کارفرمانیوز مرجع مشاوره تخصصی کارفرمایان

مشاوره کسب و کار و فروش و بازاریابی وکیل و مشاور اداره کار مالی و مالیاتی و دیجیتال مارکتینگ

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاور کارفرمایان در حوزه کسب و کار» ثبت شده است

جزییات عیدی کارگران در سال 98

عیدی و پاداش سال 98

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

تفاوت مردان و زنان در محیط کار


کارفرمانیوز - در تمامی محیط‌ های کاری بین مردان و زنان تفاوت‌هایی وجود دارد. آیا متفاوت بودن رفتار دلیل بروز این تفاوت است یا دلیل دیگری باعث آن شده است؟

برابری جنسیتی یکی از مسائلی است که هنوز به‌طور کامل جا نیفتاده و رعایت نمی‌شود. زنان نقش کمتری در سمت‌های مدیریتی دارند، حقوق کمتری می‌گیرند و پیشرفت شغلی کمتری نسبت به مردان دارند. تا به حال دلایل زیادی برای این موضوع در مقالات ارائه شده است. یکی از این دلایل به‌تازگی به تفاوت‌های رفتاری مردان و زنان اشاره کرده است و این سؤال را مطرح می‌کند که آیا مردان و زنان رفتار متفاوتی دارند؟ محققان متوجه شده‌اند که تا به حال داده‌های بسیار کمی از رفتار زنان در محیط کاری ارائه شده است. تحقیقات پیشین اطلاعات مورد نظر خود را از نظرسنجی‌ها و گزارش‌های شخصی دریافت می‌کردند. اما خوشبختانه امروزه سنسورها و داده‌های اطلاعاتی دیجیتال به اندازه‌ای پیشرفت کرده‌اند که بتوانیم به اطلاعات ارزشمندتری در مورد رفتار زنان در محیط کار دست پیدا کنیم.

بنابراین محققان تصمیم گرفتند از این امکانات استفاده کنند و آزمایش‌های خود را در شرکت بسیار بزرگی انجام دهند که زنان نقش مدیریتی کمی دارند. هدف از این تحقیق این بود که ببینند آیا تفاوت‌های رفتاری باعث تفاوت در میزان حقوق می‌شود یا خیر. در این شرکت زنان ۳۵تا ۴۰ درصد نیروی تازه کار را تشکیل می‌دادند؛ اما تنها ۲۰ درصد از آن‌ها به مقام‌های بالا می‌رسیدند. تیم تحقیقاتی، ارتباطات ایمیلی و برنامه‌ی زمانی ملاقات صدها کارمند در سلسله مقام‌های برتر شرکت را در ۴ ماه اخیر جمع‌آوری کرد. سپس به آن‌ها برچسب‌های جامعه‌شناسانه‌ای داده شد که بتوانند رفتار شخصی آن‌ها را دنبال کنند. این برچسب‌ها به هر یک از کارمندان داده شد تا الگوهای ارتباطاتی آن‌ها را از طریق سنسورهای حرکتی اندازه بگیرد. همچنین مجاورت این برچسب‌ها با هم و تُن صدای هر فرد هنگام صحبت با شخص دیگر اندازه‌گیری می‌شد. درواقع این برچسب‌ها نشان می‌دادند که چه اشخاصی با هم صحبت می‌کنند؟ کجا با هم ارتباط برقرار می‌کنند؟ و چه کسی در مکالمات تسلط بیشتری دارد؟

