‌ از طرف‌ دولت‌ است‌ محتاج‌ به‌ ارزیابی‌ نیست‌.


ماده 59- کارشناسان‌ رسمی‌ بر حسب‌ مورد مکلفند ارجاعات‌ اجراء را قبول‌ و طبق‌ مقررات‌ انجام‌وظیفه‌ نمایند. هر گونه‌ تخلف‌ از ناحیه‌ کارشناسان‌ رسمی‌ تابع‌ مقررات‌ انتظامی‌ کارشناسان‌ رسمی‌ وزارت‌ دادگستری‌ می‌باشد. 


فصل‌ هشتم‌- آگهی‌ مزایده


ماده 60- آگهی‌ مزایده‌ به‌ قیمتی‌ که‌ ارزیاب‌ سازمان‌ یا کارشناس‌ رسمی‌ دادگستری‌ (در صورت‌ تجدید نظر) تعیین‌ کرده‌ است‌ در یکی‌ از روزنامه‌های‌ محلی‌ و در صورتی‌که‌ در محل‌ روزنامه‌ منتشر نشود در یکی‌ از جراید کثیرالانتشار مرکز منتشر خواهد شد.


ماده 61- در آگهی‌ مزایده‌ مال‌ منقول‌ باید نکات‌ ذیل‌ تصریح‌ شود:


- نوع‌ اموال‌ بازداشت‌ شده‌ و توصیف‌ اجمالی‌ آن‌.


- روز و ساعت‌ و محل‌ فروش‌ و ختم‌ مزایده‌.


- قیمتی‌ که‌ مزایده‌ از آن‌ شروع‌ می‌شود.


ماده 62- در آگهی‌ مزایده‌ نسبت‌ به‌ مال‌ غیر منقول‌ باید نکات‌ ذیل‌ تصریح‌ شود: 


- نام‌ و نام‌ خانوادگی‌ مالک‌.


- حل‌ و حدود و توصیف‌ اجمالی‌ مال‌ مورد مزایده‌.


- تعیین‌ اینکه‌ در اجاره‌ است‌ یا نه‌ و در صورت‌ اول‌ میزان‌ اجاره‌بهاء و آخر مدت‌ اجاره‌.


- تعیین‌ اینکه‌ مال‌ مورد مزایده‌ ثبت‌ شده‌ است‌ یا نه‌.


- در صورتی‌ که‌ مال‌ مورد مزایده‌ در اجاره‌ است‌ با اجاره‌بهاء واگذار می‌شود یا نه‌.


- تصریح‌ به‌ آنکه‌ تمام‌ مال‌ غیر منقول‌ فروخته‌ می‌شود و یا قسمتی‌ از آن‌ و توضیح‌ اینکه‌ مشاع‌ است‌ یا مفروز.


- محل‌ فروش‌ و روز و ساعت‌ شروع‌ و ختم‌ مزایده‌.


- تذکر اینکه‌ بدهی‌ مربوط‌ به‌ آب‌ لوله‌کشی‌ و برق‌ و تلفن‌ و گاز اعم‌ از حق‌ انشعاب‌ و یا حق‌ اشتراک‌ و مکالمه‌ و مصرف‌ در صورتی‌ که‌ مورد مزایده‌ دارای‌ آب‌ لوله‌کشی‌ و برق‌ و تلفن‌ و گاز باشد و همچنین‌ بدهی‌ مالیات‌ و عوارض‌ شهرداری‌ تا تاریخ‌ واگذاری‌ و انتقال‌ اعم‌ از اینکه‌ رقم‌ قطعی‌ آنها معلوم‌ شده‌ باشد یا نشده‌ باشد بعهده‌ برنده‌ مزایده‌ است‌.


تبصره: سازمانهای‌ آب‌ و برق‌ و تلفن‌ و شهرداری‌ و سایر سازمانهای‌ مربوط‌ مکلفند نسبت‌ به‌ استعلام‌ اجراء در مورد میزان‌ بدهی‌ ورد مزایده‌ که‌ از طریق‌ شرکت‌کنندگان‌ در مزایده‌ بعمل‌ خواهد آمد فوراً پاسخ‌ دهند.


ماده 63- روز مزایده‌ را باید به‌ طریقی‌ در آگهی‌ تعیین‌ نمود که‌ فاصله‌ بین‌ روز آخر آگهی‌ مزایده‌ و روز مزایده‌ در مورد اموال‌ منقول‌ کمتر از هفت‌ روز و در مورد اموال‌ غیر منقول‌ کمتر از چهارده‌ روز نباشد. 


ماده 64- علاوه‌ بر انتشار آگهی‌ مزایده‌ در روزنامه‌ باید آگهی‌ بقدر کفایت‌ به‌ محل‌ مال‌ یا ملک‌ مورد مزایده‌ و در معابر بزرگ‌ و اماکن‌ عمومی‌ و محل‌ اجراء الصاق‌ گردد. در صورت‌ مراجعه‌ مشتری‌ اجراء باید قبل‌ از مزایده‌ اموال‌ مورد مزایده‌ را به‌ او ارائه‌ دهد. 


ماده 65- آگهی‌ فروش‌ باید سه‌ مرتبه‌ با فاصله‌ 15 روز انتشار یابد. بدهکار می‌تواند به‌ هزینه‌ خود آگهی‌ مزبور را در همان‌ روزنامه‌ با رعایت‌ ماده‌ 63 این‌ آئین‌نامه‌ منتشر نماید. 


تبصره: اموال‌ منقولی‌ که‌ قیمت‌ ارزیابی‌ آنها بیش‌ از یکصد هزار ریال‌ (000/100 ریال‌) نباشد محتاج‌ به‌ انتشار آگهی‌ در روزنامه‌ نیست‌ و فقط‌ الصاق‌ آگهی‌ بشرح‌ مذکور در ماده‌ 64 کافی‌ خواهد بود.


ماده 66- در صورتی‌ که‌ آگهی‌ فاقد یکی‌ از نکات‌ مندرج‌ در مواد 61 و 62 باشد آگهی‌ به‌ دستور اجرا تجدید می‌شود. 


ماده 67- چنانچه‌ بدهکار بیمه‌بودن‌ مال‌ مورد مزایده‌ را قبل‌ از انتشار آگهی‌ به‌ اجرا اعلام‌ نموده‌ باشد باید مراتب‌ در آگهی‌ مزایده‌ قید شود و هر گاه‌ بیمه‌بودن‌ مال‌ پس‌ از انتشار آگهی‌ اعلام‌ گردد موضوع‌ در روز جلسه‌ مزایده‌ به‌ اطلاع‌ خریداران‌ خواهد رسید. پس‌ از انتقال‌ مال‌ مورد مزایده‌ به‌ برنده‌ مراتب‌ از طرف‌ اجراءبه‌ بیمه‌گر نیز اعلام‌ خواهد شد. 


فصل‌ نهم‌ - فروش‌ اموال‌ منقول‌ و غیر منقول‌


ماده 6۸- محل‌ حراج‌ در جائی‌ خواهد بود که‌ در مرئی‌ و منظر عموم‌ باشد و اجراء می‌تواند برای‌ حراج‌ محل‌ مخصوص‌ تعیین‌ و تهیه‌ کند و در صورت‌ لزوم‌ می‌تواند محل‌ آن‌ را تغییر دهد.


تبصره: در صورت‌ اقتضاء اجراء می‌تواند با موافقت‌ بدهکار اموال‌ بازداشت‌شده‌ را در محل‌ بازداشت‌ به‌ فروش‌ برساند.


ماده 69- اجراء برای‌ حراج‌ دارای‌ دفاتر زیر خواهد بود: 


- دفتر ثبت‌ اموالی‌ که‌ حراج‌ می‌شود (دفتر اموال‌ منقول‌ وغیر منقول‌ از یکدیگر منفک‌ می‌باشد).


- دفتر اوقات‌ حراج‌.


- دفترانبار.


ماده 70- اجراء باید وقت‌ حراج‌ را که‌ در پیش‌نویس‌ آگهی‌ مزایده‌ تعیین‌ شده‌ با قید روز و ساعت‌ در دفتر اوقات‌ جهت‌ حراج‌ یادداشت‌ کند. 


ماده 71- اجراء باید وجه‌ حاصل‌ از فروش‌ را همه‌ روزه‌ به‌ حسابداری‌ تحویل‌ نموده‌ و قبض‌ رسید آن‌ را با صورت‌ فروش‌ ضمیمه‌ پرونده‌ نماید. 


ماده 72- حراج‌ در حضور نماینده‌ دادسرا یا دادگاه‌ بخش‌ و در صورت‌ فقدان‌ آنها نماینده‌ بخشدار محل‌ و مامور اجراء بعمل‌ می‌آید و صورتمجلس‌ حراج‌ باید به‌ امضاء آنها رسیده‌ و در پرونده‌ امر بایگانی‌ شود. بدهکار می‌تواند مثل‌ سایرین‌ در حراج‌ شرکت‌ نماید ولی‌ مباشرین‌ فروش‌ و کارمندان‌ سازمان‌ و ارزیاب‌ و نمایندگان‌ دادسرا و قائم‌مقام‌ آنها حق‌ شرکت‌ در حراج‌ بطور مستقیم‌ یا غیر مستقیم‌ نخواهند داشت‌. 


ماده 73- حق‌ حراج‌ مطابق‌ تعرفه‌ ذیل‌ گرفته‌ می‌شود: 


- از اموال‌ منقول‌ تا ده‌ هزار ریال‌ 5 درصد.


- از ده‌ هزار و یک‌ ریال‌ تا صد هزار ریال‌ 4 درصد.


- از صد هزار و یک‌ ریال‌ به‌ بالا 3 درصد.


- از اموال‌ غیر منقول‌ تا ده‌ هزار ریال‌ 3 درصد.


- از ده‌ هزار و یک‌ ریال‌ به‌ بالا 2 درصد.


ماده 74- وجوه‌ حاصل‌ از حق‌ حراج‌ به‌ حساب‌ درآمدهای‌ متفرقه‌ سازمان‌ واریز و منظور خواهد شد. 


ماده 75- کسی‌ که‌ در نتیجه‌ دادن‌ بالاترین‌ قیمت‌ خریدار واقع‌ می‌شود باید تمام‌ قیمت‌ را نقداً بپردازد و در صورت‌ خودداری‌ در همان‌ جلسه‌ به‌ دیگری‌ فروخته‌ می‌شود. 


ماده 76- هر گاه‌ مال‌ مورد مزایده‌ معرفی‌ شده‌ از طرف‌ بدهکار به‌ قیمتی‌ که‌ مزایده‌ شروع‌ می‌شود خریدار نداشته‌ باشد اجراء باید ظرف‌ مدت‌ یکماه‌ از روز مزایده‌ مال‌ دیگری‌ از بدهکار بازداشت‌ و آن‌ را به‌ مزایده‌ بگذارد و یا بدهکار خود مال‌ دیگری‌ معرفی‌ نماید که‌ به‌ نظر اجراء فروش‌ مال‌ معرفی‌ شده‌ آسان‌تر باشد در این‌ صورت‌ طبق‌ مقررات‌ بازداشت‌ و یا به‌ طریق‌ مزایده‌ فروخته‌ خواهد شد، معرفی‌ مال‌ دیگر از طرف‌ اجراء و بدهکار فقط‌ برای‌ یک‌ نوبت‌ مجاز است‌. 


ماده 77- درخواست‌ بدهکار نسبت‌ به‌ تقدم‌ و تأخر فروش‌ نسبتبه‌ بعضی‌ اشیاء پذیرفته‌ می‌شود و هر موقع‌ که‌ وجوه‌ حاصله‌ از فروش‌ برای‌ استیفای‌ مبلغ‌ مورد اجراء و هزینه‌های‌ اجرائی‌ و حق‌الاجراء تکافو کند از فروش‌ بقیه‌ اموال‌ خودداری‌ خواهد شد. 


ماده 78- در وقت‌ فروش‌ مامور اجراء قیمت‌ مال‌ مورد مزایده‌ را اعلام‌ می‌کند و چنانچه‌ کسی‌ حاضر به‌ خرید آن‌ با قیمت‌ بیشتر باشد باید بالاترین‌ قیمت‌ پیشنهادی‌ وسیله‌ بلندگو و یا وسایل‌ دیگر اعلام‌ و در تابلو اعلانات‌ به‌ خط‌ درشت‌ منعکس‌ گردد و به‌ همین‌ ترتیب‌ تا آخر ساعت‌ مقرر برای‌ حراج‌ اقدام‌ شود تا یقین‌ حاصل‌ گردد که‌ خریدار دیگری‌ نیست‌ و سپس‌ آخرین‌ قیمت‌ سه‌ بار اعلام‌ شود و چنانچه‌ خریدار دیگری‌ پیدا نشود مال‌ به‌ شخصی‌ واگذار می‌گردد که‌ بالاترین‌ قیمت‌ را پیشنهاد نموده‌ است‌. 


ماده 79- تاریخ‌ فروش‌ و شماره‌ مال‌ فروخته‌ شده‌ و نام‌ و شهرت‌ خریدار در دفتر اجراء نوشته‌ شده‌ و به‌ امضاء خریدار می‌رسد و اگر نتواند امضاء کند اثر انگشت‌ وی‌ منعکس‌ می‌شود. 


ماده 80- در موارد زیر فروش‌ از درجه‌ اعتبار ساقط‌ شده‌ باید با رعایت‌ مواد فوق‌ آگهی‌ فروش‌ تجدید شود. 


- هر گاه‌ فروش‌ در غیر روز و ساعت‌ و یا محلی‌ که‌ در آگهی‌ تعیین‌ شده‌ بعمل‌ آید.


- هر گاه‌ کسی‌ را بدون‌ جهت‌ قانونی‌ مانع‌ از خرید شوند و یا بالاترین‌ قیمتی‌ را که‌ پیشنهاد کرده‌ است‌ رد نمایند.


- در صورتی‌ که‌ مزایده‌ بدون‌ حضور نماینده‌ دادسرا یا جانشین‌ او به‌ ترتیب‌ مذکور در ماده‌ 72 بعمل‌ آید.


- در صورتی‌ که‌ مباشرین‌ فروش‌ و کارمندان‌ سازمان‌ در خرید شرکت‌ نموده‌ باشند.


ماده 81- در مورد مال‌ غیر منقول‌ که‌ از طریق‌ مزایده‌ به‌ فروش‌ می‌رسد اجراء باید ظرف‌ مدت‌ سه‌ روز پرونده‌ امر را برگ‌شماری‌ و منگنه‌ نموده‌ و به‌ پیوست‌ گزارش‌ برای‌ صدور سند انتقال‌ نزد رئیس‌ اداره‌ ثبت‌ محل‌ بفرستد. 


ماده 82- هر گاه‌ بعد از تنظیم‌ صورتمجلس‌ فروش‌ مال‌ غیر منقول‌ و اخطار اجراء بدهکار ظرف‌ مدت‌ 5 روز پس‌ از ابلاغ‌ برای‌ امضاء سند انتقال‌ حاضر نشود اداره‌ ثبت‌ اسناد محل‌ مطابق‌ اعلام‌ اجراء به‌ نمایندگی‌ از طرف‌ بدهکار (مالک‌) سند انتقال‌ را امضاء خواهد کرد و مطابق‌ مقررات‌ در دفتر اسناد رسمی‌ و دفتر املاک‌ ثبت‌ می‌شود. 


تبصره: چنانچه‌ بدهکار قبل‌ از صدور سند انتقال‌ ترتیب‌ پرداخت‌ بدهی‌ خود را بدهد و هزینه‌های‌ اجرائی‌ و بدهی‌ خود را بپردازد از صدور سند انتقال‌ خودداری‌ می‌شود.


ماده 83- در مواردی‌ که‌ برای‌ ملک‌ مورد مزایده‌ خریداری‌ پیدا نشود بر حسب‌ مورد با پیشنهاد سازمان‌ و تصویب‌ شورایعالی‌ می‌توان‌ سند ملک‌ مزبور را بنام‌ سازمان‌ انتقال‌ داد در این‌ صورت‌ ترتیب‌ انتقال‌ طبق‌ ماده‌ قبل‌ داده‌ خواهد شد. چنانچه‌ قیمت‌ ملک‌ بیش‌ از مبلغ‌ مندرج‌ در برگ‌ اجرائیه‌ و هزینه‌های‌ مربوط‌ باشد مابه‌التفاوت‌ آن‌ به‌ بدهکار پرداخت‌ می‌گردد. 


ماده 84- پس‌ از انجام‌ فروش‌ مال‌ مورد مزایده‌ اجراء باید آن‌ را تحویل‌ خریدار داده‌ رسید دریافت‌ نماید. 


فصل‌ دهم- اعتراض‌ شخص‌ ثالث‌


ماده 85- هر گاه‌ نسبت‌ به‌ مال‌ منقول‌ یا وجه‌ نقد بازداشت‌ شده‌، شخص‌ ثالث‌ اظهار حقی‌ نماید چنانچه‌ اظهار حق‌ مستند به‌ سند رسمی‌ بوده‌ که‌ تاریخ‌ آن‌ مقدم‌ بر تاریخ‌ بازداشت‌ باشد به‌ دستور اجراء از وجه‌ یا مال‌ منقول‌ رفع‌ بازداشت‌ می‌شود. در غیر اینصورت‌ عملیات‌ اجرائی‌ تعقیب‌ و مدعی‌ حق‌ می‌تواند برای‌ جلوگیری‌ از عمل‌ اجراء به‌ دادگاه‌ مراجعه‌ نماید. در چنین‌ مواردی‌ اجراء مخیر است‌ از مال‌ مورد بازداشت‌ صرف‌نظر نموده‌ اموال‌ دیگر بدهکار را بازداشت‌ نماید.


ماده 86- هر گاه‌ نسبت‌ به‌ مال‌ غیر منقولی‌ که‌ به‌ مزایده‌ گذارده‌ می‌شود ثالثی‌ قبل‌ از جلسه‌ مزایده‌ اظهار حقی‌ نسبت‌ به‌ تمام‌ مورد مزایده‌ یا قسمتی‌ از آن‌ بنماید چنانچه‌ مورد ادعای‌ شخص‌ ثالث‌ در دفتر املاک‌ بنام‌ مدیون‌ ثبت‌ شده‌ یا مدت‌ اعتراض‌ نسبت‌ به‌ آن‌ گذشته‌ باشد خودداری‌ از مزایده‌ وقتی‌ بعمل‌ می‌آید که‌ ادعای‌ شخص‌ ثالث‌ مستند به‌ سند رسمی‌ منتسب‌ به‌ مالک‌ باشد.در غیر اینصورت‌ اگر اظهار شخص‌ ثالث‌ با صورت‌ وضعیت‌ مورد مزایده‌ مطابقت‌ داشته‌ باشد در موارد ذیل‌ موقتاً از مزایده‌ خودداری‌ می‌شود:


- هر گاه‌ شخص‌ ثالث‌ مدعی‌ باشد که‌ نسبت‌ به‌ مورد بازداشت‌ بین‌ او و بدهکار دعوی‌ در دادگاه‌ مطرح‌ بوده‌ و بعد از تقاضای‌ ثبت‌ گواهی‌ دادگاه‌ را مبنی‌ بر طرح‌ دعوی‌ در وقتی‌ که‌ هنوز مدت‌ اعتراض‌ باقی‌ بوده‌ به‌ اجراء داده‌ است‌.


- چنانچه‌ شخص‌ ثالث‌ اظهار کند مورد مزایده‌ در جریان‌ ثبت‌ بوده‌ و به‌ آن‌ اعتراض‌ شده‌ است‌.


- اگر شخص‌ ثالث‌ اظهار کند در نتیجه‌ شکایت‌ او بر جریان‌ ثبت‌ مورد مزایده‌ قضیه‌ قابل‌ طرح‌ در شورایعالی‌ ثبت‌ شناخته‌ شده‌ است‌.


- هر گاه‌ شخص‌ ثالث‌ اعلام‌ کند که‌ مورد مزایده‌ در جریان‌ ثبت‌ بوده‌ و مدت‌ حق‌ اعتراض‌ نسبت‌ به‌ آن‌ باقی‌ است‌ و در مهلت‌ مقرر اعتراض‌ به‌ ثبت‌ خواهد کرد.


ماده 87- هر گاه‌ بعد از خودداری‌ از مزایده‌ در موارد مذکور در ماده‌ قبل‌ در مورد بند یک‌ شخص‌ ثالث‌ گواهی‌ از دادگاه‌ ارائه‌ ندهد که‌ دعوی‌ خود را دو ماه‌ متوالی‌ مسکوت‌ نگذارد و یا در مورد بند 2 گواهی‌ ارائه‌ ندهد که‌ عرض‌ حال‌ اعتراض‌ در مدت‌ قانونی‌ تقدیم‌ شده‌ است‌ و در مورد بند 3 گواهی‌ تسلیم‌ نکند که‌ موضوع‌ قابل‌ طرح‌ در شورایعالی‌ ثبت‌ شناخته‌ شده‌ است‌ و در مورد بند 4 گواهی‌ تسلیم‌ ننماید که‌ قبل‌ از انقضای‌ مدت‌ اعتراض‌ از طرف‌ او اعتراض‌ بر ثبت‌ مورد مزایده‌ شده‌ است‌ عملیات‌ اجرائی‌ تعقیب‌ می‌شود مدت‌ مقرر جهت‌ تقدیم‌ گواهی‌های‌ مذکور در این‌ ماده‌ به‌ اجراء یکماه‌ پس‌ از اعلام‌ ادعا می‌باشد. 


ماده 88- نسبت‌ به‌ املاکی‌ که‌ نه‌ در دفتر املاک‌ ثبت‌ شده‌ و نه‌ در جریان‌ ثبت‌ باشد چنانچه‌ دعوی‌ شخص‌ ثالث‌ مستند به‌ سند رسمی‌ که‌ تاریخ‌ آن‌ مقدم‌ بر تاریخ‌ بازداشت‌ باشد از مورد بازداشت‌ رفع‌ بازداشت‌ می‌گردد در غیر این‌ صورت‌ مدعی‌ حق‌ می‌تواند برای‌ جلوگیری‌ از مزایده‌ به‌ دادگاه‌ مراجعه‌ نماید 


تبصره: در مورد مذکور در ماده‌ 88 - و شق‌ سه‌ ماده‌ 86 هر گاه‌ شخص‌ ثالث‌ اظهار کند که‌ پس‌ از وصول‌ صورت‌ وضعیت‌ ملک‌ نسبت‌ به‌ ملک‌ مورد مزایده‌ تقاضای‌ ثبت‌ شده‌ یا موضوع‌ قابل‌ طرح‌ در شورایعالی‌ ثبت‌ تشخیص‌ داده‌ شده‌ اجراء مجدداً وضعیت‌ ملک‌ را استعلام‌ خواهد کرد و طبق‌ مفاد ماده‌ 86 عمل‌ خواهد نمود.


ماده 89- در تمام‌ مواردی‌ که‌ از مزایده‌ خودداری‌ می‌شود اجراء می‌تواند با صرف‌نظر کردن‌ از مال‌ مورد مزایده‌ اموال‌ دیگر بدهکار را بازداشت‌ نماید. 


فصل‌ یازدهم‌- حق‌الاجراء


ماده 90- حق‌ اجرای‌ عملیات‌ اجرائی‌ معادل‌ نیم‌ عشر مبلغ‌ مندرج‌ در برگ‌ اجرائیه‌ می‌باشد که‌ پس‌ از ابلاغ‌ اجرائیه‌ به‌ بدهکار تعلق‌ می‌گیرد. وصول‌ حق‌الاجراء به‌ همان‌ ترتیبی‌ است‌ که‌ برای‌ وصول‌ بدهی‌ مقرر شده‌ است‌.


ماده 91- چنانچه‌ بدهکار ظرف‌ مدت‌ یکماه‌ پس‌ از ابلاغ‌ اجرائیه‌ ترتیب‌ پرداخت‌ بدهی‌ خود را بدهد نصف‌ حق‌الاجراء از او دریافت‌ خواهد شد.


فصل‌ دوازدهم‌ - رسیدگی‌ به‌ شکایات‌ از عملیات‌ اجرائی‌


ماده 92- اشخاصی‌ که‌ نسبت‌ به‌ عملیات‌ اجرائی‌ شکایت‌ داشته‌ باشند می‌توانند شکایات‌ خود را با توضیح‌ موضوع‌ آن‌ و مدارکی‌ که‌ دارند به‌ اجراء بدهند. اجراء فوراً به‌ شکایت‌ رسیدگی‌ می‌نماید. هر گاه‌ اجراء شکایت‌ را وارد تشخیص‌ دهد دستور مقتضی‌ برای‌ رفع‌ شکایت‌ صادر می‌کند و اگر شکایت‌ را وارد نداند آن‌ را رد می‌نماید. در هر صورت‌ اجراء نظریه‌ خود را ظرف‌ مدت‌ یک‌ هفته‌ به‌ شاکی‌ اعلام‌ می‌دارد و شاکی‌ می‌تواند ظرف‌ مدت‌ ده‌ روز از تاریخ‌ ابلاغ‌ تقاضای‌ تجدید رسیدگی‌نماید.


ماده 93- مرجع‌ تجدید نظر، هیأتی‌ مرکب‌ از رئیس‌ دادگاه‌ شهرستان‌ یا عضو علی‌البدل‌ و دادستان‌ شهرستان‌ یا نماینده‌ او و نماینده‌ سازمان‌ می‌باشد و در جائی‌ که‌ دادگاه‌ شهرستان‌ نباشد دادگاه‌ بخش‌ وظیفه‌ دادگاه‌ شهرستان‌ را انجام‌ خواهد داد، چنانچه‌ در محل‌ دادگاه‌ بخش‌ نیز نباشد شکایت‌ به‌ نزدیک‌ترین‌ واحد سازمان‌ که‌ در مقر دادگاه‌ شهرستان‌ یا بخش‌ واقع‌ شده‌ برای‌ رسیدگی‌ هیأت‌ فرستاده‌ می‌شود. هیأت‌ تجدید نظر که‌ به‌ ریاست‌ رئیس‌ دادگاه‌ یا نماینده‌ او تشکیل‌ می‌گردد بر حسب‌ اطلاع‌ نماینده‌ سازمان‌ در محل‌ کار وی‌ تشکیل‌ و به‌ شکایت‌ رسیدگی‌ و رأی‌ می‌دهد. رأی‌ هیأت‌ تجدید نظر به‌ اکثریت‌ قاطع‌ خواهد بود.


تبصره- هرگاه‌ هیأت‌ تجدید نظر محتاج‌ به‌ اخذ توضیح‌ از اجراء یا بدهکار باشد می‌تواند توضیحات‌ لازم‌ را بخواهد.


ماده 94- پس‌ از انقضاء ده‌ روز از خاتمه‌ یافتن‌ مزایده‌ اعم‌ از اینکه‌ مزایده‌ راجع‌ به‌ مال‌ منقول‌ یا غیر منقول‌ باشد و همچنین‌ در صورتی‌ که‌ عملیات‌ اجرائی‌ منتهی‌ به‌ وصول‌ وجه‌ نقد از بدهکار شود دیگر هیچگونه‌ شکایتی‌ از اشخاص‌ مسموع‌ نیست‌. 


فصل‌ سیزدهم‌- مقررات‌ مختلفه‌


ماده 9۵- عملیات‌ اجرائی‌ راجع‌ به‌ بدهی‌ متوفی‌ در مدت‌ تحریر ترکه‌ معلق‌ می‌ماند.


ماده 96- اجراء می‌تواند مورد اجراء را در صورتیکه‌ قبلاً تقسیط‌ نشده‌ باشد حداکثر در سی‌و شش‌ قسط‌ ماهانه‌ با احتساب‌ 12% بهره‌ تقسیط‌ نماید. در این‌ صورت‌ چنانچه‌ بدهکار هر یک‌ از اقساط‌ را در موعد مقرر پرداخت‌ نکند بقیه‌ اقساط‌ تبدیل‌ بحال‌ می‌گردد و تجدید تقسیط‌ بدهی‌ مزبور مقدور نخواهد بود.


ماده 97- تقسیط‌ بدهی‌ بیش‌ از سی‌ و شش‌ قسط‌ با پیشنهاد اجراء حسب‌ مورد به‌ هیأت‌ مدیره‌ سازمان‌ و تصویب‌ شورایعالی‌ سازمان‌ امکان‌پذیر خواهد بود.


ماده 98- چنانچه‌ هر یک‌ از مسئولین‌ و مأمورین‌ اجراء رعایت‌ مقررات‌ مربوط‌ را ننموده‌ و تخلف‌ نمایند حسب‌ مورد طبق‌ مقررات‌ اداری‌ سازمان‌ با وی‌ رفتار خواهد شد.


ماده 9۹- چنانچه‌ اجراء بدهی‌ بدهکاران‌ را پس‌ از صدور اجرائیه‌ تقسیط‌ نمایند وثیقه‌ کافی‌ از آنها اخذ خواهد نمود (وثیقه‌ در این‌ مورد به‌ تشخیص‌ اجرا عبارت‌ است‌ از ضمانت‌نامه‌ بانکی‌، اموال‌ غیر منقول‌، سفته‌ یا سایر وثایق‌ به‌ تشخیص‌ سازمان‌ می‌باشد).


تبصره: در مورد بدهکارانی‌ که‌ میزان‌ بدهی‌ کلیه‌ برگهای‌ اجرائی‌ آنان‌ در موقع‌ تقسیط‌ تا سیصد هزار ریال‌ باشد اجرا می‌تواند با دریافت‌ تأمین‌ کافی‌ به‌ تشخیص‌ خود بدهی‌ بدهکاران‌ مذکور را تقسیط‌ نماید.


ماده 100- چنانچه‌ بدهکار از پرداخت‌ اقساط‌ در موعد مقرر خودداری‌ نماید مطابق‌ مقررات‌ مندرج‌ در این‌ آئین‌نامه‌ از طریق‌ صدور اجرائیه‌ نسبت‌ به‌ وصول‌ آن‌ اقدام‌ خواهد شد. 


ماده 101- چنانچه‌ اجراء بخواهد مازاد اموال‌ بدهکاران‌ را که‌ قبلاً از طریق‌ مراجع‌ قانونی‌ دیگر بازداشت‌ شده‌ توقیف‌ نماید می‌تواند اصل‌ وجه‌ طلب‌ بستانکاران‌ مقدم‌ و اُجور و خسارت‌ مربوط‌ را در صندوق‌ ثبت‌ دادگستری‌ یا مراجع‌ مربوط‌ سپرده‌ و رفع‌ بازداشت‌ اموال‌ را از مراجع‌ مذکور بخواهد در این‌ مورد مرجع‌ بازداشت‌کننده‌ مقدم‌ پس‌ از احراز تودیع‌ کلیه‌ طلب‌ و خسارات‌ قانونی‌ مال‌ مورد بازداشت‌ را فک‌ نموده‌ و اجرای‌ سازمان‌ نسبت‌ به‌ مزایده‌ مال‌ مورد بحث‌ اقدام‌ خواهد کرد. 


ماده 102- چنانچه‌ مازاد مال‌ مورد بازداشت‌ از طرف‌ اجرای‌ سازمان‌ از طریق‌ اجرای‌ ثبت‌ و یا مراجع‌ قضائی‌ و مراجع‌ قانونی‌ دیگر بازداشت‌ گردد مطابق‌ مقررات‌ این‌ آئین‌نامه‌ اجرای‌ سازمان‌ مال‌ مورد بازداشت‌ را از طریق‌ مزایده‌ به‌ فروش‌ رسانیده‌ مازاد آن‌ را حسب‌ مورد به‌ ترتیب‌ بازداشت‌ به‌ مراجع‌ مذکور پرداخت‌ خواهد کرد. 


ماده 103- در صورتیکه‌ بدهکاران‌ متعدد باشند و تاریخ‌ ابلاغ‌ اجرائیه‌ به‌ آنها متفاوت‌ باشد برای‌ هر یک‌ از بدهکاران‌ تاریخ‌ ابلاغ‌ مؤخر مبدأ احتساب‌ مواعد مزایده‌ خواهد بود. 


ماده 104- چنانچه‌ اجراء مقتضی‌ نداند که‌ عملیات‌ اجرائی‌ طبق‌ ماده‌ 101 انجام‌ شود سازمان‌ نیز جزو طلبکاران‌ مال‌ بازداشت‌ شده‌ محسوب‌ و پس‌ از آنکه‌ مال‌ مورد بازداشت‌ از طریق‌ اجرای‌ ثبت‌ و یا اجرای‌ مراجع‌ دیگر بفروش‌ رسید مازاد آن‌ از طریق‌ اجرای‌ مربوط‌ به‌ اجرای‌ سازمان‌ ارسال‌ خواهد شد. 


ماده 105- مأمورین‌ انتظامی‌ مکلفند در مواقعی‌ که‌ اجراء به‌وجود آنها نیازمند است‌ همکاری‌ لازم‌ را با مامورین‌ اجراء جهت‌ انجام‌ وظائف‌ آنها بعمل‌ آورند. این‌ آئین‌نامه‌ مشتمل‌ بر 105 ماده‌ و 24 تبصره‌ در تاریخ‌ 25/10/1355 به‌ تصویب‌ وزارتین‌ دادگستری‌ و بهداری‌ و بهزیستی‌ رسیده‌ و از تاریخ‌ اول‌ بهمن‌ماه‌ 1355 قابل‌ اجراء است‌. 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

نقش قوه قضاییه در مقررات قانون کار


کارفرمانیوز - همانگونه که قوه های مقننه و مجریه در خصوص روابط کارگر و کارفرما نقش ویژه خود را ایفا می کنند، قوه قضائیه نیز باید به عنوان رکنی اصلی ازیک حکومت،نقش پراهمیت خود را ایفا نماید. اگر قوه قضائیه ، کسانی را که از قوانین و مقررات وضع شده توسط قوه مقننه ودر برخی موارد قوه مجریه، تخلف می ورزند ، به مجازات وکیفر شایسته نرساند ونیز حامی جبران خسارت وارده به اشخاص متضرر نگردد، آن قوانین و مقررات عملاً از کارآیی می افتند و درواقع هدف و رسالتی که حقوق کار دارد ، محقق نمی شود . بنابراین قوه مقننه وظیفه قوه قضائیه را در قانون کار مشخص می کند وقوه قضاییه باید درچارچوب تعیین شده به وظایف خویش عمل نماید. از این روست که فصل یازدهم قانون کار جمهوری اسلامی ایران به امر جرائم و مجازاتها اختصاص یافته است ( مواد 186 و 171 ) که در زیر به برخی از نکات مهم آن اشاره می گردد 

بخش سوم . نقش قوه قضائیه 

همان گونه که پیش تر ذکر شد، بیشتر مقررات کار جنبه امری دارند . بنابراین تخلف از آنها علاوه بر بطلان از نظرحقوقی ، از لحاظ کیفری نیز عواقبی را بدنبال دارد . از این روست که ماده 171 قانون کار مقرر می دارد : « متخلفان از تکالیف مقرر در این قانون حسب مورد مطابق مواد آتی با توجه به شرایط وامکانات خاطی و مراتب جرم به مجازات حبس یا جریمه نقدی یا هردو محکوم خواهد شد ». با توجه به ماده مذکور، قاضی دادگاه ، با درنظر گرفتن کلیه شرایط از جمله شرایط خاطی ونیز مراتب جرم، مجازات مورد نظر را تعیین می نماید. نکته قابل ذکر این است که قانون جدید کار نسبت به قانون پیش از انقلاب (1337) در این خصوص سخت گیری بیشتری کرده است. بدین معنی که در قانون کار قبلی، مجازات حبس پیش بینی نشده بود و فقط مجازات، جریمه نقدی بود، اما در قانون جدید ، علاوه بر جریمه نقدی، حبس یا جمع هردو مجازات پیش بینی شده است . 
افزودن بر اینکه صرف تخلف از این موارد می تواند مشمول مجازات مقرر در قانون گردد، اگر در اثر این تخلف ها حوادثی به وقوع بپیوندد که منجر به نقص عضو یا فوت کارگر گردد، دادگاهها نیز مکلف هستند علاوه بر مجازات های مندرج در فصل یازدهم قانون کار، نسبت به موارد فوق طبق قانون تعیین تکلیف کنند . با تکیه بر چنین مقدمه ای، در زیر به عنوان نمونه می توان به پاره ای از تخلف ها که در قانون کار برای آنها مجازات تعیین شده است، اشاره کرد : 

الف. پاره ای از موارد تخلف 

1. عدم کار اجباری : یکی از موارد مهمی که باید به آن توجه کرد و قوه قضاییه پس از تخلف از آن و طرح آن در این قوه، وظیفه پیگیری و انجام آن را به عهده دارد، انجام کار اجباری توسط کارگران است . با توجه به ماده 6 قانون کار، کار اجباری به هرشکل ممنوع است . بنابراین متخلفین از این امر، علاوه بر پرداخت اجرت المثل کار انجام شده وجبران خسارت، مستحق مجازات کیفری نیز می شوند.(124) چنانچه عمل تکرار گردد یا درباره بیشتر از یک نفر ( چند نفربه طور جمعی ) اعمال گردد، مجازات آن تشدید خواهد شد .(125) 
2. عدم پرداخت مزد یکسان برای کار برابر : طبق قانون کار، برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه ، انجام می گیرد نباید بین زن و مرد یا از لحاظ سن ، نژاد ،قومیت ، اعتقادات سیاسی و مذهبی، از لحاظ پرداخت مزد تفاوتی وجود داشته باشد. این کار ممنوعیت قانونی دارد و خاطی مستحق مجازات خواهد بود .(126) 
3. برداشت بی جا از مزد کارگر توسط کارفرما : طبق قانون در موارد خاصی کارفرما می تواند از مزد کارگر برداشت نماید ولی تخلف از آن موارد ؛ یعنی برداشت غیر قانونی عملی خلاف محسوب شده وخاطی مستحق مجازات خواهد بود .(127) 
4. اجبار به کار اضافی : به موجب قانون کار، ارجاع کار اضافی در شرایط عادی با موافقت کارگر و پرداخت 40 درصد اضافه بر مزد هر ساعت کار، برای مدت 4 ساعت مجازاست . اگرکارفرما در خصوص هریک از شرایط فوق یا همه آنها تخلف کند علاوه بر تأدیه حقوق کارگر ، مستحق اعمال مجازات نیزهست .(128) 
5. عدم توجه به رعایت خدمات رفاهی مقرر در قانون : همانگونه که پیش تر ذکر شد، خدمات رفاهی برای کارگران یکی از مواردی است که میتواند از تشنج واختلاف بین کارگر و کارفرما جلوگیری کند واز سوی دیگر وسیله ای برای تشویق کارگر به کار در زمینه رشد تولید و کیفیت بهتر محصول گردد . لذا قوه مقننه به این امر توجه نموده و تخلف از این موارد را مستوجب نوعی مجازات دانسته است ، ضمن اینکه باید نسبت به آن موارد، رفع تخلف به عمل آید. این موارد رفاهی بطور کلی درخصوص وضعیت مسکن و تعاونیهای مسکن ، وضعیت و تخصیص محل و اوقات مناسب برای عبادت کارگران، ایجاد تسهیلات برای شرکتهای تعاونی ، تهیه وسیله نقلیه مناسب برای کارگاههای دور از محل سکونت، وضعیت تربیت بدنی، سواد آموزی ، اختصاص محل و وقت مناسب برای شیر دادن به کودکان می باشد . بنابراین در صورت تخلف از مقررات مربوط، قوه قضاییه مکلف به محاکمه واعمال مجازات نسبت به خاطیان از مقررات مربوط می باشد .(129) 
6. عدم توجه به شرایط کارنوجوانان : طبق قانون کار ، استخدام و کار کارگران نوجوان که سن آنها بین 15 تا 18 سال است ، باید دارای شرایط خاص باشد . انجام آزمایشهای پزشکی حداقل سالی یکبار ، مناسبت کار آنها با توجه به توانایی آنها، مقدار مناسب ساعات کار روزانه (5/7 ساعت در روز)، عدم ارجاع کار اضافی ، کار در شب و کارهای سخت به آنها از مواردی است که عدم رعایت موازین در این خصوص می تواند برای متخلفین، مجازات به بار بیاورد(130) و قوه قضاییه وظیفه اعمال مجازاتهای مربوط را دارد . 
7. عدم رعایت شرایط کار زنان : به موجب قانون کار، کار زنان کارگر با توجه به وضعیت جسمی شان باید دارای شرایط خاصی باشد. انجام کارهای خطرناک، سخت وزیان آور و حمل بار بیش از حد، بدون استفاده از وسائل مکانیکی ، وضعیت زنان باردار، اختصاص محل و وقت مناسب برای زنان جهت شیردادن به کودکانشان، از مسائلی است که تخلف از آنها می تواند مستوجب مجازات گردد .(131) 
8 . عدم رعایت شرایط کارهای سخت: انجام کارهای سخت طبق قانون باید با ویژگی هایی همراه باشد. به عنوان مثال از لحاظ مدت، ساعات کارهای سخت و زیان آور و زیر زمینی نباید از 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته تجاوز کند . همچنین اضافه کاری برای کارگرانی که کارشبانه یا کارهای خطرناک وسخت و زیان آور انجام می دهند ممنوع است. (132) در خصوص کارهای سخت، برای زنان و بطور کلی برای زنان باردار و نیز نوجوانان ، ممنوعیت هایی وجود دارد که پیش تر توضیح داده شد .(133) عدم رعایت موارد فوق، علاوه بر رفع تخلف و تأدیه حقوق مربوط ، مشمول مجازات مقرر در قانون نیز می شود و قوه قضائیه ، از طرح مراجع صالح باید به این امور رسیدگی و حکم مقتضی را صادر نمایند . 
9. عدم رعایت مسائل حفاظتی فنی بهداشت : پیش تر در خصوص اهمیت مسائل حفاظت فنی و بهداشت کار مطالبی بیان شد و به تمهیداتی که قوه مقننه در نظر گرفته است وبه نقش قوه مجریه در خصوص نظارت و کنترل دراین زمینه اشاره گردید. همچنین ذکر شد که مسئولیت کلی در این زمینه برعهده کارفرمایان است . بدین معنی که آنان مکلفند مصوبات شورای عالی حفاظت فنی و مسائل مربوط به بهداشت کار را در محیط کار رعایت کرده و وسائل مورد نیاز را تهیه ودر اختیار کارگران قرار داده و نیز آموزش لازم در خصوص استفاده از وسائل مزبور را به کارگران بدهند. طبق قانون ، عدم رعایت امور فوق میتواند برای کارفرمایان مسئولیت ایجاد کرده و آنان را مستوجب مجازات های مقرر در قانون کار نماید .(134) 
10. ممانعت از ورود بازرسان کار و بهداشت : طبق قانون کار، بازرسان کارو بهداشت در حدود وظایف خویش حق دارند که واحدهای مشمول قانون کار را بدون اطلاع قبلی و در هر موقع از شبانه روز مورد بازرسی قرار دهند. ممانعت از این امر ، توسط کارفرمایان یا کسان دیگر ونیز قرار ندادن اطلاعات لازم در اختیار بازرسان از جمله مواردی است که سبب می شود تا عاملین مربوط مورد مجازات های مقرر در قانون قرار گیرند .(135) 
11. اجبار کارگران و کارفرمایان به عضویت در تشکل های کارگری و کارفرمایی یا منع آنان در این خصوص : طبیعی است، هنگامی که انجام کاری نمی تواند بطور قانونی با اجبار وتهدید همراه باشد، اجبار و تهدید کارگر یا کارفرما به قبول عضویت در تشکل های کارگری وکارفرمایی یا مانع شدن از عضویت آنان ، کاری خلاف قانون و آزادی های عمومی افراد است . بر این اساس، قانون کار چنین اجبار وتهدیدی را ممنوع دانسته و شخص یا اشخاص خاطی را با توجه به شرایط فاعل یا فاعلین و مراتب جرم ، مستحق مجازات مقرر در قانون کرده است .(136) 
12. عدم اجرای بموقع تصمیمات مراجع حل اختلاف : همانگونه که ذکر گردید، قانون کار تمهیداتی را برای حل وفصل اختلافات فردی و جمعی کار پیش بینی کرده است . این مراجع که عبارتند از هیأت های تشخیص و حل اختلاف ، می توانند در محدوده وظایف قانونی خود به صدور حکم مبادرت ورزند . به موجب قانون، رأی هیأت های تشخیص پس از 15 روز از تاریخ ابلاغ و عدم طرح اعتراض از سوی یکی از طرفین ونیز رأی هیأت های حل اختلاف پس از صدور ، قطعی ولازم الاجراست. به موجب قانون کار، کارفرمایان مکلفندکه مفاد آرای قطعی و لازم الاجرا را به موقع به مرحله اجرا بگذارند . عدم انجام چنین وظیفه ای توسط کارفرمایان، زمینه اجرای مجازات های مقرر درقانون را برای متخلفین فراهم می سازد .(137) 
13. عدم رعایت مقررات مربوط به کارگیری اتباع بیگانه : طبق قانون ، اتباع بیگانه تنها با احراز شرایطی که همانا داشتن رویداد با حق کار وداشتن پروانه کار است ، می توانند درایران مشغول به کار شوند. در خصوص اشتغال اتباع بیگانه ، مبحث سوم از فصل پنجم ، که فصل مربوط به آموزش و اشتغال است ، مقرراتی را تعیین کرده است . بنابراین کارفرمایانی که اتباع بیگانه فاقد پروانه را به کار گیرند یا آنها را به غیر از مواردی که پروانه کار مشخص می کند به کار وادارند و نیز موارد دیگر ، طبق قانون مستوجب اعمال مجازات می گردند .(138) 
14. بیمه نکردن کارگران : طبق قانون کار، کارفرمایان کارگاههای مشمول این قانون ، مکلفند بر اساس قانون تأمین اجتماعی نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام نمایند . تخلف از این امر، علاوه بر تأدیه کلیه حقوق متعلق به کارگر ، زمینه را برای اعمال مجازات متخلفین فراهم می کند و خاطیان با توجه به شرایط و نیز مراتب جرمشان، مستحق مجازات مقرر در قانون می گردند .(139) 
با توجه به موارد فوق ، ملاحظه می شود که طبق قانون، قوه قضائیه مکلف است نسبت به موارد مصرح درقانون انجام وظیفه کرده و متخلفین از قانون را محاکمه وطبق موازین مقرر ، برای آنها به صدور حکم مقتضی اقدام نماید و در واقع با محاکمه ومحکوم کردن متخلفین، از ضایع شدن حقوق کارگران جلوگیری نماید . اگر قوه قضاییه در این خصوص بتواند به وظیفه خویش عمل نماید ، به قوانینی که قوه مقننه برای حمایت از کارگران در رابطه کاری بین آنها با کارفرمایان وضع کرده است . جنبه عملی و اجرایی می دهد و در واقع به آنها کار آیی می بخشد . 

روابط کار

ب. موارد دیگر از نقش قوه قضائیه 

علاوه بر وظیفه محاکمه و صدور رأی ، برای متخلفین از قوانین مربوط به کار ، قوه قضائیه به اشکال دیگری می تواند به عنوان رکنی از حکومت در روابط کارگر کارفرما نقش داشته باشد . وجود رئیس دادگستری محل یا نماینده وی در هیأت های حل اختلاف به عنوان یکی از سه نماینده دولت برای حل اختلاف کارگر وکارفرما می تواند تا حدودی برای امور مربوط به حل اختلاف فردی و جمعی طرفهای مربوط در محدوده قانون ،(140) مؤثر باشد . با توجه به تخصص حقوقی که بطور قطع رئیس دادگستری محل دارد، می تواند در کیفیت رأی مربوط مؤثر واقع شود . اگر چه در عمل ممکن است چنین نقشی بخوبی ایفا نگردد، اما به هرحال قوه مقننه این امر را پیش بینی کرده است . از سوی دیگر ، در نظر گرفتن گزارش بازرسان وکارشناسان بهداشت کار به عنوان گزارش ضابطین دادگستری، وسیله ای برای تقویت گزارش بازرسان است . چون گزارش ضابطین دادگستری از اهمیت جدی و رسمی برخوردار است ، وقتی بازرسان وزارت کار و بهداشت ، گزارشی میدهند ، برای اینکه بتواند مؤثرتر باشد در حکم گزارش ضابطین دادگستری تلقی شده است . درواقع گزارش قوه مجریه، گزارش قوه قضاییه قلمداد می شود و بنابراین با این کار نقش ضابطین دادگستری که بخشی از قوه قضاییه هستند ، بر بازرسان کار بار شده و به آنها قطعیت بیشتری می دهد .(141) 

ج. مرجع رسیدگی به تخلفات از قانون کار 

نظر به اینکه بیشتر مقررات قانون کار جنبه امری دارند، تخلف از قوانین امری، علاوه برجبران خسارت مالی ( حقوقی ) ، جنبه کیفری نیز دارند . پس لازم است قوه قضائیه که کار اصلی اش محاکمه و صدور رأی برای متخلفین از قوانین مصوبه توسط قوه مقننه و در برخی موارد مجریه است ، به این امر اقدام نماید . اما بدیهی است که برای این امر باید ابرازی در دست داشته باشد که همانا دادگاهها می باشند . به موجب قانون کار 1337 مرجع صالح برای رسیدگی به تخلفات ناشی از قانون ، دادگاه بود .(142) اما با توجه به ماهیت کیفری دعاوی، با استناد به ماده 64 قانون مذکور ، منظور از این دادگاه را دادگاههای دادگستری دانسته است . با توجه به اینکه موارد تخلف بطور قطع جنبه کیفری داشتند، لذا دادگاههای کیفری دادگستری در این خصوص ، اقدام می کردند . اما با وضع قانون جدید کار پس از انقلاب اسلامی، به این ابهام در قانون، خاتمه داده شده و طبق ماده 185 ، کار رسیدگی به جرائم مذکور در مواد 171 تا 184 در صلاحیت دادگاههای کیفری دادگستری است . اما با عنایت به پیدایش نظام جدید آیین دادرسی و ایجاد دادگاههای عام ، تفاوتی برای طرح دعاوی مدنی و کیفری وجود ندارد . لذا با توجه به قانون موجود ، دادگاههای عام برای رسیدگی به این جرائم ، صالح هستند . 

نتیجه گیری : 

هرچند قراردادکار، اصولاً یک رابطه حقوقی ، خصوصی بین کارگر و کارفرما بوده و هست ولی از زمان پیدایش اولین قانون کار و سیر تحول آن تا به امروز و دخالت دولتها در این رابطه ، دیگر نمی توان ادعا کرد که رابطه مذکور وبه عبارتی حقوق کار ، جنبه خصوصی دارد یا جنبه خصوصی آن غلبه دارد . همانگونه که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت ، دولت ها در مفهوم عام و از جمله دولت ایران ، از طریق سه قوه در این رابطه نفوذی عمیق دارند وبه اشکال گوناگون برای طرفین ، حقوق وتکالیفی را تعیین می کنند . این تکالیف بیشتر برای کارفرمایان بوده و حقوق مذکور برای کارگران در نظر گرفته شده است . قوه مقننه با وضع مقررات متنوع در جهت حمایت از کارگران ، جلوگیری از بروز اختلاف بین کارگر و کارفرما، حل وفصل اختلافات آنان، جلوگیری از استثمار شدید کارگران و همچنین با دادن جنبه آمرانه و نظم عمومی به این مقررات و سرانجام رعایت حقوق بنیادین کارگران و وضع مقرراتی در جهت ضمانت اجرای این مقررات و موارد دیگر بطور همه جانبه در رابطه کاری کارگر وکارفرما دخالت کرده است . همچنین قوه مجریه با توجه به وظایفی که قوه مقننه برای آن تعیین کرده ، باید اقداماتی را انجام دهد که خود به نوعی ورود فعالانه در این رابطه کاری است . تنظیم و تهیه آیین نامه ها و دستورالعمل ها از سوی شورای عالی کار، شورای عالی حفاظت فنی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، برنامه ریزیهای قوه مجریه درخصوص آموزش، اشتغال وسیاست تعیین مزد و سرانجام نظارت و بازرسی جهت درست اجرا شدن مقررات کار از جمله موارد و وظایف مهم این قوه است . از سوی دیگر قوه قضاییه به موجب قانون، موظف است از آنچه قوه مقننه و مجریه به عنوان قانون یاآیین نامه مقرر کرده اند دفاع کرده و در صورت نقض آنها و ارجاع شکایات و تخلف از موارد فوق به محاکمه وتعیین مجازات برای متخلفین بپردازد . بنابراین یک قرارداد کار که تحت شمول قانون کار است صرفاً یک قرارداد خصوصی نیست ؛ بلکه سه قوه حاکمه با کمک و همکاری یکدیگر به شکل گسترده ای در این رابطه نقش و دخالت دارند و در واقع آنرا محاصره کرده اند تا این قرارداد تحت یک چارچوب معین قانونی منعقد شده وبه اجرا در آید . البته ما با بررسی موضوع خصوصاً با تکیه بر قانون کار درمقام دفاع یا رد کلیه این مقررات و صحت وسقم تک تک آنهانیستیم اما متذکر این مطلب هستیم که امروز دیگر حقوق کار یک رابطه حقوقی نیست؛ بلکه جنبه حقوق عمومی آن بسیار زیادتر از جنبه خصوصی آن است والبته به لحاظ نابرابری طرفین رابطه ، باید چنین نیز باشد . اما ضمن تأیید لزوم دخالت دولت در این رابطه می توان گفت که بطور طبیعی ، عقلی و منطقی ، ممکن است افراط و تفریط هایی از لحاظ نظری وعملی درمواردی موجود باشد که قانون و حقوق کار را در معرض انتقادها و حملاتی قرار دهد . باید در خصوص مقرراتی که قابل ایراد منطقی است ونیز عملکردهای دستگاههای اجرایی مربوط به قانون کار تجدید نظرهایی به عمل آید . بررسی این مسأله نیاز به تحقیقی دیگر دارد که از مقوله این بحث خارج است . 
همانگونه که ذکر شد ، رسالت حقوق کار، تعدیل این روابط نابرابر است. ضمن تأیید لزوم حمایت از طرف ضعیف ، باید به گونه ای عمل شود که حقوق منطقی طرف دیگر نیز در نظر گرفته شده واز حق وعدالت همه جانبه رعایت گردد . نباید توجه به یک طرف معطوف گشته واز طرف دیگر غافل شد . کارگر حقوقی وتکالیفی برعهده دارد وکارفرما نیز حقوق و تکالیفی دارد . قوه مقننه باید این حقوق و تکالیف را بخصوص با تکیه بر مبانی حقوق و اصول اسلامی و رعایت مقتضیات زمان ومکان مشخص و سپس دستگاهای اجرایی مربوط ، این حقوق و تکالیف را به شیوه ای درست به مرحله اجرا گذارند . عدم رعایت این موارد ، نه تنها، آثار سوء اقتصادی ، اجتماعی و حتی سیاسی به بار می آورد ، بلکه شاید باعث می گردد قانون کار فعلی که با نیت حمایت از کارگر وضع شده است، به مخاطره افتاده و مسیری را در جهت کاهش حقوق کارگران بپیماید . 



دکتر فضل الله موسوی
منبع: ghavanin.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

وکیل اداره کار اجرای مقررات قانون کار


کارفرمانیوز - همانطور که در پست قبل ذکر شد، بواسطه نابرابربودن رابطه بین کارگر و کارفرما، همیشه تفکر احتمال سوء استفاده از این رابطه وجود دارد . به عبارتی دیگر، ذهنیت این است که کارفرما که از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی و جنبه های دیگر قوی تر است،ممکن است کارگران را مورد استثمار قرار دهد . از این روست که دولتها، بویژه رکن مقننه آنها باید در این خصوص دخالت کرده وبا وضع قوانین و مقرراتی که از این سوء استفاده و بهره کشی جلوگیری کرده واز حقوق قشر کارگر یا طرف ضعیف حمایت کنند و در واقع رسالت حقوق کار را که تعدیل در این روابط است به مرحله اجرا در آورند . جلوگیری از این بهره کشی به اشکال مختلف می تواند از سوی کشورها، با وضع اصول و مقرراتی در قوانین اساسی و عادی انجام پذیرد . 

نظارت دولت بر اجرای مقررات کار 

این یک امر بدیهی است که صرف وجود مقررات حمایتی ، نمی تواند حامی واقعی کارگران باشد و آنان را به حقوق حقه شان برساند و در وضع آنها بهبود ایجاد کند . مقررات خوب حمایتی در صورت اجرای درست، می توانند مفید باشند . بنابراین لازم است که دولت نظارت خود را در اجرای مقررات کار مبذول داشته تا هدف از وضع مقررات مذکور عملی گردد . این نظارت و دخالت ممکن است به صورتهای مختلف عملی گردد که مهمترین آنها موضوع بازرسی است . 

الف. بازرسی ( وظایف ) : موضوع بازرسی چیزی است که اصولاً در همه نهادها و وزارتخانه ها وجود دارد تا بر امر اجرای قوانین و مقررات مربوط ناظر باشد . رابطه کارگر و کارفرما که از ویژگی خاصی برخوردار است به طریق اولی مناسبت دارد تا برآن نظارت به عمل آید . ویژگی این نظارت حتی با نظارت ها و بازرسی های دیگر تفاوت دارد . در بازرسی های دیگر اگر بازرس ، صرفاً بازرسی کرده و گزارش خود را به مراجع ذی صلاح اطلاع می دهد ، بازرسی کار به طریقی است که تنها ارائه گزارش کافی نیست ؛ بلکه روندهای مختلف وتکمیلی را نیز به همراه دارد . در وزارت کار که رکنی از قوه مجریه است ، اداره ای بنام اداره کل بازرسی تشکیل شده است تا به امر فوق بپردازد و وظایف محوله توسط قوه مقننه را به مورد اجرا گذارد . این وظایف را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد. اولین وظیفه اداره مذکور نظارت براجرای مقررات ناظر به شرایط کار است . به ویژه مقرراتی که جنبه حمایتی دارد وعدم نظارت براجرای آنها لطمه زیادی را به کارگران وارد می آورد . این شرایط حمایتی بخصوص در مورد کارهای سخت، زیان آور وخطرناک ، مدت کار، مزد، رفاه کارگران، اشتغال زنان ونوجوانان مورد تأیید قرار گرفته است .(100) وظیفه دوم ، امور مربوط به حفاظت فنی است که آن نظارت بر اجرای صحیح مقررات قانون کار و آیین نامه ها ودستورالعمل های مربوط به آن است .(101) اما باید توجه داشت که کار بازرسان صرفاً نظارت نبوده ؛ بلکه شامل آموزش و راهنمایی کارگران ، کار فرمایان وکلیه افرادی که در معرض صدمات و ضایعات ناشی از حوادث و خطرات ناشی از کار هستند ، می شود . از این رو بند «ج» ماده 96 قانون کار به موضوع آموزش و راهنمایی در خصوص مسائل مربوط به حفاظت فنی به عنوان وظیفه سوم تکیه دارد . 
وظیفه چهارمی که اداره کل بازرسی برعهده دارد ، بررسی وتحقیق پیرامون اشکالات ناشی از اجرای مقررات حفاظت فنی است ودر پی آن تهیه وارائه پیشنهادهای لازم برای اصلاح موازین ودستورالعمل های مربوط است(102) وسرانجام پنجمین وظیفه، مورد بررسی قراردادن حوادث ناشی از کار وتجزیه وتحلیل آماری درخصوص آنهاست تا با توجه به نتایج مربوط ، از موارد مزبور جلوگیری شود . در واقع آخرین وظیفه، ارائه نظرهایی درخصوص پیشگیری از حوادث است .(103) البته بدیهی است که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز به عنوان رکنی از قوه مجریه با توجه به موضوع کارش، مسئول برنامه ریزی ، کنترل، ارزشیابی و بازرسی درزمینه بهداشت کارو درمان کارگران است وباید اقدامات لازم را در این خصوص انجام دهد.(104) 

ب. حدود بازرسی : به دلیل اهمیت زیادی که امر حفاظت فنی و بهداشت کار وبه تبع آن مسأله بازرسی دارد ، کلیه کارگاهها ، مشمول این بخش از قانون کار؛ یعنی فصل چهارم ، می گردند . حتی کارگاههای خانوادگی که اصولاً از شمول مقررات کار معاف هستند ، مشمول مقررات این فصل می باشند و مکلف به رعایت اصول فنی و بهداشت کار هستند .(105) بنابراین حدود موضوع حفاظت فنی و بهداشت کار وبازرسی از این حیث بسیار گسترده است . علاوه براین، بازرسی کار را محدود به بازرسی بعضی از امور کارگاهها نکرده اند ، بلکه بازرسی نسبت به کلیه کارها و امور مربوط به کارگاهها می شود . بازرسان کار و بهداشت کار در حدود وظایف خویش حق دارند به دفاتر و مدارک مربوط در کارگاهها و مؤسسات مراجعه کرده و در صورت لزوم از تمام یا قسمتی از آنها رونوشت تهیه کنند .(106) همچنین آنها حق دارند به منظور اطلاع از ترکیبات موادی که کارگران با آنهادر تماس هستند یا در انجام کار مورد استفاده قرار می گیرند به اندازه لازم نمونه برداری کنند.(107) کلیه امور مذکور نشان از گستردگی امر بازرسی کار است . (108) 

ج. ویژگی بازرسی : علاوه بر ویژگی هایی که در خصوص وظایف اداره کل بازرسی گفته شد ، دراینجا لازم است به ویژگی های خاص بازرسی نیز اشاره شود . بواسطه اهمیتی که امر حفاظت فنی وبهداشت کار وبازرسی دارد، این امر باید مستمر باشد . یعنی اختصاص به مواقع خاصی از سال یا ماه یا روز ندارد . بازرسان کار و کارشناسان بهداشت کار در حدود وظایف خویش حق دارند درهر موقع از شبانه روز به مؤسسات و کارگاههای مشمول قانون کار وارد شوند وبه بازرسی بپردازند . 
بنابراین ، ویژگی امر بازرسی کار استمرار، است . همچنین این بازرسی نیاز به اطلاع قبلی ندارد وهمانگونه که ذکر شد هرزمانی وبدون اطلاع قبلی ممکن است صورت پذیرد . ویژگی دیگر این است که اصولاً مرحله اول بازرسی ها همراه با تذکر است . سعی می گردد تا مسئولین مربوط را از اشکال ها ومعایب آگاه نموده تا درصدد رفع آنها برآیند .مگر در موارد خاص که لازم است فوراً اقدامات مقتضی به عمل آید . همچنین اگر تذکرها مؤثر نیفتد ، بازرسان اقدام دیگری انجام می دهند و آن تعقیب متخلفان و مراجع صالح است .(109) 

د. ویژگی های بازرسان و نقش آنها : به علت اینکه بازرسان در جهت وظیفه ای که برعهده دارند ممکن است در معرض آسیب هایی قرار گیرند لازم است تأمین هایی داشته باشند تا بتوانند به وظیفه مهم خود بخوبی عمل کنند . بنابراین ثبات واستقلال شغلی بازرسان باید تأمین گردد. به عبارتی بازرسان باید دارای ثبات واستقلال شغلی باشند . (110) دومین مسأله ، گذراندن دوره های آموزشی نظری وعملی در بدو استخدام است واشتغال در سمت بازرسی منوط به گذراندن این دوره هاست.(111) کلیه بازرسان باید دارای کارت ویژه ای باشند تا هنگام بازرسی همراه آنها باشد تا احیاناً از سمت و وظیفه آنها سوأ استفاده به عمل نیاید .(112) 
نکته دیگری که باید گفته شود این است که بازرسان کار وکارشناسان بهداشت کار در موارد مربوط به حدود وظایف واختیاراتشان در حکم ضابطین دادگستری هستند و گزارش آنها در مراکز قضایی صالح می تواند مورد استناد قرار گیرد0(113) همچنین آنها می توانند به عنوان مطلع و کارشناس درجلسات مراجع حل اختلاف ، شرکت کنند .(114) 
نکته دیگری که لازم است برای بازرسان ذکر شود، عدم ارتباط نسبی وسببی با شخص ذی نفع در قضیه است .(115) 
ویژگی دیگر یا تکلیفی که برعهده این بازرسان است، حفظ اسرار کارگاهها و مؤسسات است . آنها در هیچ مورد حتی پس از برکناری از خدمات دولتی حق ندارند اسرار و اطلاعاتی را به مناسبت شغل خود بدست آورده اند یا نام اشخاصی که به آنان اطلاع داده یا مورد تخلف را گوشزد کرده اند، فاش کنند . (116) و سرانجام هرگاه آنها در حین بازرسی احتمال وقوع حادثه یا بروز خطر درکارگاه را بدهند ، مکلف هستند مراتب را فوراً به طورکتبی به کارفرما یا نماینده او و نیز رئیس مستقیم خود اطلاع دهند .(117) 
با توجه به موارد فوق روشن می گردد که نقش بازرسان کار، بسیار مهم است. اگر آنها به دلایل مختلف به وظایف خودشان عمل نکنند یا دارای ویژگی های مذکور نباشند ، مقررات کار به ویژه جنبه های حمایتی آن از کارایی می افتد. اگر چه قوه مقننه به عنوان رکنی از حکومت و نظام به نقش خویش عمل کرده و موارد لازم را مقرر کرده است ولی اگر قوه مجریه از طریق بازرسی ونظارتهای مخصوص با ترکیباتی که ذکر گردید وبا شرایط و ویژگیهایی که گفته شد عمل نکند ، هدف از رسالت حقوق کار که حمایت از قشر ضعیف در رابطه کارگر و کارفرماست ، تأمین نمی گردد . بنابراین ، قوه مجریه ضمن تهیه و تنظیم آیین نامه ها و دستورالعمل های مربوط به برنامه ریزی در خصوص اشتغال و سیاست تعیین مزد ، باید در امر نظارت برانجام این مقررات به اشکالی که ذکر شد، انجام وظیفه نموده وبا تمام توان سعی در انجام این امر نماید . 

ه. نظارت بر انعقاد پیمان های دسته جمعی : یکی از موارد نظارت دولت که مهم نیز هست ، نظارت بر پیمان های دسته جمعی است. پیمان دسته جمعی کار عبارت است از پیمان کتبی که به منظور تعیین شرایط کار بین یک یا چند شورا یا انجمن صنفی یا نماینده قانونی کارگران از یک طرف ویک یا چند کارفرما یا نمایندگان قانونی آنها از سوی دیگر یا بین کانون ها و کانون های عالی کارگری وکارفرمایی منعقد می شود .(118) 
قوه مجریه به عنوان رکنی از حقوق عمومی ، باید به جهت اهمیت موضوع به نحوی که قوه مقننه تعیین کرده است، بر پیمان های دسته جمعی نظارت داشته باشد . ازاین روست که مقرر شده اگر مذاکرات دسته جمعی کار منجر به انعقاد پیمان دسته جمعی کار گردد، باید متن پیمان در سه نسخه تنظیم و به امضای طرفین برسد. یک نسخه از این پیمان باید ظرف سه روز در قبال اخذ رسید وبه منظور رسیدگی و تأیید، تسلیم وزارت کار و امور اجتماعی گردد .(119) 
پس ملاحظه می گردد که وزارت کار حتماً باید بر این امر نظارت داشته وچگونگی پیمان را از جنبه های مختلف بررسی و مورد تأیید قراردهد . زیرا در صورت عدم انجام چنین کاری این پیمان ها ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرند. از سوی دیگر ، باید گفت که قوه مقننه ملاک هایی را برای اعتبار این پیمان ها در نظر گرفته است که در صورت عدم تطابق این پیمان ها با این معیارها، اعتباری برآنها وجود ندارد . این اعتبار و به عبارتی قابلیت اجرایی ، مبتنی بر سه شرط عمده می باشد : یکی اینکه مزایایی کمتر از آنچه در قانون کار پیش بینی گردیده در آن تعیین نشده باشد. دوم اینکه با قوانین و مقررات جاری کشور وتصمیمات ومصوبات قانونی دولت مغایر نباشد و سرانجام وسومین شرط اینکه ؛ عدم تعارض موضوع یا موضوعات پیمان با موارد اول و دوم مذکور به تأیید وزارت کار وامور اجتماعی برسد.(120) 
بنابراین ملاحظه می شود که یکی از ملاک های اعتبار این پیمان ها تأیید وزارت کار است . به عبارتی نظارت قوه مجریه که درقالب وزارت کار جلوه گر می شود آنچنان مهم است که زمینه اعتبار این پیمان ها را فراهم می کند . از این رو وزارت کار و امور اجتماعی موظف است نظر خود را در خصوص تطابق یا عدم تطابق پیمان با موارد اول و دوم مذکور ( در بندهای الف و ب ماده 141) ظرف 30 روز به طرفین پیمان اعلام کند که البته این نظر باید متکی به دلایل قانونی و مقررات جاری کشور باشد و بطور کتبی به طرفین اعلام گردد .(121) 

روابط کار

نقش دولت در هیأت های تشخیص و حل اختلاف 

از جمله نقش هایی که قوه مجریه یا به عبارتی دولت در رابطه کارگر و کارفرما دارد ومیتواند از اهمیت ویژه برخوردار باشد، نقش وی در هیأت های تشخیص و حل اختلاف است . مهم ترین و اصلی ترین نقش، شرکت نماینده یا نمایندگان دولت دراین هیأت هاست. طبق قانون کار ، یک نفر از هیأت سه نفری تشخیص، نماینده وزارت کار و امور اجتماعی است .(122) 
همچنین سه نفر از هیأت های نه نفری حل اختلاف را نمایندگان دولت تشکیل می دهند که عبارت از مدیر کل کار و امور اجتماعی، فرماندار و رئیس دادگستری محل یا نمایندگان آنها .(123) پس ملاحظه می گردد که هیأت هایی که برای رسیدگی به اختلاف های کارگری و کارفرمایی درنظر گرفته شده است و اختیارات موضوعی آن در محدوده ماده157 قانون کار است به لحاظ وجود نماینده یا نمایندگان دولت می توانند نقش مؤثری در حل وفصل اختلافهای موجود و در نتیجه احقاق حقوق داشته باشد . هرچند که ممکن است این نظر ابراز گردد که بهتر است نمایندگان دولت از جنبه حقوقی بیشتری برخوردار باشند ولی به هرحال طبق قانون، به عنوان نماینده دولت با داشتن نظارت و اظهار نظرهای مناسب و قانونی می توانند در بهبود روابط کار وحل وفصل اختلافها ،مؤثر باشند. در این رابطه این نکته را نیز باید خاطر نشان کرد که باید قانون مربوط در عمل هم به اجرا گذاشته شود و تشکیل این هیأت ها به شکل صوری و تشریفاتی نباشد تا بتوانند کارآیی لازم را داشته باشند . 



دکتر فضل الله موسوی
منبع: ghavanin.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار