با نگاهی به
ماده 36 قانون تامین اجتماعی (پیوست 1 )،شاهد حضور دو نگرش" سیستم مشارکتی " و" سیستم حمایتی" بر امر حمایتها و تعهدات قانونی سازمان تامین اجتماعی در کشور هستیم. بخش نخست این ماده بر وظیفه کارفرما در پرداخت حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی تاکید دارد. بر این اساس کارفرما موظف است حق بیمه سهم کارگر را (که 7درصد می باشد ) از حقوق او کسر نموده و به انضمام حق بیمه سهم خود (23درصد) ، در بازه زمانی تعیین شده ، به سازمان تامین اجتماعی پرداخت نماید. این بخش در واقع حاکی از مشارکت مالی بازیگران عرصه کار و تولید (
کارگر و
کارفرما) در تامین هزینه های مترتب بر خدمات تامین اجتماعی در کشوراست . در ماده 28 (پیوست دو) نیز دولت متعهد به تامین 3 درصد از حق بیمه شده است.
اما در بخش دوم ماده مذکور، غلبه بخش حمایتی در قانون را بر مقوله بیمه و نظام مشارکتی شاهدیم. آنجا که مقرر می دارد "عدم تاخیر کارفرما در پرداخت حق بیمه یا عدم پرداخت آن، رافع مسئولیت و تعهدات سازمان در مقابل بیمه شده نخواهد بود."
در بیمه های تجاری که نظام سود- هزینه در آن حرف اول را می زند، عدم پرداخت حق بیمه به معنای عدم برخورداری از خدمات نیز می باشد. در حالی که در نظام تامین اجتماعی که مبتنی بر ارائه خدمات عمومی است، موضوع انتفاع و سود در درجه دوم از اهمیت قرار دارد و احراز شرایط و استحقاق فرد برای ارائه خدمات به بیمه شده، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین واژه تامین بر خلاف واژه بیمه در اینجا بار حمایتی بیشتری دارد ومنفعت طلبی در زمینه ارائه خدمات را به کنار می زند که این امر در مفهوم تامین اجتماعی نیز نهفته است.
این موضوع در قانون استفساریه ماده 36 قانون تامین اجتماعی مورخ 18/11/1390مجلس شورای اسلامی که در زیر به آن اشاره شده، نیز مجدداً مورد تاکید قرار گرفته است.
"
استفساریه: آیا مطابق ماده 36
قانون تامین اجتماعی مصوب 3/4/1354 پرداخت هر میزان حق بیمه یا حتی عدم پرداخت آن توسط کارفرما به معنای برخورداری بیمه شده از تمامی خدمات مورد تعهد و مسئولیت سازمان تامین اجتماعی می باشد؟
نظر مجلس: بلی، به معنای برخورداری بیمه شده از تمامی خدمات مورد تعهد و مسئولیت سازمان تامین اجتماعی است."
اما چنین ساز و کاری معایب خاص خود را داراست. اگرچه این نوع حمایت برای پشتیبانی از کارگران و نیروهای مولد پیش بینی گردیده است، ولی شکی نیست که ممکن است مورد سوء استفاده نیز قرار بگیرد. اگر عدم پرداخت حق بیمه همه گیر شود، وضعیت سازمان بیمه ای چگونه رقم خواهد خورد (هم اکنون نیز این امر در برخی جاها مشاهده می شود) ؟
نهایت چنین فرایندی ورشکستگی و اضمحلال صندوق بیمه ای مربوطه است.
اکنون باید دید آیا برای پاسداری از سیستم مشارکتی در قبال سیستم حمایتی کاری می توان انجام داد؟
جواب مثبت است به شرطی که اراده لازم در تحقق این امر بین مسئولین و بویژه نمایندگان مجلس و قانونگذاران نهادینه شود. تحمیل قوانین و مقرراتی که در سالهای اخیر موجب فشار مالی شدیدی به صندوق تامین اجتماعی گردیده از عدم توجه به این امرناشی می شود. متاسفانه این نگاه در بین مردم و حتا فرهیختگان جامعه در مورد بیمه تامین اجتماعی به روشنی قابل مشاهده است. تغییر چنین نگرشی از مهمترین مسئولیتها در توسعه امر بیمه و بر گرداندن این قطار به ریل اصلی خویش است.
این نکته حائز اهمیت است که با توجه به اینکه رژیم حقوق تامین اجتماعی در ایران با عنایت به قوانین مختلف از جمله قانون اساسی (بویژه اصل 29) و دیگر قوانین موضوعه از جمله قانون تامین اجتماعی، قانون کار و قانون بیمه بیکاری از هر دو زاویه (حمایتی و مشارکتی) اعمال شده و سالهای متمادی تلاش بر این بوده که این امر با ملاحظات و نوساناتی اندک به حرکت خود ادامه دهد و هماره سعی بر حفظ توازن آن شده، باید توجه نمود در مقطعی که این توازن از مسیر خود خارج شود و نگاه حمایتی برنگاه بیمه ای و مشارکتی فائق آید، ناظر تهدید خطری جدی خواهیم بود.
در دهه گذشته نگاه حمایتی به مبحث تامین اجتماعی و بیمه از حد متعارف خارج شده و موضوع تقسیم یارانه ها به بخش بیمه نیز بر این امر دامن زده است. صحبت از این نیست که نباید از محل یارانه ها به بخش تامین اجتماعی کمک شود، بلکه باید ساز و کار لازم بیمه ای مناسب دراین خصوص اندیشیده شود، نه این که با پرداخت مستقیم یارانه ها، صندوق بیمه ای را به تدریج در اختیار دولت و منابع مالی آن قرار داد. چرا که این امر در بلند مدت به نابودی نظام بیمه ای مبتنی بر مشارکت خواهد انجامید و شاهد حضور کمرنگ شرکای اجتماعی، سهامداران اصلی سازمان، کارفرمایان و .... خواهیم شد .
پیوست1: ماده36- کارفرما مسئول پرداخت حق بیمه سهم خود و بیمه شده به سازمان میباشد و مکلف است در موقع پرداخت مزد یا حقوق و مزایا، سهم بیمه شده را کسر نموده و سهم خود را برآن افزوده و به سازمـان تأدیـه نماید. در صورتی¬که کارفرما از کسر حق بیمه سهم بیمه شده خودداری کند شخصاً مسئول پرداخت آن خواهد بود. تاخیر کارفرما در پرداخت حق بیمه یا عدم پرداخت آن رافع مسئولیت وتعهدات سازمان در مقابل بیمه شده نخواهد بود.
پیوست 2: ماده 28- منابع درآمد سازمان به شرح زیر میباشد:
1- حق بیمه از اول مهر ماه تا پایان سال 1354 به میزان بیست و هشت درصد مزد یا حقوق است که هفت درصد آن به عهده بیمه شده و هیجده درصد به عهده کارفرما وسه درصد به وسیله دولت تامین خواهد شد.
2- درآمد حاصل از وجوه و ذخایر و اموال سازمان
3- وجوه حاصل از خسارات و جریمههای نقدی مقرر در این قانون
4- کمک ها و هدایا
تبصره1- از اول سال 1355 حق بیمه سهم کارفرما بیست درصد مزد یا حقوق بیمه شده خواهد بود و با احتساب سهم بیمه شده و کمک دولت کل حق بیمـه به سـی درصــد مــزد یا حقوق افزایش مییابد.
پیوست 3: سیستم تامین اجتماعی در دنیا دو نوع است (مدل بیسمارکی و مدل بوریچی). یا سیستم مشارکتی است که از زمان صدارت بیسمارک به تصویب رسید و شامل حضور ذینفعان در امر تامین اجتماعی و اقتصاد است و بر این اساس سازمانهای بیمه ای شکل گرفتند و یا سیستم بوریچی است که سیستمی است که دولت از مردم، مالیات می گیرد و بهنگام نیاز به آنان خدمات تامین اجتماعی می دهد که صرفا جنبه اجتماعی دارد و جنبه بیمه ندارد و در آن سیستم کاملا دولتی است و مشارکت نقش اصلی و اساسی نداشته و یگانه بازیگر اینجا دولت است نه کارفرمایان و صاحبان صنایع و .....
رای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری شماره هـ/87/99 مورخ 4/3/1389
تاریخ: 14/10/1388 شماره دادنامه: 741 کلاسه پرونده: 87/99 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: موسسه حقوقی شمیم عدالت کیمیا. موضوع شکایت و خواسته: ابطال دستورالعمل شماره 77/م/266 مورخ 13/9/1384 مدیرکل تأمین اجتماعی تهران بزرگ. گردشکار: شاکی به شرح دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، کارفرمایان به هر دلیل در پارهای از موارد از بیمهنمودن کارگران و یا پرداخت حق بیمه آنان خودداری ورزیده و ناچاراً کارگران در جهت احقاق حقه خود، به صورت مستقیم و یا از طریق این موسسه و با ارائه وکالتنامه محضری تامالاختیار به کارشناسان شاغل در موسسه اقدام مینماید که کارشناسان این موسسه پس از اخذ وکالتنامه به شعـب مربوطه مراجعه و پس از طی مراحل قانونی در اجرای دستورالعمل شماره 47112/5000 مورخ 31/5/1384 سازمان تأمین اجتماعی و احراز سابقه خدمت از شعب مربوطه درخواست مینماید که نسبت به منظور نمودن سابقه تاییدشده اقدام نمایند. ولی شعب اعلام میدارند که به موجب دستور اداری شماره 77/م/226 مورخ 13/9/1384 اداره کل تأمین اجتماعی تهران بزرگ پس از اخذ حق بیمه تعیین شده از کارفرما، نسبت به قبول سوابق اقدام خواهد شد، که دستور صادره، مغایر با ماده 36 قانون تأمین اجتماعی میباشد. بطور کلی سازمان تأمین اجتماعی دلیل تهیه دستورالعمل فوقالذکر را چنین بیان میدارد، با توجه به ماده 36 قانون تأمین اجتماعی و به لحاظ اجباری بودن بیمه شاغلین کارگاهها هرگونه تاخیر کارفرما در پرداخت یا عدم پرداخت حق بیمه رافع مسئولیت وتعهدات سازمان در مقابل بیمهشدگان نبوده و در صورت احراز خودداری کارفرما از ارائه لیست و پرداخت حق بیمه، سازمان طبق تکالیف مقرر در ماده 39، 40، 41، 47 و 100 قانون تأمین اجتماعی موظف به بررسی و محاسبه و مطالبه حق بیمه از کارفرما خواهد شد. سازمان تأمین اجتماعی پس از احراز سابقه و قطعیتیافتن بدهی، ملزم به قبول سوابق خدمت میباشد. لذا دستور اداری صادره فاقد اعتبار قانونی و حقوقی میباشد و متقاضی ابطال آن میباشد. سرپرست دفتر امور حقوقی و دعاوی سازمان تأمین اجتماعی در پاسخ به شکایت شاکی طی نامه شماره 13477 مورخ 6/5/1388 اعلام داشتهاند، 1ـ طبق ماده 148 قانون کار مقرر گردیده، « کارفرمایان کارگاههای مشمول این قانون مکلفند بر اساس قانون تأمین اجتماعی نسبت به بیمهنمودن کارگران واحد خود اقدام نمایند». بر اساس ماده 39 قانون تأمیناجتماعی کارفرما مکلف است حق بیمه مربوط به هر ماه را حداکثر تا آخرین روز ماه بعد به سازمان بپردازد و همچنین صورت مزد یا حقوق بیمه شدگان را به ترتیبی که در آییننامه طرز تنظیم و ارسال صورت مزد که به تصویب شورای عالی تأمین اجتماعی رسیده است به سازمان تسلیم نماید. هرگاه کارفرما از ارسال صورت مزد مذکور خودداری کند، سازمان در اجرای ماده 40 قانون میتواند حق بیمه را رأساً تعیین و از کارفرما مطالبه و وصول نماید و همچنین وفق ماده 101 قانون تأمین اجتماعی، سازمان مکلف است به صورت مزد ارسالی از طرف کارفرما ظرف 6 ماه از تاریخ وصول رسیدگی کند و در صورتی که از لحاظ تعداد بیمه شدگان یا میزان مزد یا حقوق یا کار، اختلافی مشاهده نماید، مراتب را به کارفرما ابلاغ کند و در صورتی که کارفرما تسلیم نظر سازمان نباشد میتواند از هیأتهای تشخیص موضوع مواد 43 و 44 این قانون تقاضای رسیدگی کند. هرگاه رأی هیأت مبنی بر تایید نظر سازمان باشد، کارفرما علاوه بر پرداخت حق بیمه به تادیه خسارات معادل یک دوازدهم مابهالتفاوت ملزم خواهد بود که طبق ماده 50 این قانون از طریق صدور اجرائیه وصول خواهد شد. در تبیین ماده 36 قانون تأمین اجتماعی لازم به ذکر است چنانچه ارسال صورت مزد و حقوق بیمهشدگان بدون تادیه حق بیمه از سوی کارفرمایان کارگاههای مشمول صورت پذیرد، واحدهای اجرایی تابعه، لیستهای ارسالی را دریافت و پس از اعلام بدهی و قطعیت آن و به استناد مندرجات آن، کلیه تعهدات قانونی را در خصوص بیمه شدگان ذیربط انجام و مطالبات را متعاقباً طبق ماده 50 قانون تأمین اجتماعی وصول مینمایند. بدیهی است در این حالت به لحاظ احراز رابطه کارگری و کارفرمایی و اثبات اشتغال بیمه شده، عدم پرداخت حق بیمه توسط کارفرما وفق ماده 36 رافع مسئولیت سازمان در قبال بیمه شدگان نبوده و سازمان نمیتواند احتساب سابقه و ارائه خدمات را موکول به دریافت حق بیمه نماید. بخشنامه 47112/5000 مورخ 31/5/1384 در جهت روانسازی بخشنامهها، ایجاد وحدت رویه در چگونگی اعمال ماده 40 قانون تأمین اجتماعی، تسهیل در بررسی ادعای افراد، مبنی بر اشتغال در کارگاههای مشمول قانون تامین ـ اجتماعی در مواردی که کارفرما از ارسال لیست و پرداخت حق بیمه خودداری نموده است و بعضاً نیز بر اساس دعوی مطروحه از ناحیه افراد ذینفع به طرفیت کارفرما که منتهی به آراء ادارات کار مبین بر پذیرش سوابق مورد ادعای آنها شده صادر گردیده است. لذا با عنایت به مراتب فوق و اینکه ارائه خدمات و تعهدات قانونی بلند مدت در خصوص آن دسته از افرادی کـه سابقه اشتغال آنان در اجرای ماده 40 قانون تأمین اجتماعی احراز و تایید میشود، طبق مقررات فوقالذکر از جمله ماده 36 قانون تأمین اجتماعی و با وصول حق بیمه از ناحیه کارفرما و یا قطعیت اعلام بدهی امکانپذیر خواهد بود و نیز دستور معتـرضعنه از مـصادیق بند یـک ماده 19 قانون دیـوان عدالت اداری نمیباشـد، تقاضای رد شـکایت شاکی مورد استدعا است. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی نظر به اینکه به صراحت قسمت ذیل ماده 36 قانون تأمین اجتماعی مصوب 1354 تاخیر کارفرما در پرداخت حق بیمه یا عدم پرداخت آن رافع مسئولیت و تعهدات سازمان در مقابل بیمه شده نخواهد بود، مصوبه معترضعنه که ایفای تعهدات سازمان یاد شده را منوط به پرداخت حق بیمه نموده است، مغایر قانون تشخیص داده و به استناد بند یک ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری ابطال میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری معاون قضائی دیوان عدالت اداری ـ مبشری
رای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری شماره هـ/89/13 مورخ 4/3/1389 تاریخ: 6/2/1389 شماره دادنامه: 17 کلاسه پرونده: 89/13 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای حسن دولابی. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب اول و سوم دیوان عدالت اداری. گردشکار: الف ـ شعبه اول دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 86/1896 موضوع شکایت آقای حسن دولابی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی تهران به خواسته برخورداری از فوقالعاده ویژه نخبگان به شرح دادنامه شماره 1023 مورخ 29/4/1387 به شرح آتی مبادرت به صدور رأی نموده است، نظر به اینکه فوقالعاده ویژه نخبگان ناشی از آییننامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه است که تاریخ اجرای آن 24/2/1384 میباشد و با عنایت به اینکه تاریخ استخدام و اخذ مدرک لیسانس توسط شاکی و احراز رتبه اول توسط وی در کنکور مربوطه پیش از تاریخ اجرای آییننامه مزبور بوده و توجهاً به مفاد نامه شماره 143604/2 مورخ 17/8/1384 سازمان مدیریت مبنی بر نکات مربوط به اجرای آییننامه مارالذکر تخلفی از حیث نقض قوانین و مقررات از ناحیه مشتکیعنه ملحوظ نبوده لذا حکم به رد شکایت مطروحه صادر و اعلام میدارد. ب ـ شعبه سوم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 86/256 موضوع شکایت آقای محمدرضا دهقانی به طرفیت مرکز نوسازی و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی تهران به خواسته استفاده از فوقالعاده ویژه نخبگان به شرح دادنامه شماره 2201 مورخ 23/10/1386 به شرح آتی مبادرت به صدور رأی نموده است: نظر به اینکه آییننامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه مصوب 29/6/1383 هیأت وزیران منطوقاً و مفهوماً به کارکنان شاغل در دستگاههای دولتی که قبل از تاریخ تصویب آن استخدام شده باشند، شمول دارد و هیچ یک از مواد آن دلالت بر انصراف آییننامه مذکور از مستخدمین قبل از تصویب آن ندارد و ازطرفی مشتکیعنه هم دفاع موجهی که مبین منع قانونی شمول آییننامه موصوف نسبت به شاکی باشد، ارائه و ابراز ننموده است و مکاتبات سازمان مدیریت و برنامهریزی هم موثر در مقام به نظر نمیرسد، لذا با وارد دانستن شکایت شاکی حکم به الزام خوانده به اجرای آییننامه مذکور و برقراری فوقالعاده ویژه نخبگان در حـق شاکی از تاریخ اجتمـاع شرایط قانونی صـادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بـررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی الف ـ تعارض در مدلول دادنامههای فوقالذکر محرز بنظر میرسد. ب ـ نظر به اینکه ماده2 آییننامه جذب و نگهداری نیرویانسانی نخبه در مقام بیان ویژگیهای افراد نخبه و تعیین مصادیق آن صرف نظر از زمان احراز ویژگی مزبور میباشد و مآلاً بنابه مقتضای تاثیر فوری مقررات، کلیه افرادی که دارای یکی از خصوصیات ذکرشده در آییننامه فوقالاشعار باشند از جمله افراد و نخبه و مشمول آییننامه مذکور تشخیص میگردند. بنابه مراتب، افرادی که قبل از تصویب آییننامه یادشده در تاریخ 12/7/1383 از شرایط و ویژگی مذکور برخوردار بودهاند، بهعنوان نخبه شناختهشده و از تاریختصویب آییننامه از مزایایمندرج در آن بهرهمند میگردند. لذا دادنامه شماره2201 مورخ23/10/1386 شعبه سوم دیوانعدالتاداری دایر بر ورود شکایت شاکی در حدی که متضمن این معنی است موافق اصول و موازین قانونی تشخیص میگردد. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385 برای شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.
رئیس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدجعفر منتظری صفحه 20 روزنامه رسمی 10/3/1389 شماره 19004 شماره 19004 روزنامه رسمی 10/3/1389 صفحه 6 صفحه 10 روزنامه رسمی 11/1/1389 شماره 18954