تیم تحقیقاتی این اطلاعات را جمع‌آوری کرد و مورد تحلیل قرار داد. در این برچسب‌ها هویت کارمندان مشخص نبود بلکه تنها جنسیت و موقعیت کاری آن‌ها در نظر گرفته شده بود. همچنین محتوای مکالمات در نظر گرفته نشده بود و تنها داده‌های اولیه مانند اینکه چه کسی با چه کسی در کجا و چه مدت صحبت کرده است، مورد بررسی قرار گرفت. تیم تحقیقاتی گمان می‌کرد دلیل کمتر دیده شدن زنان در محیط کار این است که آن‌ها کمتر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و فعالیت کمتری در نقش‌های رهبری دارند. اما تحلیل داده‌ها نشان داد که هیچ تفاوت قابل درکی در رفتار مردان و زنان وجود ندارد. زنان نیز به اندازه‌ی مردان با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، به همان اندازه با مدیران ارشد خود وقت می‌گذرانند و به اندازه‌ی مردانی با سمت شغلی مشابه برای انجام کارهای خود وقت می‌گذارند. محققان نمی‌دانستند کارمندان روی چه نوع پروژه‌هایی کار می‌کنند؛ اما متوجه شدند که مردان و زنان الگوهای کاری غیر قابل تشخیصی در مدت‌زمانی که آنلاین سپری می‌کنند، در کارهای نیازمند تمرکز و مکالمات حضوری دارند. همچنین در ارزیابی‌های کارایی مردان و زنان امتیازات آماری مشابهی دریافت کردند. این قضیه برای زنان در تمام موقعیت‌های شغلی صدق می‌کرد؛ اما با این حال آن‌ها کمتر از مردان در کارشان پیشرفت کرده بودند. فرض بر این است زنانی که به سمت‌های مدیریتی نرسیده‌اند از حمایت کمتری برخوردار هستند. محققان با بررسی ایمیل‌ها، ملاقات و داده‌های ملاقات حضوری متوجه شدند که مردان و زنان ۲ مرحله با مدیریت ارشد فاصله دارند (اگر جان، کیت را می‌شناسد و کیت یک مدیر را می‌شناسد، یعنی جان ۲ قدم از مدیر فاصله دارد).

تبعیض جنسیتی در کار

برخی معتقدند که زنان کمتر از مردان به شبکه‌های غیر رسمی و دوستانه دسترسی دارند؛ اما این موضوع در داده‌های جمع‌آوری شده قابل تشخیص نبود. محققان متوجه شدند که میزان تعامل با مدیران در مردان و زنان به یک اندازه بوده است. محققان از معیار جدیدی برای سنجش استفاده کردند و نام آن را مرکزیت وزنی گذاشتند. مرکزیت می‌تواند به‌عنوان میزان نزدیکی یک نفر به تصمیم‌های در شرف وقوع، دیگر کارمندان و دیگران عوامل مؤثر مانند اشخاصی با تعداد روابط بالا نسبت داده شوند. مرکزیت وزنی به‌عنوان مقدار زمانی که کارمندان برای صحبت با یکدیگر صرف می‌کنند در نظر گرفته می‌شود. محققان از این معیار برای سنجش میزان قوی بودن رابطه استفاده می‌کنند.

اگر رفتار مردان و زنان یکسان است؛ چه چیزی باعث تفاوت آن‌ها می‌شود؟

محققان متوجه شدند که تفاوت بین موقعیت شغلی مردان و زنان در این شرکت به دلیل اختلاف رفتاری آن‌ها نیست بلکه به نحوه‌ی رفتار دیگران با آن‌ها مرتبط است. این نشان می‌دهد که بحث‌ها در مورد تغییر رفتار زنان، عوامل مهم‌تر را نادیده می‌گیرد. مانند این حقیقت که نابرابری جنسیتی ناشی از تبعیض است، نه به دلیل تفاوت در رفتار.

تبعیض زمانی اتفاق می‌افتد که ۲ گروه از انسان‌ها رفتار مشابهی دارند اما به شکل متفاوت با آن‌ها رفتار می‌شود. داده‌های این تحقیق نشان می‌دهند که تفاوت‌های جنسیتی به رفتار زنان بستگی ندارد بلکه به درک دیگران از رفتار آن‌ها مربوط می‌شود. به‌عنوان مثال برنامه‌های آموزشی را در نظر بگیرید که سعی می‌کنند زنانی با پتانسیل بیشتر را به مدیریت نزدیک کنند. اگر زنان با نرخی مشابه مردان با رهبری صحبت کنند، مشکل در کمبود دسترسی نیست بلکه در این است که این مکالمات چگونه از دید دیگران بررسی می‌شوند.

تبعیض تنها به درک رفتار در محیط کار بستگی ندارد بلکه شامل انتظارات در بیرون از محیط کار نیز می‌شود. در این شرکت زنان تمایل داشتند که محیط کار را در میانه‌ی ارشدیت، یعنی بعد از سابقه‌ی کاری ۴ تا ۱۰ سال ترک کنند. این زمان‌بندی یک فرضیه‌ی دیگر را نیز به وجود می‌آورد: اینکه شاید زنان محیط کار را بنا بر دلایل دیگری مانند تشکیل خانواده ترک می‌کنند. داده‌های محققان نمی‌تواند ثابت کند که این موضوع دلیل اصلی باشد و این نباید باعث شود که بحث کم کردن تبعیض نادیده گرفته شود.

اگر سهم مردان و زنان در خانه یکسان است؛ نرخ ترک محیط کار نیز باید یکسان باشد. اما همان‌طور که می‌دانید چنین اتفاقی نمی‌افتد. نتیجه‌ی تحقیقاتی در سال ۲۰۱۷ نشان می‌دهد زنانی که ازدواج کرده‌اند، ۵.۵ برابر بیشتر از همتایان مرد خود برای انجام دادن کارهای خانه وقت می‌گذارند. همچنین تحقیقات دیگری نشان داده است میزان مسئولیت‌پذیری مردان صاحب فرزند در محیط کار بیشتر است؛ درحالی‌که زنان بچه‌دار تعهد کمتری به محیط کار خود دارند.

شرکت‌ها چه کاری در این زمینه می‌توانند انجام دهند؟

ترتیب دادن برنامه‌هایی برای تقویت مهارت‌های رهبری زنان بسیار مفید است؛ اما در عین حال شرکت‌ها نیز باید برای از بین بردن تبعیض‌های جنسیتی در محیط کار تلاش کنند. یکی از راه‌های انجام این کار این است که برنامه‌ی یکسانی برای افزایش حقوق و استخدام مردان و زنان در نظر بگیرند. در نظر گرفتن گروهی از افراد متقاضی برای استخدام، به شرکت‌ها کمک می‌کند که تصمیم‌های بهتری بگیرند. نتیجه‌ی تحقیق دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد که اگر متقاضیان کار در یک گروه در نظر گرفته شوند، مدیران بهتر می‌توانند در مورد عملکرد آن‌ها تصمیم بگیرند. اما زمانی که هر فرد به‌صورت یک شخص برای استخدام در نظر گرفته می‌شود، ناخودآگاه جنسیتش نیز در این تصمیم‌گیری تأثیر خواهد گذاشت. به‌عنوان مثال مردان شانس بیشتری برای استخدام شدن در موقعیت‌های شغلی سخت دارند.

یکی دیگر از مشکلات حجم کاری است. محققان حجم کاری را در این شرکت اندازه‌گیری و مورد بررسی قرار داده‌اند. این موضوع به جنسیت افراد ارتباط چندان زیادی ندارد؛ اما بسیاری از فشارهای اجتماعی زنان را مجبور می‌کنند که بین کار، خانواده و کارهای خانه تعادل برقرار کنند. شرکت‌ها باید برنامه‌هایی ترتیب دهند که حمایت بیشتری از مادرهای شاغل داشته باشند و کاری نکنند که آن‌ها مجبور شوند بین کار و زندگی، یک گزینه را انتخاب کنند.

شرکت‌ها باید مشکلات تبعیض جنسیتی در محیط کار را مانند هر مشکل دیگری جدی بگیرند و برای رفع آن تلاش کنند. البته لازمه‌ی انجام چنین کاری جمع‌آوری داده است. اکثر برنامه‌هایی که برای مبارزه با تبعیض جنسیتی در نظر گرفته می‌شوند بر اساس یک سری شواهد و نظرسنجی‌ ترتیب داده می‌شوند. اما یک شرکت برای از بین بردن این مشکل باید به داده‌های خوبی برای پاسخ دادن به سؤال‌ها دسترسی داشته باشد. سؤال‌هایی مانند: «زنان چه زمانی محیط کار را ترک می‌کنند؟»، «آیا زنان عملکرد متفاوتی نسبت به مردان در محیط کار دارند؟» و «چه چیزی باعث کاهش رشد زنان در شرکت ما شده است؟»

زمانی که شرکت‌ها به راه حل مناسبی برای این مشکل دست پیدا کنند، باید نتیجه‌ی آن را نیز مورد بررسی قرار دهند. تنها در این صورت است که می‌توانند بحث تبعیض جنسیتی را در شرکت خود از بین ببرند.



منبع : www.zoomit.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

دانستنی های مدیریت منابع انسانی


کارفرمانیوز - صاحب‌نظران حوزه مدیریت منابع انسانی بر این باورند که سازمان‌های پیشرو در هزاره جدید، تنها از طریق به‌کارگیری الگوهای پیشرفته توسعه نیروی انسانی، یادگیری سازمانی و راهبردهای توسعه و بالندگی قابلیت‌های کارکنان، می‌توانند با سرعت و انعطاف لازم پاسخگوی نیازهای سازمان خود باشند. توسعه منابع انسانی در کنار حرکت به سمت قابلیت‌های فناورانه و دانش‌محور، یکی از مهم‌ترین اهداف راهبردی سازمان‌های پیشرو عصر کنونی بوده که به منظور ارتقاء سطح دانش، مهارت، تجربه و کیفیت، تعالی و عملکرد سرمایه‌های سازمان و حتی تغییر ویژگی‌های فردی کارکنان، مورد نیاز است.

اگرچه در زمینه منابع انسانی، تحقیقات بسیاری انجام گرفته و نتیجه آن در کتاب‌ها و مقالات متعدد انتشار یافته است، اما همان‌طور که انتظار می‌رود اکثر این مطالعات و مقالات، با رویکرد به مدیریت منابع انسانی در حوزه سازمان‌ها و کسب‌وکارهای متوسط و بزرگ است و به همین دلیل، معمولاً مدیریت منابع انسانی در کسب‌وکارهای کوچک (برای مثال استارت‌آپ‌ها)، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این در حالی است که مدیریت منابع انسانی نقشی است که در همه سازمان‌های بزرگ‌تر از یک نفر، معنادار و پراهمیت است.

در بسیاری از سازمان‌ها، نقش واحد مدیریت منابع انسانی، در حد واحدی که حضور و غیاب کارکنان را کنترل نموده و جدول‌های اضافه‌کاری و حقوق و دستمزد آن‌ها را تنظیم می‌نماید، کاهش یافته است. این نوع سازمان‌ها، واحد مدیریت منابع انسانی را واحدی ستادی در نظر گرفته و تمایلی به درگیر شدن آن در تصمیمات استراتژیک سازمان ندارند. طبیعی است که با این نگاه، بحث توسعه منابع انسانی هم جایگاهی در فکر و تصمیمات مدیریت ارشد سازمان نخواهد داشت.

مدیریت منابع انسانی؛ تعاریف و مفاهیم

«گری دسلر» از صاحب‌نظران حوزه مدیریت منابع انسانی، تعریف واحد مدیریت منابع انسانی و وظایف آن را به صورت کلی به شرح زیر ارائه می‌دهد:

«واحد مدیریت منابع انسانی، از میان وظایف مختلف مدیریتی، مسئولیت کلیه فعالیت‌ها و خط‌مشی‌های مربوط به کارکنان سازمان را بر عهده دارد. به‌طور دقیق‌تر، جذب همکاران جدید، آموزش آن‌ها، ارزیابی عملکرد کارکنان و پاداش دادن به آن‌ها و به‌طور خلاصه ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان، از مسئولیت‌های این واحد به شمار می‌رود.»

تعریف بالا، نگاهی وظیفه‌گرایانه به واحد مدیریت منابع انسانی داشته و تلاش می‌کند تا فهرستی از وظایف واحد مدیریت منابع انسانی را ارائه نماید. اگر بخواهیم تعریفی مفهومی‌تر از وظایف اصلی واحد مدیریت منابع انسانی داشته باشیم، می‌توان چنین گفت: «واحد مدیریت منابع انسانی، به سازمان کمک نموده تا در افق زمانی بلندمدت، برای حرکت در راستای اهداف استراتژیک سازمان، با کمترین هزینه حداکثر کارایی را از کارکنان کسب نماید.»

لازم به ذکر است، اگر در تعریف فوق افق زمانی بلندمدت را حذف نماییم، عملاً نقش واحد منابع انسانی را در حد نقش مدیران عملیاتی در مکتب مدیریت علمی «فردریک تیلور» که صرفاً در پی افزایش کارایی نیروی انسانی بدون توجه به نقش شاخص‌هایی همچون رضایتمندی کارکنان، منزلت انسانی، خلاقیت کارکنان، مسائل انگیزشی و ... بود، تنزل داده‌ایم. در دوران شکل‌گیری مکتب مدیریت علمی، کارکنان نیروهای فیزیکی قابل جایگزینی بودند که افزایش عمر مفید، رضایت و انگیزه آن‌ها چندان مهم نبود؛ طبیعی است که ماندگاری نیروی انسانی در آن شرایط، دغدغه مدیران ارشد سازمان محسوب نمی‌شد.

برخلاف دوران «فردریک تیلور»، امروزه فضای کسب‌وکار، رقابتی‌تر شده است. از نتایج این تغییر، اهمیت فزاینده نقش منابع انسانی در موفقیت سازمان است؛ به‌طوری‌که به اعتقاد محققان، کارکنان دانشی یکی از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی پایدار محسوب می‌گردند. در محیط متلاطم قرن حاضر، یکی از سنگین‌ترین هزینه‌های یک کسب‌وکار، کارکنان باتجربه‌ای هستند که به هر دلیل سازمان را ترک نموده و آموخته‌ها و تجربیات خود را به محیطی دیگر می‌برند.

فرآیندهای مدیریت منابع انسانی

در بحث مدیریت منابع انسانی، در درجه نخست می‌بایست نوع نگاه به موضوع کاملاً مشخص گردد؛ آیا کارکنان نوعی منبع فیزیکی با قابلیت جایگزینی محسوب می‌گردند که انتظار خروجی حداکثری از آن‌ها را داریم؟ یا این‌که به کارکنان به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع سازمانی که می‌تواند به مزیت رقابتی پایدار در فضای رقابتی کسب‌وکار بدل گردد، نوعی نگاه بلندمدت می‌شود؟ تمامی دستورالعمل‌ها، توصیه‌ها، فرآیندها، مکانیزم‌ها، استخدام و اخراج کارکنان، ارزیابی و اعطای پاداش، و هر آنچه زیر چتر مدیریت منابع انسانی مطرح می‌شود، به صورت نانوشته، مفروضات بالا را در خود دارد.

مطابق شکل یک، فرآیند مدیریت منابع انسانی را می‌توان در یازده فرآیند اصلی طبقه‌بندی نمود:

برنامه‌ریزی و جذب منابع انسانی
توجیه، روانه‌سازی و جامعه‌پذیری
تحلیل، طراحی و ارزشیابی مشاغل
آموزش و توسعه مهارت‌ها
طراحی و استقرار سیستم‌های مدیریت عملکرد
طراحی و اجرای سیستم‌های پرداخت و جبران خدمات
ایمنی، بهداشت و سلامت کارکنان
مدیریت روابط کار و انضباط اخلاقی
طراحی و استقرار سیستم‌های مدیریت شایستگی (طراحی و اجرای مسیرهای شغلی، مدیریت استعداد و سیستم‌های جانشین‌پروری)
توسعه و تدوین نظام‌های اطلاعاتی منابع انسانی 
مدیریت نرخ خروج از خدمت و منفصلین

مدیریت منابع انسانی

شکل 1- فرآیندهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی

 با توجه به فرآیندهای یازده‌گانه فوق، شاید بتوان گفت موارد زیر بخشی از وظایف کلیدی واحد مدیریت منابع انسانی است:

کمک به استفاده بهینه و مدیریت استراتژیک منابع انسانی: با توجه به این‌که فرآیند برنامه‌ریزی و جذب منابع انسانی، یکی از اولین و اصلی‌ترین فرآیندهای مدیریت منابع انسانی به شمار می‌رود، شناخت دقیق نیازهای سازمان در بخش منابع انسانی و به‌کارگیری بهینه نیروهای موجود، به عنوان گام نخست در مدیریت منابع انسانی به شمار می‌رود.
مدیریت فرآیند جذب نیروی انسانی: پس از شناسایی صحیح منابع موجود سازمان و برآورد نیازهای انسانی که می‌بایست از بیرون جذب گردند، فرآیند جذب نیروهای مورد نیاز آغاز می‌گردد. واضح و مبرهن است، استفاده از فرآیندی دقیق و متناسب، با ویژگی‌های سازمانی از جمله تطابق با دوره عمر سازمان، شناخت فرهنگ سازمانی، قابلیت‌های فناورانه و ... می‌تواند سازمان را در جذب نیروهای دانشی مستعد و کارا یاری نماید.
شناخت و مدیریت فرهنگ سازمانی: شناخت دقیق فرهنگ سازمانی موجود و اصلاح و تغییر آن در یک دوره زمانی هدف‌گذاری شده، یکی از مواردی است که اکثر سازمان‌های ایرانی از آن غافل هستند؛ این در حالی است که مطالعه سرگذشت سازمان‌های موفق چه در گذشته و چه در حال حاضر، نشان از توجه مدیران منابع انسانی به مسائلی نظیر وضعیت فرهنگ سازمانی، مسئولیت‌های اجتماعی و منشور ارزشی سازمان است.
همسوسازی کارکنان جدید با سازمان و فرهنگ سازمانی: علاوه بر شناخت و ارتقاء مداوم فرهنگ سازمانی، همسوسازی کارکنان جدید با فرهنگ سازمان و تطابق آن‌ها با ملاحظات خاص سازمانی، از وظایف کلیدی واحد مدیریت منابع انسانی به شمار می‌رود.
تجزیه و تحلیل شغل و طراحی نظام حقوق و دستمزد و جبران خدمات کارکنان: شاید بتوان تدوین شرح شغل و نظام جبران خدمت را در کنار ارزیابی عملکرد کارکنان، از مهم‌ترین وظایف عملکردی مدیریت منابع انسانی دانست؛ موارد مذکور همچون قلب تپنده کارکردهای مدیریت منابع انسانی به شمار می­روند که مستقیماً در افزایش میزان رضایت و یا بی‌انگیزگی کارکنان تأثیرگذار خواهند بود. همین امر میزان اهمیت بسیار زیاد این وظیفه کارکردی را نمایان می‌سازد.
آموزش کارکنان و تلاش برای ارتقاء دانش و مهارت آنان: در فضای به شدت رقابتی عصر حاضر، تلاش در جهت ارتقاء مداوم کارکنان از طریق آموزش و دیگر راهکارهای افزایش مهارت، از ملزومات موفقیت در کسب­وکار به حساب می‌آید. امروزه شرکت‌های پیشرو در مقیاس جهانی، آموزش کارکنان را نه هزینه که از وظایف ذاتی سازمان می‌دانند.
تدوین شاخص‌های عملکردی و عملیاتی مرتبط با منابع انسانی: امروزه تدوین سنجه‌های عملکردی سازمانی جهت مدیریت عملکرد سازمان در طرح‌هایی نظیر برنامه‌ریزی استراتژیک، از اقدامات مرسوم سازمان‌ها محسوب می‌گردد. با توجه به شناخت دقیق منابع انسانی سازمان، مشارکت فعال واحد مدیریت منابع انسانی در تدوین سنجه‌های مرتبط با منابع انسانی، می‌تواند اثرگذاری آن‌ها را بیش از پیش نماید. تعریف مناسب این شاخص‌ها، موفقیت نظام ارزیابی عملکرد کارکنان را نیز تضمین می‌نماید.
برنامه‌ریزی برای ارزیابی عملکرد کارکنان و حصول اطمینان از استقرار نظام مدیریت عملکرد: یکی از دشوارترین و در عین حال مؤثرترین فرآیندهای مدیریت منابع انسانی، ارزیابی و مدیریت عملکرد کارکنان بوده که اجرا و استقرار موفق و کامل این فرآیند، می‌تواند نقشی مهم در موفقیت سازمانی و دستیابی به اهداف و ارتقاء اثربخشی و کارایی فعالیت‌ها ایفاء نماید. ارزیابی عملکرد به عنوان یک ارزیابی دوره‌ای، رسمی و اغلب مکتوب، از عملکرد شغلی کارکنان بوده که به منظور دستیابی به اهداف مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. شناخت کارکنان ساعی، اعطای پاداش به آن‌ها و ایجاد انگیزه برای بهبود عملکرد آنان و سایر کارکنان، از جمله علل اصلی ارزیابی عملکرد است. در گذشته مدیران، ارزیابی عملکرد را فقط به منظور کنترل فعالیت‌های کارکنان انجام می‌دادند، در حالی که امروزه جنبه راهنمایی و ارشادی این عمل، اهمیت بیشتری یافته است. هدف اصلی از ارزیابی عملکرد، این است که اطلاعات ضروری درباره نیروهای شاغل در سازمان، جمع‌آوری و در دسترس مدیران قرار گیرد تا آن‌ها بتوانند تصمیمات به‌جا و لازم را در جهت ارتقاء کمی و کیفی کارکنان اتخاذ نمایند.
مدیریت فرآیند استعفا  و ترک سازمان: همان­گونه که فرآیند دقیق و مناسب جهت جذب نیروی انسانی مورد نیاز، از وظایف اولیه مدیریت منابع انسانی است، وجود فرآیند جامع ترک سازمان از سوی هر یک از کارکنان (اعم از استعفا، اخراج و یا بازنشستگی) جزء وظایف کلیدی مدیریت منابع انسانی محسوب می‌گردد.
علاوه بر وظایف کارکردی بالا که به صورت بسیار مختصر تشریح گردید، کارکردهای دیگری نیز در مدیریت منابع انسانی مستتر است؛ تفاوت سازمان‌های پیشرو در سطح جهانی نظیر مایکروسافت، اپل، «IBM» و ... با دیگر سازمان‌های رقیب، توجه به همین موارد به نظر ساده و در عین حال بسیار مهم است. برای مثال، وجود فرآیند مدیریت شایستگی، اعم از طراحی مسیرهای شغلی، مدیریت استعداد و سیستم جانشین‌پروری، می‌تواند منجر به استفاده بهینه از منابع انسانی، افزایش انگیزه در بین پرسنل مستعد و کوشا و در عین حال مقابله با چالش‌هایی نظیر خروج ناگهانی کارکنان کلیدی از سازمان گردد. در زیر با برخی از وظایف عملکردی این چنینی، در مدیریت منابع انسانی آشنا خواهیم شد:

حفظ و تقویت انگیزه کارکنان
بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان
تدوین نظام جامع مدیریت استعداد و جانشین‌پروری
ایجاد حس امنیت شغلی برای همکاران شایسته و توانمند
تفسیر آیین‌نامه‌ها و قوانین اداری و ستادی سازمان
استقرار و توسعه سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی (برای سازمان‌های متوسط و بزرگ)
یکی از ویژگی‌های مهم فرآیندها و کارکردهای به ظاهر متفاوت مدیریت منابع انسانی، وابستگی متقابل بسیاری از آن‌ها به یکدیگر است؛ برای مثال، عدم تعریف دقیق شاخص‌های عملکردی منابع انسانی، یکی از دلایل کارایی پایین نظام‌های ارزیابی عملکرد در سازمان‌ها محسوب می‌گردد. همچنین به عنوان نمونه‌ای دیگر، می‌توان به وابستگی بین سیستم مدیریت عملکرد و سیستم‌هایی نظیر سیستم مدیریت شایستگی و نظام جبران خدمت اشاره نمود که در شکل دو به صورت شماتیک ترسیم گردیده است.

مدیریت منابع انسانی شرکت

شکل 2- وجود وابستگی‌های متقابل بین سیستم‌ها و فرآیندهای مدیریت منابع انسانی

 مهندسی مجدد فرآیندهای مدیریت منابع انسانی؛ کلید توسعه سازمانی

با توجه به اهمیت روزافزون منابع انسانی در سازمان‌های امروزی، لزوم تدوین فرآیندهای دقیق مدیریت منابع انسانی و یا مهندسی مجدد فرآیندهای موجود، علی‌الخصوص در شرکت‌های خصوصی مبتنی بر دانش و فناوری، امری اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. با توجه به برخی محدودیت‌های زمانی، مالی و استراتژیک در اجرای هم‌زمان تمامی اصلاحات مورد نیاز از یک سو و وجود وابستگی‌های متقابل بسیاری از فرآیندها و کارکردهای مدیریت منابع انسانی از سوی دیگر، پیشنهاد می‌گردد اصلاحات مذکور به صورت گام‌به‌گام و بر اساس اولویت‌های سازمانی انجام گیرد. البته بایستی دقت داشت که وجود یکپارچگی بین پروژه‌های تعریف شده و برخورداری از یک نقشه راه شفاف و دقیق در رسیدن به اهداف تعریف شده، از ملزومات اولیه این طرح خواهد بود.

با توجه به توضیحات پیش­گفته، موارد زیر در جهت بازطراحی و ارتقاء فرآیندهای مدیریت منابع انسانی یک سازمان فرضی، می‌تواند در دستور کار مدیران ارشد قرار گیرد:

 عارضه‌یابی فرآیندهای موجود مدیریت منابع انسانی سازمان
تدوین فرآیند برنامه‌ریزی و جذب منابع انسانی
بازطراحی نظام طراحی مشاغل و اصلاح شرح شغل
تدوین فرآیند آموزش کارکنان
ندوین نظام حقوق و دستمزد و جبران خدمت
تدوین نظام جامع مدیریت عملکرد منابع انسانی
طراحی سیستم پاداش و اتصال مناسب خروجی نظام مدیریت عملکرد به سیستم پاداش
طراحی سیستم مدیریت شایستگی
طراحی مجدد آیین‌نامه‌های انضباطی
اصلاح دستورالعمل‌های ایمنی و بهداشت
تدوین فرآیند خروج و ترک کار پرسنل



منبع : nanomatch.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار